شاید برای شما هم پیش آمده باشد که برای خرید کالایی به جایی مراجعه کرده باشید یا برای پرسیدن سوالی با جایی تماس گرفته باشید و فروشنده یا پاسخ دهنده در همان ارتباط نخست از کلماتی بسیار صمیمیاستفاده کرده باشد که شاید آن موقعیت برای استفاده از آن کلمات مناسب نبوده باشد. کلماتی مانند «عزیزم»، «گلم»، «عشقم»، «جون»، «فداتون بشم»، «قربون شما برم من»، «تاج سر منی عزیزم» «عزیز دلی» از آن جمله است. به کارگیری این کلمات در ارتباطاتی که بسیار گذرا و موقتی است - نظیر یک مرکز خرید- کمیتعجببرانگیز است. آیا طوفان مهربانی جامعه ایران را فراگرفته است؟
مشاهدات روزمره حکایت از آن دارد که معمولا زنان در ارتباط با سایر زنان، حتی در نخستین تماسها و دیدارها، بیشتر از این کلمات صمیمیاستفاده میکنند. البته این به آن معنا نیست که مردان از چنین کلماتی استفاده نمیکنند. اغراق در صمیمیت یا نمایش صمیمیتی که از اساس وجود ندارد یکی از ویژگیهای بخشی از مردان یا خرده فرهنگ گروههایی از مردان در جامعه ایرانی است. «مخلصم»، «نوکرم»، «چاکرم» و کلماتی مانند «بفرما» در شرایطی که مشخص نیست شنونده به چه چیز باید «بفرماید» از آن جملهاند.
نکتهای که در جامعه ایرانی شاید کمیعجیب به نظر آید گسترش دو وضعیت متناقض است. به این معنا که از طرفی شاهد گسترش «رکیک گویی» در گفتگوهای عادی روزمره، و از طرف دیگر شاهد بذل و بخشش در کلمات صمیمیدر ارتباطات روزمره هستیم. البته بگذارید همین جا به نکتهای اشاره کنیم. به نظر میرسد که هر دو روند اجتماعی حداقل یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه زمانی این کلمات بیان میشوند که هنوز خیلی زود است! یعنی فرقی نمیکند، چه «رکیک گویی» و چه «صمیمیت نمایی» زمانی ظهور و بروز مییابند که هنوز رابطه به آن نقطه از صمیمیت یا آن نقطه از تنفر و خشم نرسیده است! ما همواره خیلی زود با فحشهای رکیک نواخته، و با کلمات مهربانانه نوازش میشویم. گویا هر دو در نوک زبان مان است و در دل مان خبری از هیچکدام نیست! بعید میدانم که این موج «صمیمیتنمایی» تصمیم آگاهانه جامعه ایرانی برای مقابله با موج «رکیک گویی» باشد چون افرادی که استراتژی «صمیمیت نمایی» را در ارتباطات اجتماعیشان انتخاب کردهاند به آسانی میتوانند وارد فاز «رکیک گویی» شوند. همان طور که گفتم هر دو در نوک زبانشان است.بدون تردید زبان با تحولات و تغییرات جامعه و تغییرات تکنولوژی به معنای اعم آن در ارتباط است. گمان جامعهشناختی نخست من آن است که گسترش «صمیمیتنمایی» و الفاظی مانند «عشقم»، «گلم»، «خانمم»، «جونم» در برخوردها و تماسهای اولیه اجتماعی و همچنین بذل و بخشش کلمات محبتآمیز بدون آنکه هنوز زمینه آن فراهم باشد بیانگر اهمیت یافتن جذب دیگران/ به دست آوردن نظر مثبت سایرین/ جلوه کردن به عنوان آدمیمثبت و انرژیدهنده است. ابزار مناسب برای تحقق همه اینها هم روابط عمومیخوب است و «صمیمیت نمایی» مصداقی از روابط عمومیخوب تلقی میشود. ولی پرسش آن است که آیا میتوان گفت که روند «صمیمیت نمایی» به عنوان یکی از استراتژیهای مهم «فروش به هر قیمتی» در بازار کالاها و خدمات ایران از حوزه اقتصاد به حوزه اجتماع سرایت کرده است؟
گمان جامعه شناختی دوم به محاورههای معمولی در شبکههای اجتماعی ارتباط دارد. به نظر میرسد که این طوفان، پدیدهای است که ابتدا در شبکههای اجتماعی ظهور و بروز پیدا کرده و سپس در سطح جامعه گسترش یافته است. بررسی اولیه ارتباطات در شبکههای اجتماعی حتی در بین افرادی که شناختی از همدیگر ندارند، بررسی گفتگوهای دوستانه، و به طور خاص بررسی صفحات اینفلوئنسرها در اینستاگرام بیانگر غلبه «صمیمیت نمایی» افراطی در فضای مجازی است.
به هر حال وضعیت ایدهآل آن است که کلمات بیانگر احساسات و عواطف واقعی آدمیباشند. به دور از اغراق و عاری از تملق.