کد خبر: ۱۳۶۷۳۶
یک جامعه‌شناس: ارزش‌ها و اعتقادات جامعه ضعیف شده است

پشت پرده قتل دلخراش «ایلیا»

گروه جامعه: شانزدهم مردادماه حوالی ساعت ۸ شب، ایلیای ۱۰ساله مفقود شد و پس از دستگیری مظنون، مشخص شد که او با «وسوسه شیطانی» ایلیا را ربوده و برای پنهان کردن جرم خود، او را به قتل رسانده است.

 گفت‌وگو با عموی ایلیا نشان می‌دهد که متهم پیش‌تر دو بار به خانه خانواده آمده بود؛ یک‌بار برای نصب ماهواره و بار دیگر برای تعمیر آیفون. او با این ترفند که می‌خواهد با ایلیا بازی کند، کودک را خارج از خانه ربوده است. 
متهم با وجود داشتن سابقه کیفری، به عنوان راننده سرویس و آژانس کودکان نیز فعالیت می‌کرده و در تلفن همراهش تصاویر چند کودک دیگر پیدا شده است. این مرد ۳۸ ساله، مجرد بوده و در اعترافات خود گفته که انگیزه قتل از پیش برنامه‌ریزی نشده و «جنون آنی» باعث ارتکاب جنایت شده است. 
عموی ایلیا خواستار اشد مجازات و اعدام در ملا عام برای متهم شده تا از تکرار چنین جرایمی جلوگیری شود. با این حال، این پرسش اساسی مطرح است که آنچه متهم «وسوسه شیطانی» می‌نامد، چگونه و از دل چه فرصت‌هایی شکل گرفته است؟  افکار و اذهان عمومی در مواجهه با این اخبار چه واکنشی نشان خواهند داد و چنین رخدادهایی که جامعه را آزرده خاطر می‌کند، چه پیامدهای اجتماعی به همراه خواهد داشت؟ 
در این خصوص دکتر امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس گفت: «ضعف نظارت اجتماعی و خانوادگی در وقوع چنین جنایتی، هر دو تقصیر کار هستند. این خانواده نباید اعتماد می‌کردند، با وجود اینکه ایشان پسر بچه بوده است. پیش‌تر هم پرونده‌های مشابهی داشته‌ایم؛ لواط مساله‌ای است که از گذشته در جامعه ما وجود داشته است. این جرم را ما تحت عنوان وسوسه یاد نمی‌کنیم.  ما وقوع چنین جرمی را در یک میدان نیرو یا به‌قول لوین، فضای حیاتی، وضعیتی که فرد در آن قرار دارد و امیال سرکوفته‌ای که برای ارضای غریزه جنسی به وجود آمده و نتوانسته است ازدواج کند، تعریف می‌کنیم. این میدان نیرو «وسوسه‌های شیطانی» را تحریک کرده و در نهایت به قتل پسر بچه منجر شده است.در این میان، باید در نظر داشت که ارزش‌ها و اعتقادات جامعه ضعیف شده است و همچنین ضعفی که در برآورده شدن نیاز جنسی در جامعه وجود دارد، به این شرایط دامن زده است. نوع خانواده‌ای که این فرد در آن بزرگ شده نیز اهمیت دارد؛ اینکه تحت سرپرست، بی‌سرپرست یا بدسرپرست بوده، همگی می‌توانند در شکل‌گیری چنین رفتارهایی نقش داشته باشند؛ درواقع این موارد به تشکیل میدان نیرو منجر خواهد شد.»
قرایی مقدم افزود: «مردی که در سن ۳۸ سالگی همچنان مجرد است و نمی‌داند چگونه نیازهای جنسی‌اش را برطرف کند، با چه دلیلی در این وضعیت قرار گرفته است؟ دلیل آن است که این فرد امکانات و توان ازدواج ندارد، بنابراین تمامی این موارد به شرایط زندگی افراد در جامعه بازمی‌گردد. هر فرد، در هر موقعیتی که قرار دارد، تحت تأثیر دو نوع نیرو است: نیروها و انگیزه‌های درونی و نیروهای بازدارنده بیرونی. میدان نیروی سالم زمانی شکل می‌گیرد که این دو در تعادل باشند؛ یعنی نیروهای برانگیزنده از درون فرد و نیروهای بازدارنده از بیرون، هم‌زمان حضور داشته باشند؛ اما در کشور ما، در مورد این قاتل، نیروهای بازدارنده آن‌قدر ضعیف بوده‌اند که نتوانسته‌اند رفتار او را کنترل و مدیریت کنند. به همین دلیل، پیشینه کیفری وی هم نتوانسته مانع ارتکاب این جنایت شود.علاوه بر نقش والدین در کنترل، باید توجه داشت کسانی که این افراد را در چنین مشاغلی به کار می‌گیرند، باید پیشینه و رفتار آن‌ها را به دقت بررسی و پژوهش کنند تا مشخص شود دقیقاً چه کسانی هستند و از چه خانواده‌ای برخاسته‌اند. والدین نیز باید پس از بررسی کامل، کودکان خود را به دست این افراد بسپارند. این نظارت باید به ویژه در مورد دختران با حساسیت و سخت‌گیری بیشتری انجام شود.مجازات اعدام می‌تواند تا حدی بازدارندگی داشته باشد، اما این تنها بخشی از ماجرا است. بازدارندگی کامل نیازمند پالایش، کنترل، نظارت و دقت در استخدام و به‌کارگیری افراد است. در غیر این صورت، حتی اگر این قاتل اعدام شود، فرد دیگری از بخش دیگری از جامعه ممکن است مرتکب چنین جرمی شود، بنابراین مجازات اعدام تنها یکی از عوامل بازدارنده است.» 
وی با توجه به جنایاتی چون قتل و تجاوز به ایلیا، نیان ۶ساله بوکانی و ربودن و قتل الهه حسین‌نژاد ادامه داد: «این وقایع باعث ایجاد ناامنی شدید می‌شود، نه فقط از منظر اجتماعی بلکه از جنبه دیگر نیز اثرات منفی دارد. خانواده‌ها در غیاب فرزندان خود دچار ناامنی روحی و اضطراب می‌شوند که این موضوع روی بازدهی کاری و تولیدی آن‌ها تأثیر منفی می‌گذارد و در نتیجه پیامدهای اقتصادی نیز به دنبال دارد. علاوه بر این، این جنایات توهینی به ارزش‌های اجتماعی است و در نهایت اثرات منفی برجای می‌گذارد؛ زیرا مردم آن را نشانه ناکارآمدی دولت  می‌دانند که اجازه وقوع چنین حوادثی را داده‌اند، بنابراین این وقایع پیامدهای بسیار گسترده و منفی دارند.ترس از آبروریزی اولین عاملی است که سبب می‌شود خانواده‌ها از شکایت صرف نظر کنند، به‌ویژه در جوامع کوچک. خانواده‌ها نگران برچسب خوردن و انگ اجتماعی هستند و گاهی حتی نگران این هستند که دیگران تصور کنند فرد مورد تجاوز قرار گرفته یا مفعول خود خواستار چنین رفتاری بوده باشد. در پرونده‌های بزرگ‌تر مثل لواط نیز خانواده‌ها معمولاً از بازگو کردن این مسائل خودداری می‌کردند. در حالی که امروزه فضای مجازی دیگر هیچ حائلی باقی نگذاشته است؛ به گونه‌ای که هر رفتاری حتی در کوچک‌ترین مکان‌ها هم به سرعت در سراسر دنیا منتشر می‌شود، حتی در اتاق خواب خود نیز تحت کنترل هستید و جامعه در بسیاری از موارد، حتی در مسائلی که در حریم خصوصی رخ می‌دهد، دخالت می‌کند. با این حال، همچنان هنجارهای فرهنگی قوی وجود دارد و گاهی پیش آمده که خانواده‌ها به دلیل ترس از انگ اجتماعی، مجبور شده‌اند شهر یا روستای خود را ترک کنند تا از این برچسب‌ها رهایی یابند.» 
قرایی در پایان با اشاره به پرونده‌ای که چند سال پیش رخ داد و در آن فردی به دختری افغان تجاوز کرده و سپس او را در وان پر از بنزین آتش زده بود، بیان کرد: «مجازات چنین افرادی اعدام است و در آن پرونده نیز اعتراضاتی در افغانستان صورت گرفت. عامل قتل ایلیا هم نمی‌تواند جنون آنی باشد و احتمالاً ریشه در پیشینه او دارد. محیط و نوع خانواده‌ای که او در آن بزرگ شده است، باعث شکل‌گیری این جنون آنی در او شده است. زمانی که از خانه به راه‌پله می‌روید، میدان زندگی شما تغییر می‌کند. کاری که در خانه یا در میان دوستان انجام می‌دهید، در خیابان انجام نمی‌دهید؛ بنابراین، این میدان زندگی است که بر رفتار و اعمال شما تأثیر می‌گذارد.»
گفتنی اینکه ایلیا زادحسین ساعت هشت و نیم شب ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ در حالی که مقابل خانه‌شان واقع در شهرک حمیدیان رشت مشغول بازی بود، ربوده شد. در تحقیقات پلیسی و بررسی دوربین های مدار بسته مشخص شد ایلیا توسط مرد ۳۸ ساله‌ای ربوده شده و به قتل رسیده است. بعد از دستگیری و اعتراف قاتل، جسد ایلیا کشف شد. عموی ایلیا گفت: «قاتل برق‌کار است و ظهر روز حادثه برای تعمیر آیفون خانه برادرم رفته بوده. متهم در اولین اعتراف خود گفته با نقشه قبلی اقدام به آدم‌ربایی و قتل نکرده و در یک لحظه وسوسه شده است.»  
ایلیا  با وعده خرید کابل بازی فریب داده شد. او را به بیرون شهر برده، مورد تجاوز و ضرب‌وجرح شدید قرار داد و جسدش را در فضای باز رها کرد. جسد پس از دو روز زیر آفتاب پیدا شد. قاتل ابتدا انکار کرد اما با وجود شواهد، اعتراف کرد و مدعی شد «ناگهان جنون به او دست داده». خانواده ایلیا در شوک و فروپاشی روحی، خواستار قصاص در ملاعام هستند.  
در ماجرای ایلیا، ما با یک ترومای بزرگ مواجه هستیم؛ زیرا هم آزار جنسی و هم قتل رخ داده است. قتل‌هایی که انگیزه اصلی آن‌ها جنسی است، بر اساس آمارهای بین‌المللی، تنها حدود یک درصد از کل قتل‌ها را تشکیل می‌دهند. بخشی از این یک درصد نیز مربوط به قتل و آزار جنسی هم‌زمان نسبت به کودکان است. هرچند این نوع جنایت در مقیاس جهانی نسبتاً نادر است، اما شدت خشونت و تأثیر روانی آن بر جامعه بسیار گسترده و ویرانگر است. در بسیاری از موارد، علت اصلی قتل پس از تجاوز این است که مرتکب نمی‌خواهد شناسایی شود. به همین دلیل، در چنین پرونده‌هایی نمی‌توان صرفاً با استناد به رفتار مجرم، برچسب پدوفیلیا را به او زد. آنچه اهمیت بیشتری دارد، این است که گفت‌وگو را از برچسب‌زنی صرف دور کرده و به سمت یافتن راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع چنین فجایعی ببریم؛ زیرا این مسئله در همه جوامع وجود دارد و آثار روانی آن، هم بر قربانی و خانواده او و هم بر کل جامعه، بسیار عمیق و طولانی‌مدت است. اگر بخواهیم در آینده کمتر شاهد چنین اخبار تلخی باشیم و جامعه درد روانی کمتری را تجربه کند، نخستین و مهم‌ترین اقدام، آموزش خانواده‌هاست. والدین باید مهارت‌های لازم را برای مراقبت از فرزندان و گفت‌وگو درباره مسائل جنسی و ایمنی فردی بیاموزند. نوجوانان نیز نیازمند آموزش مستقیم و هدفمند هستند تا خطرات کاهش یابد. در بسیاری از موارد، کودکانی که قربانی این جرایم می‌شوند، پیش‌تر تحت نظارت کافی قرار نداشته‌اند. به عنوان نمونه، در پرونده ایلیا شاهد بودیم که او ساعت هشت‌ونیم شب در کوچه بازی می‌کرد و مجرم توانسته با رصد شرایط و استفاده از موقعیت، او را به دام بیندازد.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1404/5/26 -  شماره 5872
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۶۷۳۶
یک جامعه‌شناس: ارزش‌ها و اعتقادات جامعه ضعیف شده است

پشت پرده قتل دلخراش «ایلیا»

گروه جامعه: شانزدهم مردادماه حوالی ساعت ۸ شب، ایلیای ۱۰ساله مفقود شد و پس از دستگیری مظنون، مشخص شد که او با «وسوسه شیطانی» ایلیا را ربوده و برای پنهان کردن جرم خود، او را به قتل رسانده است.

 گفت‌وگو با عموی ایلیا نشان می‌دهد که متهم پیش‌تر دو بار به خانه خانواده آمده بود؛ یک‌بار برای نصب ماهواره و بار دیگر برای تعمیر آیفون. او با این ترفند که می‌خواهد با ایلیا بازی کند، کودک را خارج از خانه ربوده است. 
متهم با وجود داشتن سابقه کیفری، به عنوان راننده سرویس و آژانس کودکان نیز فعالیت می‌کرده و در تلفن همراهش تصاویر چند کودک دیگر پیدا شده است. این مرد ۳۸ ساله، مجرد بوده و در اعترافات خود گفته که انگیزه قتل از پیش برنامه‌ریزی نشده و «جنون آنی» باعث ارتکاب جنایت شده است. 
عموی ایلیا خواستار اشد مجازات و اعدام در ملا عام برای متهم شده تا از تکرار چنین جرایمی جلوگیری شود. با این حال، این پرسش اساسی مطرح است که آنچه متهم «وسوسه شیطانی» می‌نامد، چگونه و از دل چه فرصت‌هایی شکل گرفته است؟  افکار و اذهان عمومی در مواجهه با این اخبار چه واکنشی نشان خواهند داد و چنین رخدادهایی که جامعه را آزرده خاطر می‌کند، چه پیامدهای اجتماعی به همراه خواهد داشت؟ 
در این خصوص دکتر امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس گفت: «ضعف نظارت اجتماعی و خانوادگی در وقوع چنین جنایتی، هر دو تقصیر کار هستند. این خانواده نباید اعتماد می‌کردند، با وجود اینکه ایشان پسر بچه بوده است. پیش‌تر هم پرونده‌های مشابهی داشته‌ایم؛ لواط مساله‌ای است که از گذشته در جامعه ما وجود داشته است. این جرم را ما تحت عنوان وسوسه یاد نمی‌کنیم.  ما وقوع چنین جرمی را در یک میدان نیرو یا به‌قول لوین، فضای حیاتی، وضعیتی که فرد در آن قرار دارد و امیال سرکوفته‌ای که برای ارضای غریزه جنسی به وجود آمده و نتوانسته است ازدواج کند، تعریف می‌کنیم. این میدان نیرو «وسوسه‌های شیطانی» را تحریک کرده و در نهایت به قتل پسر بچه منجر شده است.در این میان، باید در نظر داشت که ارزش‌ها و اعتقادات جامعه ضعیف شده است و همچنین ضعفی که در برآورده شدن نیاز جنسی در جامعه وجود دارد، به این شرایط دامن زده است. نوع خانواده‌ای که این فرد در آن بزرگ شده نیز اهمیت دارد؛ اینکه تحت سرپرست، بی‌سرپرست یا بدسرپرست بوده، همگی می‌توانند در شکل‌گیری چنین رفتارهایی نقش داشته باشند؛ درواقع این موارد به تشکیل میدان نیرو منجر خواهد شد.»
قرایی مقدم افزود: «مردی که در سن ۳۸ سالگی همچنان مجرد است و نمی‌داند چگونه نیازهای جنسی‌اش را برطرف کند، با چه دلیلی در این وضعیت قرار گرفته است؟ دلیل آن است که این فرد امکانات و توان ازدواج ندارد، بنابراین تمامی این موارد به شرایط زندگی افراد در جامعه بازمی‌گردد. هر فرد، در هر موقعیتی که قرار دارد، تحت تأثیر دو نوع نیرو است: نیروها و انگیزه‌های درونی و نیروهای بازدارنده بیرونی. میدان نیروی سالم زمانی شکل می‌گیرد که این دو در تعادل باشند؛ یعنی نیروهای برانگیزنده از درون فرد و نیروهای بازدارنده از بیرون، هم‌زمان حضور داشته باشند؛ اما در کشور ما، در مورد این قاتل، نیروهای بازدارنده آن‌قدر ضعیف بوده‌اند که نتوانسته‌اند رفتار او را کنترل و مدیریت کنند. به همین دلیل، پیشینه کیفری وی هم نتوانسته مانع ارتکاب این جنایت شود.علاوه بر نقش والدین در کنترل، باید توجه داشت کسانی که این افراد را در چنین مشاغلی به کار می‌گیرند، باید پیشینه و رفتار آن‌ها را به دقت بررسی و پژوهش کنند تا مشخص شود دقیقاً چه کسانی هستند و از چه خانواده‌ای برخاسته‌اند. والدین نیز باید پس از بررسی کامل، کودکان خود را به دست این افراد بسپارند. این نظارت باید به ویژه در مورد دختران با حساسیت و سخت‌گیری بیشتری انجام شود.مجازات اعدام می‌تواند تا حدی بازدارندگی داشته باشد، اما این تنها بخشی از ماجرا است. بازدارندگی کامل نیازمند پالایش، کنترل، نظارت و دقت در استخدام و به‌کارگیری افراد است. در غیر این صورت، حتی اگر این قاتل اعدام شود، فرد دیگری از بخش دیگری از جامعه ممکن است مرتکب چنین جرمی شود، بنابراین مجازات اعدام تنها یکی از عوامل بازدارنده است.» 
وی با توجه به جنایاتی چون قتل و تجاوز به ایلیا، نیان ۶ساله بوکانی و ربودن و قتل الهه حسین‌نژاد ادامه داد: «این وقایع باعث ایجاد ناامنی شدید می‌شود، نه فقط از منظر اجتماعی بلکه از جنبه دیگر نیز اثرات منفی دارد. خانواده‌ها در غیاب فرزندان خود دچار ناامنی روحی و اضطراب می‌شوند که این موضوع روی بازدهی کاری و تولیدی آن‌ها تأثیر منفی می‌گذارد و در نتیجه پیامدهای اقتصادی نیز به دنبال دارد. علاوه بر این، این جنایات توهینی به ارزش‌های اجتماعی است و در نهایت اثرات منفی برجای می‌گذارد؛ زیرا مردم آن را نشانه ناکارآمدی دولت  می‌دانند که اجازه وقوع چنین حوادثی را داده‌اند، بنابراین این وقایع پیامدهای بسیار گسترده و منفی دارند.ترس از آبروریزی اولین عاملی است که سبب می‌شود خانواده‌ها از شکایت صرف نظر کنند، به‌ویژه در جوامع کوچک. خانواده‌ها نگران برچسب خوردن و انگ اجتماعی هستند و گاهی حتی نگران این هستند که دیگران تصور کنند فرد مورد تجاوز قرار گرفته یا مفعول خود خواستار چنین رفتاری بوده باشد. در پرونده‌های بزرگ‌تر مثل لواط نیز خانواده‌ها معمولاً از بازگو کردن این مسائل خودداری می‌کردند. در حالی که امروزه فضای مجازی دیگر هیچ حائلی باقی نگذاشته است؛ به گونه‌ای که هر رفتاری حتی در کوچک‌ترین مکان‌ها هم به سرعت در سراسر دنیا منتشر می‌شود، حتی در اتاق خواب خود نیز تحت کنترل هستید و جامعه در بسیاری از موارد، حتی در مسائلی که در حریم خصوصی رخ می‌دهد، دخالت می‌کند. با این حال، همچنان هنجارهای فرهنگی قوی وجود دارد و گاهی پیش آمده که خانواده‌ها به دلیل ترس از انگ اجتماعی، مجبور شده‌اند شهر یا روستای خود را ترک کنند تا از این برچسب‌ها رهایی یابند.» 
قرایی در پایان با اشاره به پرونده‌ای که چند سال پیش رخ داد و در آن فردی به دختری افغان تجاوز کرده و سپس او را در وان پر از بنزین آتش زده بود، بیان کرد: «مجازات چنین افرادی اعدام است و در آن پرونده نیز اعتراضاتی در افغانستان صورت گرفت. عامل قتل ایلیا هم نمی‌تواند جنون آنی باشد و احتمالاً ریشه در پیشینه او دارد. محیط و نوع خانواده‌ای که او در آن بزرگ شده است، باعث شکل‌گیری این جنون آنی در او شده است. زمانی که از خانه به راه‌پله می‌روید، میدان زندگی شما تغییر می‌کند. کاری که در خانه یا در میان دوستان انجام می‌دهید، در خیابان انجام نمی‌دهید؛ بنابراین، این میدان زندگی است که بر رفتار و اعمال شما تأثیر می‌گذارد.»
گفتنی اینکه ایلیا زادحسین ساعت هشت و نیم شب ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ در حالی که مقابل خانه‌شان واقع در شهرک حمیدیان رشت مشغول بازی بود، ربوده شد. در تحقیقات پلیسی و بررسی دوربین های مدار بسته مشخص شد ایلیا توسط مرد ۳۸ ساله‌ای ربوده شده و به قتل رسیده است. بعد از دستگیری و اعتراف قاتل، جسد ایلیا کشف شد. عموی ایلیا گفت: «قاتل برق‌کار است و ظهر روز حادثه برای تعمیر آیفون خانه برادرم رفته بوده. متهم در اولین اعتراف خود گفته با نقشه قبلی اقدام به آدم‌ربایی و قتل نکرده و در یک لحظه وسوسه شده است.»  
ایلیا  با وعده خرید کابل بازی فریب داده شد. او را به بیرون شهر برده، مورد تجاوز و ضرب‌وجرح شدید قرار داد و جسدش را در فضای باز رها کرد. جسد پس از دو روز زیر آفتاب پیدا شد. قاتل ابتدا انکار کرد اما با وجود شواهد، اعتراف کرد و مدعی شد «ناگهان جنون به او دست داده». خانواده ایلیا در شوک و فروپاشی روحی، خواستار قصاص در ملاعام هستند.  
در ماجرای ایلیا، ما با یک ترومای بزرگ مواجه هستیم؛ زیرا هم آزار جنسی و هم قتل رخ داده است. قتل‌هایی که انگیزه اصلی آن‌ها جنسی است، بر اساس آمارهای بین‌المللی، تنها حدود یک درصد از کل قتل‌ها را تشکیل می‌دهند. بخشی از این یک درصد نیز مربوط به قتل و آزار جنسی هم‌زمان نسبت به کودکان است. هرچند این نوع جنایت در مقیاس جهانی نسبتاً نادر است، اما شدت خشونت و تأثیر روانی آن بر جامعه بسیار گسترده و ویرانگر است. در بسیاری از موارد، علت اصلی قتل پس از تجاوز این است که مرتکب نمی‌خواهد شناسایی شود. به همین دلیل، در چنین پرونده‌هایی نمی‌توان صرفاً با استناد به رفتار مجرم، برچسب پدوفیلیا را به او زد. آنچه اهمیت بیشتری دارد، این است که گفت‌وگو را از برچسب‌زنی صرف دور کرده و به سمت یافتن راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع چنین فجایعی ببریم؛ زیرا این مسئله در همه جوامع وجود دارد و آثار روانی آن، هم بر قربانی و خانواده او و هم بر کل جامعه، بسیار عمیق و طولانی‌مدت است. اگر بخواهیم در آینده کمتر شاهد چنین اخبار تلخی باشیم و جامعه درد روانی کمتری را تجربه کند، نخستین و مهم‌ترین اقدام، آموزش خانواده‌هاست. والدین باید مهارت‌های لازم را برای مراقبت از فرزندان و گفت‌وگو درباره مسائل جنسی و ایمنی فردی بیاموزند. نوجوانان نیز نیازمند آموزش مستقیم و هدفمند هستند تا خطرات کاهش یابد. در بسیاری از موارد، کودکانی که قربانی این جرایم می‌شوند، پیش‌تر تحت نظارت کافی قرار نداشته‌اند. به عنوان نمونه، در پرونده ایلیا شاهد بودیم که او ساعت هشت‌ونیم شب در کوچه بازی می‌کرد و مجرم توانسته با رصد شرایط و استفاده از موقعیت، او را به دام بیندازد.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد