کد خبر: ۱۳۰۸۹۱
کم‌آبی؛ درد مشترک روستاهای خوزستان

گاومیش‌ها، هِبه بی‌آبی به قصاب‌ها

لیلا مهداد

 سلاخی، سرنوشت مشترک‌شان شده. کم‌آبی نه علفزاری به جا گذاشته، نه آبی به «کرخه» و «هورالعظیم». در میانه کم‌آبی اولین قربانی‌ها راهی قصابی‌ها می‌شوند؛ یعنی گاومیش‌ها؛ دامی‌که زندگی‌ و زاد و ولدش گره خورده با آب. گاومیش‌های عظیم‌الجثه کف زمین خوابانده می‌شوند تا نفسگاه‌شان برای همیشه بُریده شود. پوست‌شان از گوشت و استخوان که جدا شود هر تکه‌شان از میله‌ای آویزان می‌شود پشت ویترین قصابی‌ها. سرنوشتی شوم که مرگ روستاها را هم آهسته‌آهسته رقم می‌زند. گاوها، گوسفندان و حتی مرغ و خروس‌ها با گاومیش‌ها هم‌سرنوشت شده‌اند. 

کم‌آبی سرنوشت همه این دام‌ها را گره زده با مرگ. مرگی ناخواسته و زودهنگام. سالی که گذشت گاومیش‌های زیادی میان مرگ و زندگی، مرگ را انتخاب کردند. «سال گذشته بیشتر از ۱۰۰ گاومیش تنها در روستای ما مُرد.» گاومیش‌های زیادی هم حسرت مادر شدن به دل‌شان ماند و گرما و کم‌آبی جنین‌هایشان را به کام مرگ داد. «گرما و بی‌آبی باعث سقط‌ جنین گاومیش‌ها می‌شود.»

سال گذشته کم‌آبی به همسایگان «کرخه» زد. اهالی ماندند و «کرخه»‌ای که به خاک نشسته بود. «از سال گذشته رودخانه اصلا آبی به خود نمی‌بیند.» زندگی «آصف» هم مانند همه اهالی گره خورده به گاومیش‌ها. «هوا گرم و شرجی است و گاومیش‌ها همیشه نیاز به آب دارند.» گاومیش‌ها همه ساعات روز را در آب لم می‌دهند برای پایین آمدن دمای بدن‌شان. «از صبح تا عصر تنها یکی دو ساعت از آب بیرون می‌آیند برای غذا خوردن.» کم‌آبی که همه‌گیر شد، «هورالعظیم» آبی به خود ندید، «کرخه» هم خشک شد تا اهالی و دام‌هایشان تن به خشکسالی بدهند. «سه تا من فروختم، پنج تا همسایه بغلی، هشت تا یکی دیگر و...مردم مجبور به فروش گاومیش‌ها شدند، سال گذشته گاومیش‌ها تلفات زیادی داشتند.» شنا کردن و خُنک‌شدن تن برای گاومیش‌ها شده حسرت. کم‌آبی تا جایی پیش رفته که دیگر آب شرب هم با مشکل مواجه شده. «روستای ما ۱۰۰خانوار دارد با نزدیک به ۲هزار گاومیش.» هر گاومیش یعنی سرمایه دامداری که چرخ زندگی‌اش چشم دوخته به شیر گاومیش. «قیمت یک گاومیش از ۳۰میلیون تومان شروع می‌شود و تا ۴۵ و حتی ۵۰ میلیون تومان هم می‌رسد...مردم مجبور به فروش گاومیش‌ها شدند، سال گذشته گاومیش‌ها تلفات زیادی داشتند»
«هورالعظیم»، «شادگان»، «کرخه» و...که تن به  کم‌آبی دادند، دام‌ها ماندند و تشنگی که تصمیم گرفته بود جان‌شان را بگیرد. «مردم ترسیدند امسال هم مانند سال گذشته دام‌ها تلف شوند.» در سال‌های دورتر که «هورالعظیم»، «شادگان»، «کرخه» و...آب به خود می‌دیدند؛ اطراف‌شان پُر می‌شد از علفزار. بی‌آبی که حاکم شد، نه «هور» علفی به خود دید، نه اطراف «کرخه» علفزاری پا گرفت. «هور که آب داشت نیاز نبود علف برای دام بخریم. دام‌ها از علفزار اطراف هور استفاده می‌کردند.» تابستان که به خوزستان می‌رسید گاومیش‌ها و گاهی اوقات حتی گاو‌ها هم راهی «هور» می‌شدند برای سیراب شدن. «ادهم» به رسم پدرانش هر سال از برج یک تا هشت گاومیش‌ها را مهمان «هور» می‌کرد. «حالا هور نه آب دارد، نه علفزار. مردم هم مجبورند گاومیش‌ها را به قصاب‌ها بفروشند.» قصاب‌ها، گاومیش‌های ۵۰-۴۰ میلیونی را حدود ۲۵-۲۰ میلیون قیمت‌گذاری می‌کنند. بی‌آبی قیمت علف را هم بالا برده تا خرید علف برای دام یکی از دغدغه‌های دامداران شود. «سبوس را کیلویی ۱۰۰ تومان می‌خریدیم امسال شده ۳۵۰هزار تومان چون هور خشک شده.»
گاومیش‌ها راهی قصابی‌ها می‌شوند برای سلاخی. «این پول به درد دامدار نمی‌خورد. گاومیش همه سرمایه ما است.» قبل از خشکسالی‌ها گاومیش‌های نر راهی قصابی‌ها می‌شدند، البته هر از گاهی. «گاومیش‌های ماده را نگه می‌داشتیم برای زاد و ولد و شیر.» گاومیش‌ها یکی یکی که راهی قصابی‌ها شوند اهالی می‌مانند دست خالی. «بدون گاومیش‌ها ما بمانیم روستا برای چه کار؟ کجا برویم از اینجا. ما دامداریم و جز این کاری نمی‌دانیم.» قصاب‌ها، گاومیش‌های ۵۰-۴۰ میلیونی را حدود ۲۵-۲۰ میلیون قیمت‌گذاری می‌کنند. قصاب‌ها اغلب از اهواز راهی «حمیدیه» و همسایگان کرخه می‌شوند. «خرید گوشت گاومیش به‌‌صرفه‌تر از گوشت گوساله است.» خرید یک گاومیش معادل ۳۰۰ تا ۴۰۰ کیلو گوشت است و این یعنی اقتصادی‌بودن این خرید. «گوشت گاومیش مثل گوشت گوساله است با همان خاصیت.» قصابی «امجد» در میانه یکی از خیابان‌های «کیانشهر» نشسته. «اغلب قصاب‌ها مستقیم و غیرمستقیم از این گاومیش‌ها می‌خرند.» بی‌آبی زندگی را بر همسایگان «کرخه» تلخ کرده، اما بازار قصاب‌ها گرم است. «ما در این چرخه بی‌تقصیریم. عده‌ای دام‌شان را می‌فروشند و ما هم می‌خریم.» زندگی خیلی از اهالی غرب خوزستان گره خورده به گاومیش‌ها. مردمانی که نسل به نسل دامدار بودند و جز دامداری سررشته دیگری ندارند. «فروختن دام بهتر از این است که حیوان زبان‌بسته تلف شود.» خرید و فروختن گوشت گاومیش برای قصاب‌ها به‌صرفه‌تر است از گوشت گوساله. «گوشت گاومیش اینجا خواهان دارد. به همان قیمت گوشت گوساله هم فروخته می‌شود.»
حرف از «سیدیابر» که به میان می‌آید از روستایی گفته می‌شود متعلق به «حمیدیه». روستایی که حدود ۴هزار رأس گاومیش چرخ زندگی اهالی را می‌‎چرخاند و نسل‌به‌نسل داروندار اهالی بوده‌اند. به گفته امام‌جمعه «حمیدیه» حدود ۴۳ روستای بخش «گمبوعه» دست به گریبان کم‌آبی‌اند. «مشکل کم‌آبی درد مشترک همه این روستاهاست و این یعنی تلف‌شدن دام‌ها.» «کرخه» مدت‌هاست با اهالی «حمیدیه» نامهربان شده. رودی که  وقتی به «حمیدیه» می‌رسد تَری به خود نمی‌بیند. «کرخه در قسمت حمیدیه مدت‌هاست خشک شده.» خشکی به «کرخه» که زد، گاومیش‌ها ماندند و بی‌آبی و تن تب زده. دمای هوا که میل صعود می‌کند روی دماسنج شلنگ‌ها خودشان را می‌رساندند به گاومیش‌ها برای کمی‌خنک‌شدن. هُرم گرما طاقت اهالی را طاق کرده و گاومیش‌ها هم در هراس‌اند از مرگی که زیر سایه گرما در کمین‌شان نشسته. هُرم گرما اهالی را خانه‌نشین کرده. زمین‌های کشاورزی هم به فصل کشت نرسیده‌اند. «فصل کشت نیست، اما متولیان آب را به بهانه شلتوک‌کاران بسته بودند.» امام‌جمعه «حمیدیه» از مردادی می‌گوید که فصل هیچ کشت در این منطقه نیست. «مسئولان در این فصل اقدام به رهاسازی آب کردند. این رهاسازی پاسخ مطالبه اهالی نبود. این رهاسازی تنها برای این بود که مسئولان مطمئن شدند فصل کشت تمام شده.» گلایه اهالی بسیار است. آنها از آبی می‌گویند که باید سهم محصولات کم‌آب‌بر می‌شد، مثل کنجد، بامیه و... «برای این محصولات به کشاورزان باید آب می‌دادند. مسئولان در مدیریت آب ضعیف عمل کردند، بنابراین به بهانه ترس کشت شلتوک، آب هیچ محصولی را تامین نکردند.» بی‌آبی که با خوزستان عجین شد و آب پشت سدها که پایین آمد، کشت تابستانه در حوزه «کرخه» و «هورالعظیم» ممنوع شد. «شالیکاران خصوصا در بالادست با استفاده از پمپ و لابی، آب موردنیازشان را تامین کردند و شلتوک کاشتند.»

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/5/22 -  شماره 5185
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۰۸۹۱
کم‌آبی؛ درد مشترک روستاهای خوزستان

گاومیش‌ها، هِبه بی‌آبی به قصاب‌ها

لیلا مهداد

 سلاخی، سرنوشت مشترک‌شان شده. کم‌آبی نه علفزاری به جا گذاشته، نه آبی به «کرخه» و «هورالعظیم». در میانه کم‌آبی اولین قربانی‌ها راهی قصابی‌ها می‌شوند؛ یعنی گاومیش‌ها؛ دامی‌که زندگی‌ و زاد و ولدش گره خورده با آب. گاومیش‌های عظیم‌الجثه کف زمین خوابانده می‌شوند تا نفسگاه‌شان برای همیشه بُریده شود. پوست‌شان از گوشت و استخوان که جدا شود هر تکه‌شان از میله‌ای آویزان می‌شود پشت ویترین قصابی‌ها. سرنوشتی شوم که مرگ روستاها را هم آهسته‌آهسته رقم می‌زند. گاوها، گوسفندان و حتی مرغ و خروس‌ها با گاومیش‌ها هم‌سرنوشت شده‌اند. 

کم‌آبی سرنوشت همه این دام‌ها را گره زده با مرگ. مرگی ناخواسته و زودهنگام. سالی که گذشت گاومیش‌های زیادی میان مرگ و زندگی، مرگ را انتخاب کردند. «سال گذشته بیشتر از ۱۰۰ گاومیش تنها در روستای ما مُرد.» گاومیش‌های زیادی هم حسرت مادر شدن به دل‌شان ماند و گرما و کم‌آبی جنین‌هایشان را به کام مرگ داد. «گرما و بی‌آبی باعث سقط‌ جنین گاومیش‌ها می‌شود.»

سال گذشته کم‌آبی به همسایگان «کرخه» زد. اهالی ماندند و «کرخه»‌ای که به خاک نشسته بود. «از سال گذشته رودخانه اصلا آبی به خود نمی‌بیند.» زندگی «آصف» هم مانند همه اهالی گره خورده به گاومیش‌ها. «هوا گرم و شرجی است و گاومیش‌ها همیشه نیاز به آب دارند.» گاومیش‌ها همه ساعات روز را در آب لم می‌دهند برای پایین آمدن دمای بدن‌شان. «از صبح تا عصر تنها یکی دو ساعت از آب بیرون می‌آیند برای غذا خوردن.» کم‌آبی که همه‌گیر شد، «هورالعظیم» آبی به خود ندید، «کرخه» هم خشک شد تا اهالی و دام‌هایشان تن به خشکسالی بدهند. «سه تا من فروختم، پنج تا همسایه بغلی، هشت تا یکی دیگر و...مردم مجبور به فروش گاومیش‌ها شدند، سال گذشته گاومیش‌ها تلفات زیادی داشتند.» شنا کردن و خُنک‌شدن تن برای گاومیش‌ها شده حسرت. کم‌آبی تا جایی پیش رفته که دیگر آب شرب هم با مشکل مواجه شده. «روستای ما ۱۰۰خانوار دارد با نزدیک به ۲هزار گاومیش.» هر گاومیش یعنی سرمایه دامداری که چرخ زندگی‌اش چشم دوخته به شیر گاومیش. «قیمت یک گاومیش از ۳۰میلیون تومان شروع می‌شود و تا ۴۵ و حتی ۵۰ میلیون تومان هم می‌رسد...مردم مجبور به فروش گاومیش‌ها شدند، سال گذشته گاومیش‌ها تلفات زیادی داشتند»
«هورالعظیم»، «شادگان»، «کرخه» و...که تن به  کم‌آبی دادند، دام‌ها ماندند و تشنگی که تصمیم گرفته بود جان‌شان را بگیرد. «مردم ترسیدند امسال هم مانند سال گذشته دام‌ها تلف شوند.» در سال‌های دورتر که «هورالعظیم»، «شادگان»، «کرخه» و...آب به خود می‌دیدند؛ اطراف‌شان پُر می‌شد از علفزار. بی‌آبی که حاکم شد، نه «هور» علفی به خود دید، نه اطراف «کرخه» علفزاری پا گرفت. «هور که آب داشت نیاز نبود علف برای دام بخریم. دام‌ها از علفزار اطراف هور استفاده می‌کردند.» تابستان که به خوزستان می‌رسید گاومیش‌ها و گاهی اوقات حتی گاو‌ها هم راهی «هور» می‌شدند برای سیراب شدن. «ادهم» به رسم پدرانش هر سال از برج یک تا هشت گاومیش‌ها را مهمان «هور» می‌کرد. «حالا هور نه آب دارد، نه علفزار. مردم هم مجبورند گاومیش‌ها را به قصاب‌ها بفروشند.» قصاب‌ها، گاومیش‌های ۵۰-۴۰ میلیونی را حدود ۲۵-۲۰ میلیون قیمت‌گذاری می‌کنند. بی‌آبی قیمت علف را هم بالا برده تا خرید علف برای دام یکی از دغدغه‌های دامداران شود. «سبوس را کیلویی ۱۰۰ تومان می‌خریدیم امسال شده ۳۵۰هزار تومان چون هور خشک شده.»
گاومیش‌ها راهی قصابی‌ها می‌شوند برای سلاخی. «این پول به درد دامدار نمی‌خورد. گاومیش همه سرمایه ما است.» قبل از خشکسالی‌ها گاومیش‌های نر راهی قصابی‌ها می‌شدند، البته هر از گاهی. «گاومیش‌های ماده را نگه می‌داشتیم برای زاد و ولد و شیر.» گاومیش‌ها یکی یکی که راهی قصابی‌ها شوند اهالی می‌مانند دست خالی. «بدون گاومیش‌ها ما بمانیم روستا برای چه کار؟ کجا برویم از اینجا. ما دامداریم و جز این کاری نمی‌دانیم.» قصاب‌ها، گاومیش‌های ۵۰-۴۰ میلیونی را حدود ۲۵-۲۰ میلیون قیمت‌گذاری می‌کنند. قصاب‌ها اغلب از اهواز راهی «حمیدیه» و همسایگان کرخه می‌شوند. «خرید گوشت گاومیش به‌‌صرفه‌تر از گوشت گوساله است.» خرید یک گاومیش معادل ۳۰۰ تا ۴۰۰ کیلو گوشت است و این یعنی اقتصادی‌بودن این خرید. «گوشت گاومیش مثل گوشت گوساله است با همان خاصیت.» قصابی «امجد» در میانه یکی از خیابان‌های «کیانشهر» نشسته. «اغلب قصاب‌ها مستقیم و غیرمستقیم از این گاومیش‌ها می‌خرند.» بی‌آبی زندگی را بر همسایگان «کرخه» تلخ کرده، اما بازار قصاب‌ها گرم است. «ما در این چرخه بی‌تقصیریم. عده‌ای دام‌شان را می‌فروشند و ما هم می‌خریم.» زندگی خیلی از اهالی غرب خوزستان گره خورده به گاومیش‌ها. مردمانی که نسل به نسل دامدار بودند و جز دامداری سررشته دیگری ندارند. «فروختن دام بهتر از این است که حیوان زبان‌بسته تلف شود.» خرید و فروختن گوشت گاومیش برای قصاب‌ها به‌صرفه‌تر است از گوشت گوساله. «گوشت گاومیش اینجا خواهان دارد. به همان قیمت گوشت گوساله هم فروخته می‌شود.»
حرف از «سیدیابر» که به میان می‌آید از روستایی گفته می‌شود متعلق به «حمیدیه». روستایی که حدود ۴هزار رأس گاومیش چرخ زندگی اهالی را می‌‎چرخاند و نسل‌به‌نسل داروندار اهالی بوده‌اند. به گفته امام‌جمعه «حمیدیه» حدود ۴۳ روستای بخش «گمبوعه» دست به گریبان کم‌آبی‌اند. «مشکل کم‌آبی درد مشترک همه این روستاهاست و این یعنی تلف‌شدن دام‌ها.» «کرخه» مدت‌هاست با اهالی «حمیدیه» نامهربان شده. رودی که  وقتی به «حمیدیه» می‌رسد تَری به خود نمی‌بیند. «کرخه در قسمت حمیدیه مدت‌هاست خشک شده.» خشکی به «کرخه» که زد، گاومیش‌ها ماندند و بی‌آبی و تن تب زده. دمای هوا که میل صعود می‌کند روی دماسنج شلنگ‌ها خودشان را می‌رساندند به گاومیش‌ها برای کمی‌خنک‌شدن. هُرم گرما طاقت اهالی را طاق کرده و گاومیش‌ها هم در هراس‌اند از مرگی که زیر سایه گرما در کمین‌شان نشسته. هُرم گرما اهالی را خانه‌نشین کرده. زمین‌های کشاورزی هم به فصل کشت نرسیده‌اند. «فصل کشت نیست، اما متولیان آب را به بهانه شلتوک‌کاران بسته بودند.» امام‌جمعه «حمیدیه» از مردادی می‌گوید که فصل هیچ کشت در این منطقه نیست. «مسئولان در این فصل اقدام به رهاسازی آب کردند. این رهاسازی پاسخ مطالبه اهالی نبود. این رهاسازی تنها برای این بود که مسئولان مطمئن شدند فصل کشت تمام شده.» گلایه اهالی بسیار است. آنها از آبی می‌گویند که باید سهم محصولات کم‌آب‌بر می‌شد، مثل کنجد، بامیه و... «برای این محصولات به کشاورزان باید آب می‌دادند. مسئولان در مدیریت آب ضعیف عمل کردند، بنابراین به بهانه ترس کشت شلتوک، آب هیچ محصولی را تامین نکردند.» بی‌آبی که با خوزستان عجین شد و آب پشت سدها که پایین آمد، کشت تابستانه در حوزه «کرخه» و «هورالعظیم» ممنوع شد. «شالیکاران خصوصا در بالادست با استفاده از پمپ و لابی، آب موردنیازشان را تامین کردند و شلتوک کاشتند.»

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد