باز هم یک پدیده طبیعی دیگر و باز هم سایه انداختن مفاهیم دینی و به عبارت بهتر ابزار قرار دادن این مفاهیم. خطیبی بر فراز منبرش از تاثیر بدحجابی بر زلزله میگوید و آن دیگری در برنامهای تلویزیونی خشکسالی را حاصل بی توجه مردم به اوامر الهی، خطیب نماز جمعه هم به جای آنکه با فقه پویا و تفسیر عقلانی و رحمانی از ارزشهای دینی در پی تعادل بخشیدن بین مفاهیم دینی و علوم طبیعی باشد و آرامش را از طریقتریبون در اختیارش در نماز جمعه به مردم منتقل کند در پی کشف رابطه فلان گناه و زلزله است.
اینکه در روایات دینی ما میان بلایا و پدیدههای طبیعی با عملکرد شخصی مردم و حاکمان میتوان ارتباطاتی را یافت سخن نادرستی نیست اما آنچه در این جا از آن میگوییم چگونگی و زمان طرح این نوع مسائل است. به واقع بر اساس همین روایات و احادیث به جای مانده از نبی اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) در این باره آنچه سبب غضب الهی است گناه شخصی مردم در حریم خصوصی شان است و یا گناه حاکمان؟ آیا در توصیههای بزرگان دین بر حجاب تاکید شده است و یا بر دوری از ظلم و دروغ از طرف حاکمان؟ بر اساس آیات کتاب الهی آنچه سبب فرود آمدن بلا بر قومهای پیشین شده است گناه مردم بوده است و یا ظلم آنان که مسئولیت هایی در جامعه داشته اند؟
به نظر میآید که باید مفاهیم دینی را با نگاهی دیگر دوباره خوانی کنیم. سادهترین راه آن است که پیکان انتقاد را به سمت مردم بگیریم و آنان را گناهکار بخوانیم و خود در جایگاه اندرزدهندهای پارسا نشسته و بی توجه به عملکرد خود گناهان و اثر سوء آن را یک به یک به مردم نسبت بدهیم و یادمان برود کهشاید اثرات گناه شماست!
آقایانِ دلواپسِ گناه مردم که تمایل غریبی به ارتباط دادن هر موضوعی به گناهکار خواندن جامعه دارند تا به حال شده است به این نکته هم فکر کنند که اگر قائل به تاثیر گناه بر پدیدههای طبیعی باشیم خطاها و ظلمهای بزرگان هر قوم بیشتر از دیگران میتواند سبب این تاثیر شود؟
تا به حال چند درصد از این نصایحی که خطاب به «ما مردم گناهکار» میگویند را به گوش تصمیم گیران در هر ردهای رسانده اند؟
آیا تا به حال شده است همان قدر که برای عقب رفتن روسری خواهران، دختران و مادران ما مردم، رگ گردنشان برجسته میشود به ظلم هایی که در در طول شبانه روز از سوی اهل قدرت بر مردم روا داشته میشود هم بیندیشند؟ خوب است این ناصحانِ غیرعامل را میهمان این ابیات از حافظ شیرازی کنیم که در همه زمانها انگار زبان مردم همان دوران است: واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند / چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند/ مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/ توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند/گوییا باور نمیدارند روز داوری / کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند/یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان / کاین همه ناز از غلامترک و استر میکنند.