علیرغم اینکه روز گذشته رایگیری برای انتخاب رئیسجمهورکشور در چهار سال آینده انجام شد از آنجا که سرنوشت شمارش آرا احتمالا تاا امروز(شنبه ۲۹ خرداد) به صورت رسمی مشخص خواهد شد، نمیتوان به صورت قطعی در این موضوع اظهارنظر کرد اما شواهد نشان از آن دارد که نام سید ابراهیم رئیسی، رئیس کنونی قوه قضاییه از صندوقها بیرون خواهد آمد و تازه اگر انتخابات به دور دوم کشیده نشود، هم دولت و هم قوه قضاییه در دو ماه پیش رو وضعیت متفاوتی را تجربه خواهند کرد و به قول معروف نمیتوان توقع انجام کار اقتصادی از دولت داشت.
از آنجا که بسیاری از مناسبات و قوانین اقتصادی در کشور ما به ارگانهای مهم سیاسی گره خوردهاند و مستقل نیستند، بسیاری از وعدههایی که کاندیداها برای سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی کنونی کشور دادهاند، تا زمان مشخص شدن وضعیت قوه قضاییه و البته مجمع تشخیص مصلحت نظام، قابلیت اجرا نخواهند داشت، تازه این در صورتی است که رئیسجمهور آینده واقعا قصد عملی کردن وعدههایش را داشته باشد و تنها برای رای جمع کردن بسیاری از حرفها را نگفته باشد. از آنجا که سعید جلیلی و زاکانی به عنوان دو نامزدی که اعتقادی به ضرورت لغو تحریمها نداشتند و پذیرش لوایح FATF را هم برای کشور خسارتبار می دانستند، پیش از رایگیری به نفع رئیس کنارهگیری کردند، باقی کاندیداها همگی بر این دو موضوع تاکید داشتند که باید ارتباطات جهانی را بهبود بخشند. هر چند در این میان بسیاری از منتقدان، قدرت چانهزنی برخی از این کاندیداها را در حد و اندازه عملی کردن این وعدهها نمیدانند اما از آنجا که ابراهیم رئیسی هم در مناظرات تلویزیونی بر ضرورت لغو هر چه سریعتر تحریمها و به نتیجه نشستن مذاکرات در وین تاکید کرد، حالا بسیاری از بازارها باید در انتظار اخبار خوشی باشند که پس از تغییر دولت باید از وین برسد اما چرا بازارها همچنان با احتیاط به این اخبار واکنش نشان میدهند؟ چرا بورس همچنان میریزد و دلار و طلا هم نوسانات رو به بالا را به کاهش(هر چند اندک) ترجیح میدهند؟ پاسخ به این پرسش روشن است. واقعیت آن است که آنقدر لایههای پنهان در اقتصاد رنجور و فلاکتزده کشور وجود دارد، آنقدر تصمیمگیران در سایه و رقبای سیاسی و جناحی و مافیاها در این اقتصاد نفوذ دارند که نقش دولت در بسیاری از موارد از همه اینها کمتر است. بسیاری از فعالان بازار هم بر همین موضوع تاکید دارند و میگویند تجربههای اینچنینی نشان داده که هیچ گاه،پس ازاین تغییرات بزرگ هم آنچه که منتظرش بودهاند به وقوع نپیوسته است.
در واقع اقتصاد کشور گرفتار گردابی است که علاوه بر اراده دولت برای حل مشکلات بزرگ و کوچک آن و بازسازی بسیاری از بخشهایش، هم نیاز به همکاری اساسی بخشهای سیاسی و حاکمیتی در داخل دارد تا از این حالت قفلشدگی خارج شود و هم نیاز به بازسازی روابط بینالمللی و بازگشت به اقیانوس جهانی اقتصاد دارد تا کمبودها و مشکلات این چند ده سال را گام به گام حل کند، در غیر این صورت تغییر حتی در سطح دولتها هم نمیتواند اقتصاد کشور را از این گرداب هولناک خارج کند.