با این حال، به نظر میرسد که امروز نقطه اشتراک همه جریانات سیاسی درون کشور این است که باید اجازه داد تیم دیپلماسی فارغ از تمامیفشارها و مخالفتها، کارش را انجام دهد. به کار بردن این عبارت بدین معناست که باید از دخالتهای بی جا و غیرکارشناسانه در روند مذاکرات پرهیز کرد و طوری نباشد که مقاله نویس یک روزنامه برای سیاست خارجی کشور، راهبرد تعیین کند و یا به عنوان مثال، فلان شخصیت سیاسی، نباید از صداوسیمای رسمیکشور اعلام کند که ایران هرگز زیر بار خفت برجام نخواهد رفت! چرا که متاسفانه تبلیغات علیه برجام به دلیل پاره ای از رقابتهای سیاسی با دولت سابق و اصلاح طلبان، به اندازه ای مسموم و زشت شده بود که دولت کنونی ناچار به انتخاب دو مسیر در آینده است؛ یا بگوید برجامیکه ما امضاء میکنیم بسیار قوی تر و محکم تر از قبل است و به نوعی مفاد آن را متفاوت بخواند! و یا بر طبل عدم توافق بکوبد.
بی تردید مقصر به وجود آمدن این وضع هم، دلواپسانی هستند که سالها «برجام» را همچون لکه ننگی در کارنامه روحانی و ظریف میپنداشتند و حالا که خودشان در صدد امضای آن برآمدند، از تبعات سیاسی بازگشت به برجام میهراسند. لذا با اینکه برخی مخالفین برجام در فراری به جلو مدعی شده اند که توافق رییسی با روحانی متفاوت است ولی مسلما میتوان با منتشر شدن متن توافق احتمالی جدید، قضاوت منصفانه تری در رابطه با این ادعا داشت. ضمن اینکه تا همین امروز هم بنابر گفتههای طرفین دیگر برجام، توافق پیش رو تقریبا مشابه همان برجام ۲۰۱۵ با تغییراتی جزئی در انشای آن است.