شرح شرایط دیروز، درک واقعیتهای امروز و ترسیم تصویر آینده در بخشهای مختلف حکمرانی بدون دقت به اعداد و تکیه به آمارهای مشخص گام برداشتن در دالان تاریک و چنگ زدن به خیالات است؛ این روزها وضعیت انتقال گاز به برخی استانهای شمالی برای کشوری که دومین ذخایر گازی جهان را دارد، مطلوب نیست. مانند همیشه دولتمردان امروز در حال کشف مقصر و مدیران کمکار سابق میگردند.
آن طور که از سخنان رئیس دولت سیزدهم در جلسه کارگروه تامین پایدار سوخت زمستانی مشخص است ایشان نیز به جای پرداختن به حل مشکل امروز و تمرکز نمودن برای بررسی و اجرای راهکارهای موجود و عبور از زمستان دشوار به دولت گذشته انتقاد میکنند. دقیقا در شرایطی که برف شهر تهران و سایر استانهای دیگر را سفید پوش کرده است و سازمان هلال احمر در حال توزیع بخاری برقی و نفت سفید در شهرهای شمالی است، برخی رسانهها با سادهنگری و سادهسازی مشکلات بروز یافته امروز در حوزه مصرف گاز، دولت سابق را به بیتوجهی و کمکاری متهم میکنند، کاری مشابه شهرداری تهران که به جای پاسخ گفتن درباره معضل ترافیک و حمل و نقل عمومی، دیگران را متهم به کج بینی و هیاهو میکند.
شهریور ماه امسال وزیر نفت در گفت وگویی از نیاز کشور به جذب ۱۴۵ میلیارد دلار سرمایه برای احیای صنعت نفت و گاز خبر داده بود. در همان گفت وگو مشخص بود نگاه ایشان به حضور شرکتهای چینی است و چنان چه امکان حضور این کشورها در صنعت نفت و گاز فراهم شود، امکان احیاء و سپس توسعه این صنعت فراهم خواهد شد. در گفت وگوی دیگر که آذرماه منتشر شده گفتند: براساس برآوردهای صورت گرفته این صنعت نیازمند سرمایهای معادل ۲۵۰ میلیارد دلار است. از سخنان وزیر مشخص بود که این سرمایه در جهت «طرحهای نیمه تمام صنعت نفت و لزوم نوسازی و بهسازی تجهیزات این صنعت» است. در واقع وزیر نفت همان سخن قدیم را با عدد جدید تکرار کردند. آنچه در این میان مشخص نیست فهم دو عدد بسیار متفاوت است. فاصله ۱۴۵ و ۲۵۰ میلیارد دلار در بخش بررسی، ارزیابی و سیاستگذاری آنقدر گسترده و عمیق است که فهم آن برای هر ناظری بسیار دشوار است. اعلام این دو عدد مانند آن میماند که یک مدیر به فاصله ۴ ماه درباره ساخت یک سازه جدید ابتدا به مبلغ ۱ میلیارد و سپس ۴ میلیارد دلار جذب سرمایهگذار خارجی برسد! به عبارتی مشخصتر؛ تصویر دقیقی از میزان سرمایه لازم در این صنعت حتی نزد متولیان اصلی آن وجود ندارد.
اندکی به گذشته بازگردیم تا درک عدد اعلام شده از سوی وزیر نفت و شرایط امروز این صنعت را بهتر متوجه شویم. براساس نظر کارشناسان در هنگام تدوین برنامه پنجم توسعه و در جهت جذب سرمایه خارجی در صنایع بالادستی نفت و گاز، کشورمان نیازمند ۱۲۵ الی ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری بود. براساس آمارهای موجود، بهترین جذب سرمایه خارجی در دولت دهم و سال ۱۳۹۱ انجام شد و دولت موفق شد رقم ۳.۵ میلیارد دلار در این حوزه را جذب کند. چنان چه کارنامه هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم را در این بخش مهم و با اهمیت مدنظر داشته باشیم، در مجموع دولت موفق به جذب عدد کمتر از ۵ میلیارد دلار در حوزه نفت، گاز و پتروشیمیشده است، عددی که در مقایسه با چشمانداز آن شوخی به نظر میرسد. در واقع نه تنها پیشرفتی حاصل نشده است، بلکه نسبت به یک دهه گذشته در حوزه صنعت نفت عقبتر رفتهایم.
سرمایهگذاری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمیبا توجه به جایگاه ایران در حوزه تامین انرژی و سیاستگذاری براساس منابع طبیعی از اهمیت دو چندانی برخوردار است؛ حتی اگر تنها به نفع مالی دقت کنیم و سایر مسائل را نادیده بگیریم. اما جذب سرمایهگذاری خارجی با توجه به پایدار بودن تحریمها و وجود برخی موانع برای سرمایهگذاران خارجی و همچنین عدم ثبات در سیاستگذاری طی دهههای گذشته در عمل کشور را در تنگای اجرای سیاستهای توسعه محور در صنایع بزرگ قرار داده، مسیری که به غیر از فرسودگی تجهیزات و کاهش میزان تولید چیزی را به دنبال نخواهد داشت. به عبارتی آنچه امروز به عنوان افت فشار گاز و نرسیدن گاز به استانهای شمالی اتفاق افتاده است، نشانه روشن عدم توسعه و عدم احیاء ظرفیتهای گذشته است و چندان به شخصیتها، دولتمردان دیروز و امروز ارتباط مستقیم ندارد و تا مادامیکه شرایط برای جذب سرمایههای خارجی فراهم نگردد چه بسا وضعیت صنعت بزرگ نفت، گاز و پتروشیمی با دشوارهها دیگری نیز روبرو میشود. سختیهایی که بخشی از آن لاجرم در زندگی عادی شهروندان نمایان خواهد شد.