در یکی از قسمت های مجموعه «قهوه تلخ»، بلوتوس از جهانگیرشاه میپرسد که: «یک نفر اگر صد سکه داشته باشد و یک نفر دیگر یک سکه، شما از کدام یک از آنها سکه میگیرید؟» جهانگیر شاه: «از اونی که یک سکه داره!» بلوتوس: «آفرین!» مستشار: «آفرین!؟ بپرس برای چی آخه؟!» جهانگیرشاه: «خُب اونی که صد تا سکه داره، به هر حال قدرتی داره برای خودش، چهار تا آدم دور و برش جمع شدن...نمیتونیم بریم طرفش که...اما اونی که یه سکه داره، کسی نداره دیگه...تو سرش هم میزنیم...سکه ش رو میگیریم، دو تا اردنگ هم تهش میزنیم!»...
شاید آن موقع و حتی همین روزها، در اینستاگرام به این سکانس بخندیم، اما باور کنید خیلی وقتها حکایت تلخی حال و روز این روزهای ماست، وقتی مامورین اجرائیات شهرداری منطقه ۳ کرمانشاه، همه آن برجهای از قانون گریخته با طبقات مازاد و باغ ویلاهای غیرقانونی را رها کردهاند و آلونک آسیه پناهیِ کپرنشین را برای اجرای بی چون و چرا و بدون اغماض قانون انتخاب کردهاند؛ به قول بلوتوسِ قهوه تلخ: «آفرین!»
در این میان هنوز از شُک خبر قتل رومینا توسط پدرش بیرون نیامدهایم، زخمِ خبرِ دیگری به جان مینشیند: «مرگ مشکوک آسیه پناهی؛ بانوی ۵۸ ساله کرمانشاهی...» به قول هوشنگ گلشیری: «آن قدر عزا بر سرمان ریختهاند که فرصت زاری نداریم.» البته همیشه فرصت برای مغالطه و پنهان شدن پشتِ خبرسازیها و بهانهها هست؛ پس برای کمرنگ کردن مادر هفت فرزند و سرپوش گذاشتن بر روی اشتباه نابخشودنیشان، پای کلیدواژه های اعتیاد و کمپ را پیش میکشند و عنوان میکنند که پیرزن بخت برگشته در زمان انتقال به کمپ، دچار حالت تهوع شده و جان خود را از دست داده است. البته برای کسی که سابقه ناراحتی قلبی دارد، مواجه با اسپری فلفل و نشستن روی بیل لودر و تحمل آن همه تنش (اگر خبر ضرب و شتم را تایید نکنیم) به اندازه کافی برای مرگ کافی است. در این میان نکتهای که مغفول میماند آن است که چطور برای تخریب ویلای «شبنم نعمتزاده»ها این همه وقت تلف میشود و برای تخریب آلونک ۴۰ متری «آسیه»ها، گازانبری و چکشی عمل میشود؟
پی نوشت: طبق اصل ۳۱ قانون اساسی، داشتن مسکن متناسب با نیاز حق هر فرد و خانواده ایرانی است و دولت موظف به احقاق این حق است. اما دولتها این اصل قانون اساسی را بی هیچ توضیح و پیگیری تعطیل کردهاند و اگر بیسرپناهی، برای خود آلونکی ساخت، با بولدوزر تخریب میشود.