کد خبر: ۱۱۷۸۳۶

تشنگی، برچسب زنی، درگیری!

مرتضی آژند

درست است که امروز همه غیزانیه شده‌اند و از حل شدن مشکل آب آن صحبت می‌کنند اما اگر برگردیم به یک روز قبل از تجمع و مسدود‌سازی جاده ارتباطی، آنجا که هنوز کارد به استخوان نرسیده بود؛ آیا کسی از تشنگی و بی آبی مردم این منطقه خبری می‌گرفت و کسی حاضر بود از آنها یادی کند؟ اهالی غیزانیه از زمستان ۹۵ طبق وعده و وعیدهایی که شنیده بودند منتظر شدند تا بالاخره مشکل تامین آب آنها برطرف شود  اما با وجود گذشت حدود چهار سال این مهم  انجام نشد و حتی تانکرهای آبرسانی به این منطقه توانایی حل مشکل آب را نداشتند، به همین علت از روی ناچاری ، اقدام به بستن جاده رامهرمز به اهواز کردند تا شاید کسی پیدا شود و صدای تشنگی آنها را بشنود.  هرچند که گویا اعتراض و تجمع به نتیجه نشسته و وعده کرده‌اند که کاری که در چند سال به سرانجام نرسانده‌اند را تا دو هفته دیگر به نتیجه برسانند و تشنگی‌ها را برطرف کنند. اما مساله اصلی این است که چرا مسائلی این چنینی که نیاز حیاتی برای زنده ماندن و نه زندگی است،‌باید  مغفول بماند و چرا مدیریت کردن‌ها به سمتی رفته است که خود نوع مدیریت؛ بحران زا شده است؟ بحث تنها مربوط به غیزانیه نیست و در دیگر موضوعات و مناطق نیز مشاهده می‌شود که یک مساله قابل حل با کمترین هزینه را آنقدر به تاخیر می‌اندازند تا به یک بحران تبدیل شود. آیا منطقی است که یک طرح آبرسانی این همه زمان ببرد و اصولا چه اتفاقی رخ می‌دهد که یک پروژه حیاتی چنین زمان بر می‌شود؟
 در واقع این چه نوع مدیریت کردنی است که نه تنها توانایی تجزیه و تحلیل داده‌های حوزه مسئولیت خود را دارد  ونه پیدا کردن مساله و حل آن ؟
حتی زمانی که مساله عریان شده و صدای آن بلند می‌شود هم توانایی حل مشکل را ندارد و عملا خود به بخشی از بحرانی که در حال شکل گیری است تبدیل می‌شود. مساله دیگر مدیریت اعتراض و تجمع هایی است که صورت می‌گیرد و نیاز به بازنگری دارد؛ مردم از تشنگی و نادیده گرفتن به ستوه می‌آیند و حتی اگر غلط باشد با تجمع جاده را مسدود می‌کنند، آیا این حق است که به آنها حتی اگر بدرفتاری کرده باشند،  حمله  شود؟ گفته‌اند که مطالبه مردم برای آب شرب یک مطالبه قانونی است ولی باید از مجرای قانونی صورت می‌گرفت، آیا چهار سال زمان کمی بود تا قانون مشکل آب شرب آنها را حل کند و آیا اگر به نهادهای مربوطه برای تجمع درخواست داده می‌شد با آن موافقت می‌کردند؟ آنها نه از روی شکم سیری و سرخوشی که همان هم گناه نیست بلکه از روی ناچاری تجمع کرده‌اند. دیگر حق نیست در این شرایط با خشونت حتی اگر حداقلی باشد با آنها رفتار شود. 
خوزستان یک استان بحران‌زا است و ممکن است در آن تجمعاتی صورت بگیرد آیا می‌خواهید در همه آنها اعتراض‌ها مدیریت نشود و درگیری صورت بگیرد. نمی‌شود که برای حل کردن یک بحران سوء مدیریتی، بحران دیگری ایجاد کرد که تبعات آن از بحران اول بیشتر باشد.
 ظاهرا عادت شده که هر تجمع و اعتراضی صورت می‌گیرد سریع یکی دو جین برچسب به مردم چسبانده شود تا آنها از درخواست و مطالبه‌ای که دارند عقب نشینی کنند و گویا این برچسب زدن‌ها به یک ابزار تبدیل شده تا مدیران از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. دیروز انواع برچسب به کارگران نیشکر هفت تپه زده شد و امروز به مردم غیزانیه. تا کی بنا است که هر رفتاری را که نمی‌پسندیم به آن برچسب و انگ امنیتی بزنیم و بجای حل کردن مساله‌ای که خود باعث آن بوده ایم؛ بحران امنیتی ایجاد کنیم؟ مشکل غیزانیه که گویا بنا است برطرف شود، اما خوزستان غیزانیه‌های زیادی در مسائل مختلف دارد که از آنها غفلت شده است. 
کاش حداقل غیزانیه درس عبرتی شود که مشکل آنها را قبل از رسیدن کارد به استحوان حل کنند. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1399/3/11 -  شماره 4660
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۷۸۳۶

تشنگی، برچسب زنی، درگیری!

مرتضی آژند

درست است که امروز همه غیزانیه شده‌اند و از حل شدن مشکل آب آن صحبت می‌کنند اما اگر برگردیم به یک روز قبل از تجمع و مسدود‌سازی جاده ارتباطی، آنجا که هنوز کارد به استخوان نرسیده بود؛ آیا کسی از تشنگی و بی آبی مردم این منطقه خبری می‌گرفت و کسی حاضر بود از آنها یادی کند؟ اهالی غیزانیه از زمستان ۹۵ طبق وعده و وعیدهایی که شنیده بودند منتظر شدند تا بالاخره مشکل تامین آب آنها برطرف شود  اما با وجود گذشت حدود چهار سال این مهم  انجام نشد و حتی تانکرهای آبرسانی به این منطقه توانایی حل مشکل آب را نداشتند، به همین علت از روی ناچاری ، اقدام به بستن جاده رامهرمز به اهواز کردند تا شاید کسی پیدا شود و صدای تشنگی آنها را بشنود.  هرچند که گویا اعتراض و تجمع به نتیجه نشسته و وعده کرده‌اند که کاری که در چند سال به سرانجام نرسانده‌اند را تا دو هفته دیگر به نتیجه برسانند و تشنگی‌ها را برطرف کنند. اما مساله اصلی این است که چرا مسائلی این چنینی که نیاز حیاتی برای زنده ماندن و نه زندگی است،‌باید  مغفول بماند و چرا مدیریت کردن‌ها به سمتی رفته است که خود نوع مدیریت؛ بحران زا شده است؟ بحث تنها مربوط به غیزانیه نیست و در دیگر موضوعات و مناطق نیز مشاهده می‌شود که یک مساله قابل حل با کمترین هزینه را آنقدر به تاخیر می‌اندازند تا به یک بحران تبدیل شود. آیا منطقی است که یک طرح آبرسانی این همه زمان ببرد و اصولا چه اتفاقی رخ می‌دهد که یک پروژه حیاتی چنین زمان بر می‌شود؟
 در واقع این چه نوع مدیریت کردنی است که نه تنها توانایی تجزیه و تحلیل داده‌های حوزه مسئولیت خود را دارد  ونه پیدا کردن مساله و حل آن ؟
حتی زمانی که مساله عریان شده و صدای آن بلند می‌شود هم توانایی حل مشکل را ندارد و عملا خود به بخشی از بحرانی که در حال شکل گیری است تبدیل می‌شود. مساله دیگر مدیریت اعتراض و تجمع هایی است که صورت می‌گیرد و نیاز به بازنگری دارد؛ مردم از تشنگی و نادیده گرفتن به ستوه می‌آیند و حتی اگر غلط باشد با تجمع جاده را مسدود می‌کنند، آیا این حق است که به آنها حتی اگر بدرفتاری کرده باشند،  حمله  شود؟ گفته‌اند که مطالبه مردم برای آب شرب یک مطالبه قانونی است ولی باید از مجرای قانونی صورت می‌گرفت، آیا چهار سال زمان کمی بود تا قانون مشکل آب شرب آنها را حل کند و آیا اگر به نهادهای مربوطه برای تجمع درخواست داده می‌شد با آن موافقت می‌کردند؟ آنها نه از روی شکم سیری و سرخوشی که همان هم گناه نیست بلکه از روی ناچاری تجمع کرده‌اند. دیگر حق نیست در این شرایط با خشونت حتی اگر حداقلی باشد با آنها رفتار شود. 
خوزستان یک استان بحران‌زا است و ممکن است در آن تجمعاتی صورت بگیرد آیا می‌خواهید در همه آنها اعتراض‌ها مدیریت نشود و درگیری صورت بگیرد. نمی‌شود که برای حل کردن یک بحران سوء مدیریتی، بحران دیگری ایجاد کرد که تبعات آن از بحران اول بیشتر باشد.
 ظاهرا عادت شده که هر تجمع و اعتراضی صورت می‌گیرد سریع یکی دو جین برچسب به مردم چسبانده شود تا آنها از درخواست و مطالبه‌ای که دارند عقب نشینی کنند و گویا این برچسب زدن‌ها به یک ابزار تبدیل شده تا مدیران از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. دیروز انواع برچسب به کارگران نیشکر هفت تپه زده شد و امروز به مردم غیزانیه. تا کی بنا است که هر رفتاری را که نمی‌پسندیم به آن برچسب و انگ امنیتی بزنیم و بجای حل کردن مساله‌ای که خود باعث آن بوده ایم؛ بحران امنیتی ایجاد کنیم؟ مشکل غیزانیه که گویا بنا است برطرف شود، اما خوزستان غیزانیه‌های زیادی در مسائل مختلف دارد که از آنها غفلت شده است. 
کاش حداقل غیزانیه درس عبرتی شود که مشکل آنها را قبل از رسیدن کارد به استحوان حل کنند. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد