حمیدرضا جلاییپور درباره جای خالی نخبگان در هدایت حوادث اخیر افزود: نخبگان جایشان در اعتراضات خالی نبود، آنها مرتب به حکومت هشدار میدادند؛ ولی در دو دهه گذشته نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی حکومت از عرصه رسمی جارو شدند. دلیل من چیست، دلیلم روشن است. پس از پایان جنگ و خصوصاً از سال ۷۶ به بعد اکثر نخبگان کشور، اصلاحجویانه و از طریق سازوکارهای مدنی، اصلاحی و انتخابات با حاکمیت دست به تعامل زدند و جامعه مدنی ایران داشت احیا میشد. هسته اصلی قدرت در برابر این موج حضور نخبگان و اصلاحجویی، به صورت سازمانیافته با کمک دولت پنهان و بعد با کمک دولت موازی دست به مقاومت زد و در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و با اخلال مستمر در سرعت اینترنت (طرح صیانت) سیلی نهایی را به آنها زد و اصلاحجویی را در حکومت قفل و جامعه مدنی را به مهار کشید. حکومت در سال ۱۴۰۰ میگفت با دولت یکدستی که درست کردیم در سیاست خارجی توی دهان غرب میزنیم و تحریم را دور میزنیم (متأسفانه آنهم با اقتصاد سیاه و قاچاقی و پرهزینه) و در مذاکرات امتیازات بیشتر میگیریم و در داخل هم با کمک جوانان انقلابی چنان اقتصاد کشور را سامان میدهیم که مردم راضی خواهند شد و تبعات تعطیل کردن جمهوریت حکومت و مهار جامعه مدنی و نخبگان هم در عمل حل میشود و جای نگرانی ندارد؛ اما خیزش اعتراضی مهسا در صدوده روز گذشته و در پاییز ۱۴۰۱ به حکومت نشان داد که راهبردهایش سراب و بیکفایت است. روشن است که در این بحران نخبگان نمیآیند از حکومت خطاکار حمایت کنند و ورزشکاران و هنرمندان هم مردم معترض را رها نمیکنند که دل حکومت خطاکار را به دست بیاورند! جلاییپور درباره میزان موفقیت ائتلافهای اپوزیسیون در به چالش کشیدن نظام اظهار کرد: اگر اپوزیسیون خارجنشین توانسته بود اعتماد اقشار اصلی شهرها را جلب کند که تکانههای عظیمتری رخ میداد. توجه کنید در این اعتراضات چه شد. در این اعتراضات دیدیم که حاملان اصلی اعتراضات جوانان (دختران و پسران) و دانشجویان بودند. مردم کثیری از محلات هم با این اعتراضات و اعتراض جوانانشان مخالفت نکردند؛ اما همچنان حدود هفتاد درصد جمعیت شهرها با اینکه جز ناراضیان هستند، ولی نسبت به اپوزیسیون خارجنشین که با پمپئو و سران دول غربی پالوده میخوردند، اعتماد نداشتند. اپوزیسیون اگر در طول زمان سرمایه اخلاقی جمع نکند که بیجهت مورد اعتماد اقشار اصلی جامعه قرار نمیگیرد. وی با بیان اینکه اپوزیسیون دنبال این بودند که اعتراض خشونتپرهیز مهسا را به اعتراض خشونتناپرهیز و ایجاد چرخه آشوب تبدیل کنند، ادامه داد: توجه داشته باشید اپوزیسیون ایران یکپارچه نیست و اپوزیسیون ایران به خاطر شرایط امنیتی آشکار نیست. آن اپوزیسیونی که از راه دور و در تلویزیونهای ماهوارهای در این اعتراضات، از خط آشوب در ایران دفاع میکردند، اینها یک روز هم به ایران نمیآیند، اینها تعلق میهنی ندارند.اینها از خیزش اعتراضی و مدنی مهسا سوءاستفاده کردند، فرصتطلبی کردند و قصد داشتند این خیزش مدنی را که دنبال مطالبات فرهنگی (سبک زندگی) و سیاسی (حاکمیت قانون) و اقتصادی (عدالت و رونق اقتصادی) بودند به یک خیزش سرنگونیطلبانه و خشونتناپرهیزانه تبدیل کنند که خوشبختانه در مجموع، جوانان معترض آنها را ناکام گذاشتند. جلایی پور درباره ادبیات استادیومی و خشونت بیسابقه در جریان اعتراضات میگوید: تغییر ادبیات سیاسی به خشونتناپرهیزی چندین علت دارد؛ ولی یکی از علل مهم آن سیاستهای راهبردی پرهزینه داخلی و خارجی حکومت است. حکومت با این سیاستهای غلط انبوهی از جوانان عاصی، بیآینده، بیکار و خشمگین را تولید کرده است.شما چه انتظاری از جوان خشمگین و بیآینده دارید. متأسفانه در چنین فضایی فحش ابزار اعلام نارضایتی میشود و پدران و مادران هم میایستند و گوش میکنند؛ لذا در این موضوع باید به علت توجه کرد نه معلول. علت دوم اینکه در دو دهه اخیر حکومت ایران قدر ادبیات سیاسی خشونتپرهیزانه، اصلاحجویانه، صلحجویانه و گفتوگومحورانه را ندانست و دنبال مهندسی فرهنگی از بالا رفت و برای اکثر منتقدان خشونتپرهیز پرونده درست کرد و الان هم بیگناه در زنداناند. مطمئن باشید اگر حکمرانی چنین مهندسیهایی از موضع قدرت نمیکرد امروز با شعارهای خشونتناپرهیز روبرو نمیشد. یکی از ویژگیهای تندروها در عرصه سیاسی (چه حکومتی و چه اپوزیسیون خشونتناپرهیز) این است که اهل اغراق و خالیبندی هستند و واقعنگر نیستند. اپوزیسیون خشونتناپرهیز فکر میکند حکومت کفش است که راحت میتوان آن را عوض کرد.از طرف دیگر شما غافل نشوید که دهههاست تندروهای حکومتی مرتب حرفهای اغراقآمیز درباره کشورهای غربی میزنند، دهها بار مرگ آمریکا و کشورهای غربی را اعلام کردند و صدا و سیما هم آنها را با افتخار پخش میکرد و میکند. احمدینژاد بارها با هزینه مردم بیپناه ایران از محو کشورها از روی نقشه جهان صحبت کرد؛ لذا در چنین عرصهای حرفها و ارزیابیها اغراقآمیز است. جلایی پور درباره خطر تجزیه طلبی یادآور شد: ایران یک کشور تاریخی است و همزیستی اقوام در آن نهادینه شده است. هر فرد و گروهی که به اختلاف مذهبی و قومی در ایران دامن بزند و از خط آشوب دفاع کند از این مؤسسه دلار میگیرد و این قصه پرهزینه بودن سیاست خارجی حکومت ناکارآمد ما را نشان میدهد.