کد خبر: ۱۳۶۷۳۳
چون دکتر پزشکیان به درستی گفت: «اگر بسازیم باز هم می‌زنند!»

تلاش مذبوحانه افراطیون علیه رییس‌جمهور

گروه سیاسی: پایگاه خبری عصر ایران در گزارشی با اشاره به ادعاهای تندروها درباره پزشکیان نوشت: صراحت دکتر مسعود پزشکیان در واکنش به پرسش و نقدی از جانب یکی از حاضران نشست دیدار اصحاب رسانه با رئیس‌جمهوری (گویا مدیر روزنامه کیهان) چنان بر اصول‌گرایان رادیکال گران افتاده که رئیس‌جمهور پزشکیان را متهم به پاس گل به دشمن می‌کنند چون گفته «اگر بسازیم باز هم می‌زنند!» یا چرا گفته «مذاکره نکنیم چه کنیم؟ بجنگیم؟»

 البته خود آقای شریعتمداری نه بحث عدم کفایت سیاسی را مطرح کرده و نه به اولین رئیس‌جمهوری تشبیه کرده بلکه بر مشاوران خرده گرفته و برخی هم از انتشار صحبت‌ها انتقاد کرده‌اند و لاید انتظار دارند اول آنها ببینند بعد منتشر شود! اول‌بار نیست که یک رئیس‌جمهوری را به اولین رئیس‌جمهوری تاریخ ایران - ابوالحسن بنی‌صدر - متهم می‌کنند. پیش‌تر با سید محمد خاتمی و  حسن روحانی نیز همین کار را انجام داده بودند هر چند بعد از بنی‌صدر تنها رئیس‌جمهوری که با رهبری زاویه آشکار پیدا کرد اتقاقا عزیز دل خود این جماعت بود: محمود احمدی‌نژاد که اصرار داشتند به مرحوم رجایی تشبیه کنند و اگرچه در نگاه لیبرال و سابقه انقلابی و نظریه پردازی هیچ شباهتی به بنی‌صدر نداشت اما شاید در این یک فقره - زاویه با رهبری- به بنی‌صدر شباهت داشت! به این بهانه چند نکته قابل ذکر است:  اصول‌گرایی رادیکال ایرانی علاقه وافری دارد استثنا را به قاعده تبدیل کند یا بر آن ترجیح دهد. از ۹ رئیس‌جمهوری تاریخ ایران تنها یکی با طرح عدم کفایت سیاسی برکنار شده و این استثنا را نباید قاعده کرد و چماق برکناری را بر سر هر رئیس‌جمهوری بالا گرفت و کوفت. این جماعت اما به استثنا علاقه دارند. کما این‌که جنگ هم باید استثنا باشد نه قاعده اما دل‌شان برای جنگ غنج می‌رود. جنگی که البته وقتی درمی‌گیرد معلوم نیست کجای آن هستند!. این تلقی بیرونی که هر رئیس‌جمهوری که از دل رقابت (و نه مثل ابراهیم رئیسی با حذف پیشاپیش رقیبان) روی کار می‌آید با نظام مشکل پیدا می‌کند   شایسته نیست چون به یک روال بدل می‌شود و نزد دیگران نیز پذیرفتنی نیست زیرا رئیس‌جمهوری یعنی رئیس آن جمهوری و رئیس که نمی‌شود با دشتگاه خودش مشکل داشته باشد! جدای این مگر حذف اولین رئیس‌جمهوری کم‌هزینه بود؟ آن همه ماجرایی که مجاهدین خلق بعد از آن ایجاد کردند بعد از عزل بنی‌صدر رخ داد و هنوز درگیر پرونده هسته‌ای‌یی هستیم که سال ۸۱ مطرح کردند تا بوش پسر را از حمله به عراق منصرف و به جانب ایران معطوف کنند و اگر آقای خاتمی با آن محبوبیت بین‌المللی و داخلی رئیس‌جمهور نبود چه بسا اتفاق می‌افتاد.  مجاهدین/ منافقین با یک تیر دو نشان را هدف گرفتند. از یک سو حمله به عراق اتفاق نیفتد تا خودشان آسیب نبینند و از سوی دیگر حکومت ایران را ساقط کنند.   آنچه رادیکال‌ها و تندروها در نظر نمی‌گیرند این است که پزشکیان در وضعیتی آمد که نرخ مشارکت در انتخابات یک رقمی شده بود. دو وزیر دولت رئیسی درگیر بزرگ‌ترین پرونده فساد اقتصادی بودند. نیمه دوم سال ۱۴۰۱ بعد از ماجرای مهسا کشور دست‌خوش اعتراض بود و محاسبات آنان از تغییر هندسه جهانی بعد از حمله روسیه به اوکراین در اسفند ۱۴۰۰ هم درست درنیامده بود و نزدیکی به روسیه باعث دوری اروپا از ایران شد و حاصل آن را در موضع آنها در قبال مکانیسم ماشه داریم می‌بینیم.  رئیس‌جمهور سابق درباره بحران ۱۴۰۱ و بر سر حجاب اجباری هم  ابتکاری نداشت و جز تکرار مواضع کلی سخنی برزبان نمی آورد و بیشتر سرگرم سفر استانی و وعده احیای هزار کارخانه بود. توپ را به زمین مجلس انداختند تا موهن‌ترین طرح در تاریخ پارلمان در ایران را تصویب کنند و اگر پزشکیان نیامده بود و اجرا می‌شد چنان نفرتی را دامن می‌زد که بعید نبود در جریان جنگ ۱۲ روزه شاهد رویکرد دیگری ازجانب مردم می‌بودیم و رویای نتانیاهو محقق می شد. همان مردمی که مقامات به خاطر آن که به خیابان نریختند مدام از آنها تمجید می‌کنند.    پزشکیان نیامده از  نمد ریاست جمهوری و یک دولت بی پول و فربه از کارمندان مازاد کلاهی بدوزد. آمده مملکت را از ناترازی در همه چیز نجات دهد. رفتار استثناگرایان با ناجی اما شگفت‌آور است و شاید دوست دارند با لحن خود این بار بر سرشان فریاد بزند: چه تونه؟ جای تشکرتونه؟!  سخن صریح رئیس‌جمهور صادق کنونی پاس گل به دشمن نیست. پاس گل واقعی ادعای نفی هولوکاست از جانب رئیس‌جمهور شهره به بی صداقتی خودشان بود که نپرسیدند به شما چه و به ما چه؟ هیتلر یا یهودی‌ها را در کوره آدم‌سوزی انداخته یا نینداخته. اگر انداخته که اقدام آلمان است علیه یهودیان و هر دو زبان درازی دارند و اگر نینداخته ما چرا از آدولف هیتلر رفع اتهام کنیم؟ پاس گل آنجا بود که رسما از آن بهره برداری می‌کردند.  چشم خود را بسته اند و بر چهره رئیس  جمهوری و رئیس شورای عالی امنیت ملی که در جنگ ۱۲ روزه تا پای مرگ رفت و جراحت مختصری هم دید چنگ می‌اندازند. برخی از چهره‌های جریان پایداری علاقه مفرطی به شبیه سازی تاریخی دارند. گاهی دور می روند و دو تن از یاران مشهور امام را به دو نفر از نزدیکان پیامبر تشبیه می‌کنند و گاهی دوست دارند پزشکیان بنی‌صدر شود تا لابد امیر حسین ثابتی جوان هم مثلا دیالمه نماینده جوان مشهد در مجلس اول باشد که ضد بنی‌صدر بود.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1404/5/26 -  شماره 5872
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۶۷۳۳
چون دکتر پزشکیان به درستی گفت: «اگر بسازیم باز هم می‌زنند!»

تلاش مذبوحانه افراطیون علیه رییس‌جمهور

گروه سیاسی: پایگاه خبری عصر ایران در گزارشی با اشاره به ادعاهای تندروها درباره پزشکیان نوشت: صراحت دکتر مسعود پزشکیان در واکنش به پرسش و نقدی از جانب یکی از حاضران نشست دیدار اصحاب رسانه با رئیس‌جمهوری (گویا مدیر روزنامه کیهان) چنان بر اصول‌گرایان رادیکال گران افتاده که رئیس‌جمهور پزشکیان را متهم به پاس گل به دشمن می‌کنند چون گفته «اگر بسازیم باز هم می‌زنند!» یا چرا گفته «مذاکره نکنیم چه کنیم؟ بجنگیم؟»

 البته خود آقای شریعتمداری نه بحث عدم کفایت سیاسی را مطرح کرده و نه به اولین رئیس‌جمهوری تشبیه کرده بلکه بر مشاوران خرده گرفته و برخی هم از انتشار صحبت‌ها انتقاد کرده‌اند و لاید انتظار دارند اول آنها ببینند بعد منتشر شود! اول‌بار نیست که یک رئیس‌جمهوری را به اولین رئیس‌جمهوری تاریخ ایران - ابوالحسن بنی‌صدر - متهم می‌کنند. پیش‌تر با سید محمد خاتمی و  حسن روحانی نیز همین کار را انجام داده بودند هر چند بعد از بنی‌صدر تنها رئیس‌جمهوری که با رهبری زاویه آشکار پیدا کرد اتقاقا عزیز دل خود این جماعت بود: محمود احمدی‌نژاد که اصرار داشتند به مرحوم رجایی تشبیه کنند و اگرچه در نگاه لیبرال و سابقه انقلابی و نظریه پردازی هیچ شباهتی به بنی‌صدر نداشت اما شاید در این یک فقره - زاویه با رهبری- به بنی‌صدر شباهت داشت! به این بهانه چند نکته قابل ذکر است:  اصول‌گرایی رادیکال ایرانی علاقه وافری دارد استثنا را به قاعده تبدیل کند یا بر آن ترجیح دهد. از ۹ رئیس‌جمهوری تاریخ ایران تنها یکی با طرح عدم کفایت سیاسی برکنار شده و این استثنا را نباید قاعده کرد و چماق برکناری را بر سر هر رئیس‌جمهوری بالا گرفت و کوفت. این جماعت اما به استثنا علاقه دارند. کما این‌که جنگ هم باید استثنا باشد نه قاعده اما دل‌شان برای جنگ غنج می‌رود. جنگی که البته وقتی درمی‌گیرد معلوم نیست کجای آن هستند!. این تلقی بیرونی که هر رئیس‌جمهوری که از دل رقابت (و نه مثل ابراهیم رئیسی با حذف پیشاپیش رقیبان) روی کار می‌آید با نظام مشکل پیدا می‌کند   شایسته نیست چون به یک روال بدل می‌شود و نزد دیگران نیز پذیرفتنی نیست زیرا رئیس‌جمهوری یعنی رئیس آن جمهوری و رئیس که نمی‌شود با دشتگاه خودش مشکل داشته باشد! جدای این مگر حذف اولین رئیس‌جمهوری کم‌هزینه بود؟ آن همه ماجرایی که مجاهدین خلق بعد از آن ایجاد کردند بعد از عزل بنی‌صدر رخ داد و هنوز درگیر پرونده هسته‌ای‌یی هستیم که سال ۸۱ مطرح کردند تا بوش پسر را از حمله به عراق منصرف و به جانب ایران معطوف کنند و اگر آقای خاتمی با آن محبوبیت بین‌المللی و داخلی رئیس‌جمهور نبود چه بسا اتفاق می‌افتاد.  مجاهدین/ منافقین با یک تیر دو نشان را هدف گرفتند. از یک سو حمله به عراق اتفاق نیفتد تا خودشان آسیب نبینند و از سوی دیگر حکومت ایران را ساقط کنند.   آنچه رادیکال‌ها و تندروها در نظر نمی‌گیرند این است که پزشکیان در وضعیتی آمد که نرخ مشارکت در انتخابات یک رقمی شده بود. دو وزیر دولت رئیسی درگیر بزرگ‌ترین پرونده فساد اقتصادی بودند. نیمه دوم سال ۱۴۰۱ بعد از ماجرای مهسا کشور دست‌خوش اعتراض بود و محاسبات آنان از تغییر هندسه جهانی بعد از حمله روسیه به اوکراین در اسفند ۱۴۰۰ هم درست درنیامده بود و نزدیکی به روسیه باعث دوری اروپا از ایران شد و حاصل آن را در موضع آنها در قبال مکانیسم ماشه داریم می‌بینیم.  رئیس‌جمهور سابق درباره بحران ۱۴۰۱ و بر سر حجاب اجباری هم  ابتکاری نداشت و جز تکرار مواضع کلی سخنی برزبان نمی آورد و بیشتر سرگرم سفر استانی و وعده احیای هزار کارخانه بود. توپ را به زمین مجلس انداختند تا موهن‌ترین طرح در تاریخ پارلمان در ایران را تصویب کنند و اگر پزشکیان نیامده بود و اجرا می‌شد چنان نفرتی را دامن می‌زد که بعید نبود در جریان جنگ ۱۲ روزه شاهد رویکرد دیگری ازجانب مردم می‌بودیم و رویای نتانیاهو محقق می شد. همان مردمی که مقامات به خاطر آن که به خیابان نریختند مدام از آنها تمجید می‌کنند.    پزشکیان نیامده از  نمد ریاست جمهوری و یک دولت بی پول و فربه از کارمندان مازاد کلاهی بدوزد. آمده مملکت را از ناترازی در همه چیز نجات دهد. رفتار استثناگرایان با ناجی اما شگفت‌آور است و شاید دوست دارند با لحن خود این بار بر سرشان فریاد بزند: چه تونه؟ جای تشکرتونه؟!  سخن صریح رئیس‌جمهور صادق کنونی پاس گل به دشمن نیست. پاس گل واقعی ادعای نفی هولوکاست از جانب رئیس‌جمهور شهره به بی صداقتی خودشان بود که نپرسیدند به شما چه و به ما چه؟ هیتلر یا یهودی‌ها را در کوره آدم‌سوزی انداخته یا نینداخته. اگر انداخته که اقدام آلمان است علیه یهودیان و هر دو زبان درازی دارند و اگر نینداخته ما چرا از آدولف هیتلر رفع اتهام کنیم؟ پاس گل آنجا بود که رسما از آن بهره برداری می‌کردند.  چشم خود را بسته اند و بر چهره رئیس  جمهوری و رئیس شورای عالی امنیت ملی که در جنگ ۱۲ روزه تا پای مرگ رفت و جراحت مختصری هم دید چنگ می‌اندازند. برخی از چهره‌های جریان پایداری علاقه مفرطی به شبیه سازی تاریخی دارند. گاهی دور می روند و دو تن از یاران مشهور امام را به دو نفر از نزدیکان پیامبر تشبیه می‌کنند و گاهی دوست دارند پزشکیان بنی‌صدر شود تا لابد امیر حسین ثابتی جوان هم مثلا دیالمه نماینده جوان مشهد در مجلس اول باشد که ضد بنی‌صدر بود.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد