با این حال با گذشت زمانِ کمی این نکته آشکار شد که هنوز برخی اختلافات در چهارچوب معادله دستیابی به توافق در رابطه با احیای برجام، سرِ جای خود هستند. در این راستا، ایران از انعطافپذیری خود در روند مذاکرات و عدم انعطاف واشینگتن در این رابطه خبر میدهد و معتقد است دولت آمریکا زیاده خواهی قابل توجهی را در چهارچوب مذاکرات در دستورکار دارد. در نقطه مقابل نیز مقامهای تیم امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا مدام ایران را متهم میکنند که درخواستهای فرابرجامی دارد و در عرصه عمل مایل به حصول توافق با غرب نیست. مسائلی که در مجموع موجب شدهاند اکنون بار دیگر روند مذاکرات اتمی وین قفل شود و شاهد حاکم شدنِ مجدد جوِ رکود و سکون در قالب آن باشیم.در این میان، اقدام اخیر تروئیکای اروپایی در صدور بیانیهای مشترک علیه ایران و البته صدور بیانیه در جریان نشست اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه کشورمان و در عین حال مواضع دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران و مبهم و به طور ضمنی خطرناک توصیف کردنِ ماهیت کنونی برنامه اتمی تهران نیز مزید بر علت شده تا رکود حاکم بر مذاکرات تا حد زیادی عمیقتر شود.
در این راستا به تازگی یک دیپلمات اروپایی نیز از به تعویق افتادن مذاکرات وین به بعد از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا (در ماه نوامبر سال ۲۰۲۲) خبر داده است. در این چهارچوب، دو سئوال اساسی مطرح میشود: اول اینکه علتِ قفل شدن مذاکرات احیای برجام در شرایط کنونی چیست؟ و دوم اینکه چه زمان و چگونه احتمال باز شدن این قفل وجود دارد؟از این رو، جهت پاسخ به دو پرسش مذکور، ابتدا باید تصور و درکی روشن از سئوال اول پیدا کرد و سپس بر اساس این درک، به نوعی به پاسخ پرسش دوم رسید. در این چهارچوب، اینطور به نظر میرسد که به طور خاص ۴ دلیل محوری را میتوان به مثابه اصلیترین دلایل قفل شدنِ روند مذاکرات اتمی وین در شرایط کنونی (با محوریت نوعِ کنشگریهای آمریکا و متحدان آن) مورد توجه قرار داد. دولت بایدن و مقامهای تیم امنیت ملی و سیاست خارجی آن، از همان نخستین روزهای روی کارآمدن در قدرت تا به امروز، بارها و بارها از نیت و اراده جدی خود جهت دستیابی به یک توافق با ایران و احیای برجام خبر داده و میدهند. با این حال، رویههای میدانی این دولت نشان میدهد که اساسا آمریکا دستورکارهای دیگری را دنبال میکند و سناریویی خاص را در سر دارد. یکی دیگر از مولفههای اساسی که موجب ایجاد رکود و سکون در روند مذاکرات اتمی وین و دستیابی به یک توافق جهت احیای برجام شده، خرابکاریهای قابل توجه اسرائیل چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم (از طریق لابیها و جریانهای متنفذ در عرصه سیاست داخلی آمریکا و کشورهای اروپایی) در روند مذاکرات اتمی وین است. یکی دیگر از موانع اساسی در روند مذاکرات احیای برجام و به نتیجه رسیدن آن، این مساله است که اساسا دولت آمریکا به دنبال احیایِ نسخه سال ۲۰۱۵ از توافق برجام نیست. در واقع، این دولت از همان ابتدای حضور خود در قدرت نیز به صراحت اعلام کرده که به دنبال دستیابی به توافقی ورای نسخه اولیه برجام است و میخواهد مسائلی نظیر توان موشکی و پهپادی و قدرت منطقهای ایران نیز در قالب توافق جدید گنجانده شود. یکی دیگر از چالشهای جدی در روند احیای برجام و دستیابی به یک توافق در این رابطه، آشفته بودن و به طور خاص قطبی بودنِ شدید عرصه سیاست داخلی آمریکا است. باید پذیرفت که دولت بایدن در شرایط کنونی جدای از طرحوارههای کلان و مخفی خود علیه ایران، از فضای مانور چندانی نیز در رابطه با معادله برجام مخصوصا با توجه به عملکرد ضعیف خود در عرصه سیاست داخلی و خارجی آمریکا برخوردار نیست. با در نظر گرفتنِ آنچه تاکنون گفته شد، یک سئوال اساسی مطرح میشود و آن این است که قفل مذاکرات احیای برجام چه زمان و چگونه باز خواهد شد؟ در پاسخ به این پرسش میتوان دو سناریویِ واقع بینانه و البته کل گرایانه که خالی از توجه به تجربیات تاریخی با محوریت مذاکرات اتمی ایران نیست را مورد اشاره قرار داد.با توجه به تجربیات تاریخی، اگر ایران بتواند همچنان به پیشرفتهای اتمی خود ادامه دهد (مسالهای که البته عاری از ایجاد چالش برای آن از سوی بازیگرانی نظیر رژیم اسرائیل نخواهد بود) و در عین حال فضای بینالمللی نیز به سمتی حرکت کند که تحریمهای اقتصادی علیه روسیه تقویت و حتی مستحکم شود و بازار انرژی جهان (به طور خاص بازار نفت جهان)، با بحران جدی روبهرو شود و در بُعد منطقهای نیز ایران بتواند بر شدتِ کنشگریهای موثر و توام با قدرتِ خود بیفزاید، احتمال این که غرب و به طور خاص آمریکا مجبور به انعطافپذیری در روند مذاکرات اتمی با ایران شوند بسیار تقویت میشود،البته همان طور که پیشتر نیز اشاره شد باید توجه داشته باشیم که گردن نهادن آمریکا به یک چنین توافقی با ایران، صرفا از روی اجبار و با نیتِ آنچه تحملِ ایران خوانده میشود، عملی میشود و در واقع آمریکا برای محقق نشدن سناریوهای بدتر در قالب معادله اتمی ایران به این گزینه روی خواهد آورد.در رابطه با قفل مذاکرات احیای برجام این است که با توجه به ماهیت انباشتی و گسترده اختلافات و بحرانها در روابط ایران و غرب (به ویژه آمریکا)، اساسا این درک و تفکر راهبردی که امکان توافق با آمریکا وجود دارد، در تهران به کل تغییر میکند و در این فضا، اینکه قفل مذاکرات باز شود، برای ایران به یک گزینه بیاعتبار تبدیل میشود و اساسا اهمیت خود را از دست میدهد.در سناریوی دیگر معادله احیای برجام یک چرخش را تجربه خواهد کرد و ایران رویکرد خود را در رابطه با مساله مذکور تغییر میدهد.