همچنین حجم پایه پولی در پایان مهرماه سال ۱۴۰۱ به ۷۱۲ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به پایان سال ۱۴۰۰، رشدی معادل ۱۸.۰ درصد داشته است. همین آمار به اعتقاد کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی، نشان از موج تورمی جدید در بلندمدت خواهد بود.
در همین رابطه، ، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع)در گفتوگو با خبرآنلاین با اشاره به اثر متغیر نقدینگی روی نرخ تورم، گفت: رشد نقدینگی یک عامل کلیدی در ایجاد تورم است، اما به این معنا نیست که اگر در مهرماه ۱.۵ درصد رشد نقدینگی داشتیم، بلافاصله بخواهد روی نرخ تورم تاثیر بگذارد.کامران ندری افزود: رابطه بین نقدینگی و تورم، یک رابطه بلندمدت است. یعنی در بلندمدت نرخ تورم نمیتواند کمتر از نرخ رشد نقدینگی باشد. بنابراین نرخ رشد نقدینگی در بلندمدت یک عامل کلیدی است. در کوتاهمدت عوامل متعددی روی تورم اثر میگذارند و خیلی از این عوامل نیز قابل پیشبینی نیستند. برای مثال، دولت تصمیم بگیرد قیمت حاملهای انرژی را تغییر دهد و اصلاح کند. ما نمیدانیم دولت این تصمیم را میگیرد یا خیر، اما اگر این تصمیم را بگیرد که قیمت را تغییر دهد، میتواند روی تورم تاثیر معناداری در کوتاهمدت داشته باشد.به عبارتی، زمانی که دولت تصمیم میگیرد، ما اثر آن را روی قیمتها با یک فاصله خیلی اندکی مشاهده میکنیم.وی همچنین با اشاره به توافق احتمالی بین ایران و غرب در رابطه با برنامه هستهای، متذکر میشود: ما نمیدانیم این اتفاق هم میافتد یا خیر، اما اگر این اتفاق بیفتد، در کوتاهمدت روی نرخ تورم تاثیر میگذارد.در کوتاهمدت عوامل تصادفی خیلی زیادی هست که روی نرخ تورم تاثیر میگذارد و امکان دارد این تاثیر مثبت باشد و باعث افزایش نرخ تورم شود. همچنین ممکن است تاثیر منفی داشته باشد و نرخ تورم را کاهشی کند. این عوامل در کل قابل پیشبینی نیستند و اینکه به چه شکل بروز میکنند.ندری با بیان اینکه نرخ رشد نقدینگی به طور قطع در بلندمدت یک عامل کلیدی و تعیینکننده روی نرخ تورم است، میگوید: اگر دولت نتواند نرخ رشد نقدینگی را کنترل و مهار کند، به این معناست که در بلندمدت تورمی برابر با میانگین نقدینگی در طی سال را خواهیم داشت.
چرا مردم کاهش تورم را حس نمیکنند؟
این اقتصاددان در عین حال در رابطه با آمار مرکز آمار ایران در رابطه با کاهش ۰.۹ درصد نرخ تورم ماهانه و نقطه به نقطه و رسیدن این نرخ به ۲.۱ درصد و اینکه این آمار چرا با آنچه مردم از بازار میبینند، متفاوت است، میگوید: نرخ تورمی که توسط مرکز آمار ایران اعلام میشود، افزایش قیمت یک سبدی از کالاهاست که الزاما ما آن را مصرف نمیکنیم. یعنی سبد کالایی که من مصرف میکنم یا سبد کالایی که شما مصرف میکنید یا سبد کالایی که مرکز آمار در نظر میگیرد، متفاوت است. بر این اساس، هر کدام از ماها درک متفاوتی از نرخ تورم داریم.حس مردم بستگی به سبد کالایی دارد که در آن ماه مصرف میکنند. به همین خاطر، تورم را متفاوت از آن چیزی حس میکنند که مرکز آمار اندازهگیری میکند. مرکز آمار ایران در واقع یک سبدی را اندازهگیری میکند که در آن بیش از ۴۰۰ قلم کالا وجود دارد که ممکن است ما آنها را مصرف نکنیم.
وی درباره شفافیت آمارهای تورمی عنوان میکند: ما اگر روی تورم خوراکیها تمرکز کنیم، مشاهده میکنیم که این تورم از تورم کل آن سبد بیشتر است. اینها مشکلات اندازهگیری است، یعنی اگر اینکه نرخ تورم دقیقا آن چیزی که ما حس میکنیم را نشان نمیدهد، یک امر طبیعی است و ناشی از مشکلاتی است که در رابطه با اندازهگیری داریم؛ ولی تحلیلهای اقتصادی برپایه نرخی انجام میشود که مرکز آمار اعلام میکند.ندری در عین حال درباره نرخ تورم ماهانه متذکر میشود: درست است که نرخ تورم نقطه به نقطه کاهش ۰.۹ درصدی داشته، اما باز هم نرخ ۲.۱ درصدی نشان میدهد که نرخ تورم در اقتصاد ما یک عدد خیلی بالایی است. ۲.۱ درصد ماهانه ما شاید در برخی از کشورها نرخ تورم سالانهشان باشد، بنابراین ۲.۱ درصد نرخ تورم ماهانه در واقع رقم خیلی بزرگی است و نشاندهنده این است که کل اقتصاد با یک تورم قابل ملاحظهای مواجه است.
این اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که آیا اقتصاد ایران با ابرتورم روبهرو خواهد شد؟ گفت: ابرتورم تعریف دارد. اگر همین شاخصهایی که به آن اشاره کردیم مثل تورم ماهانه، اگر در ماه بیشتر از ۵۰درصد افزایش پیدا کند، ابرتورم خواهیم داشت. ما تا عدد ۵۰ درصد خیلی فاصله داریم. بالاترین نرخ تورم ماهانهای که امسال داشتیم، مربوط به خردادماه بود که البته بالاترین نرخ تورم ماهانه در کل تاریخ اقتصاد کشور بود که نزدیک به ۱۱.۵درصد بود.بر این اساس، احتمال اینکه ما در میانمدت یا کوتاهمدت گرفتار ابرتورم شویم، خیلی پایین است، ولی اگر دولت با همین دست فرمان حرکت کند و به همین شکل کشور را اداره کند، در بلندمدت احتمال اینکه گرفتار ابرتورم شویم، وجود دارد.
وی تصریح میکند: در یک کلام باید بگوییم این شیوه حکمرانی که در اقتصاد ما اعمال میشود، مثل نحوه انتخاب مدیران و شیوه مدیریت نهادهای پولی و مالی باید تغییر کند که کار ساده و آسانی نیست. در اقتصاد ما سیاستگذاری پولی و مالی به درستی انجام نمیشود و مدیران حوزه پولی و بانکی به درستی انتخاب نمیشوند، البته نه فقط در حوزه پولی و بانکی، بلکه در کل اقتصاد با این چالش مواجه هستیم کسانی که اهلیت بیشتری دارند، ایزوله شدند و خارج از گود قرار گرفتند و آنهایی که اهلیت کمتری دارند، امور مملکت را به دست گرفتند. نتیجه همه اینها چیزی شده است که ما مشاهده میکنیم. نوع حکمرانی باید تغییر پیدا کند.