به گزارش ایلنا، وقتی ما توی دانشگاه صنعتی شریف بودیم، آن وقتها که ما تازه آمده بودیم دانشگاه تهران و...
راننده خیلی از حرفهایش را با جملههای اینچنینی شروع میکند. لازم نیست از او بخواهیم داستان زندگیاش را تعریف کند. آرزوهای بر باد رفته او آنقدر بزرگ هستند که بعدِ سالها بیکاری، حالا که بالاخره خودش را راضی به ثبت نام در یکی از تاکسیهای اینترنتی و مسافرکشی کرده، هنوز حسرتشان را میخورد. بچه درسخوان بوده، سال اول کنکور قبول و در یکی از بهترین دانشگاههای فنی کشور پذیرفته شده، لیسانس گرفته و برای فوق لیسانس بهتر دیده است به حوزه علوم انسانی برود و علوم سیاسی بخواند. توانسته بازهم در یکی از بهترین دانشگاهها، یعنی دانشگاه تهران قبول شود و خلاصه همه چیزش عالی بوده، به جز وضعیت شغل و امرار معاش.
نرخ بالای بیکاری در ایران، به علاوه کافی نبودن حقوق بسیاری از مشاغل و جستوجو برای شغل دوم یا حتی سوم باعث شده صدها هزار شهروند ایرانی در جایی مشغول به کار باشند که شاید اگر ۱۰ سال قبل در موردش از آنها میپرسیدی با تعجب نگاهت میکردند و میگفتند: بعید است من این کاره شوم!
چاه ویل بیکاری
ما هرچه شغل درست میکنیم، بیکاری کم نمیشود. این اظهارنظر تلخ را ششم اسفند سال گذشته رئیسجمهور در حالی انجام داد که کارنامه دولت یازدهم و دوازده در زمینه ایجاد اشتغال به نسبت کارنامه دو دولت قبل از خود، بهتر بوده است. در سالهای اخیر با اجرای طرحهای متفاوت اشتغالزایی افزایش یافته، اما نرخ بیکاری نه تنها کم نشده که بیشتر هم شده است. بر اساس اطلاعات مرکز آمار، نرخ بیکاری در سال ۹۷ با افزایش یک دهم درصدی به ۱۲ درصد رسید. این در حالی است که مانند سالهای گذشته همچنان جوانان، زنان و فارغالتحیصلان دانشگاهی صدرنشین بیکاری در ایران هستند. شمار بیکاران کشور در سال ۹۷ سه میلیون و ۲۶۰ هزار نفر اعلام شد که ۵/۳۸ درصد آنها از فارغالتحصیلان آموزش عالی بودند. این تعداد در مقایسه با سال ۱۳۹۶، ۴/۱ درصد افزایش یافت. ۱/۲۶ درصد فارغالتحصیلان بیکار را مردان تشکیل میدهند و ۹/۶۵ درصد فارغالتحصیلانِ بیکار، زنان هستند.
این آمار به خوبی نشان میدهد که چرا ایران را باید سرزمین دکتر و مهندسهای بیکار نامید. کشور ما رتبه سوم جهان در تولید مهندس را دارد و از پزشکها که بگذریم، سالانه حداقل ۲۰ هزار نفر موفق به اخذ مدرک دکتری در رشتههای مختلف میشوند. دو هزار و ۵۶۹ دانشگاه در کشور وجود دارد و حدود چهار میلیون دانشجو در آن مشغول تحصیل هستند. این دانشگاهها سالانه دهها هزار فارغالتحصیل در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تحویل جامعه میدهند که بسیاری از آنها برای ورود به بازار کار یا لااقل کار کردن در حوزهای که در آن تحصیل کردهاند، شانسی ندارند. با این همه، این فقط فارغالتحصیلان بیکار نیستند که از شغلهایی خارج از حوزه تخصصی خود استقبال میکنند. بسیاری از شاغلان نیز دنبال شغل دوم هستند و برای یافتن آن زیاد مته به خشخاش نمیگذارند.
مسافرکشهای تحصیلکرده
مسافرکش تحصیلکرده؛ تیپ جا افتادهای در ایران است. کاربران فضای مجازی مدام با رانندگانی شوخی میکنند که هر نوع اطلاعاتی دارند و هر کاری بلدند، جز مسافرکشی. خارج از شوخیهایی که میشود، بسیاری از رانندگانی که به محض گیر آوردن گوش مفت راجع به همه چیز، از سیاست و مسائل اجتماعی گرفته تا موضوعات اقتصادی و فناوری اطلاعات و... حرف میزنند، برخی از آنها واقعا تحصیلات بالا و اطلاعات وسیعی دارند. آنها همان خستهشدگان از بیکاری یا جویندگان شغل دوم هستند. رانندهای که اول این گزارش از او حرف زدیم، جزء دسته اول است. این کارشناس مهندسی مواد و کارشناس ارشد علوم سیاسی میگوید: گاهی فکر میکنم من زرنگ نبودهام یا اینکه چون تغییر رشته دادهام و از این شاخه به آن شاخه پریدهام باعث شده موقعیت مناسبی از نظر شغل نداشته باشم، اما همه چیز این نیست. خود اینکه یک فرد تحصیلکرده باید مدام پی کار باشد، ارتباط ایجاد کند، به هزار جا سر بزند و دم این و آن را ببیند، نشان میدهد که مشکلی وجود دارد. حالا منِ مهندس مواد و کارشناس ارشد علوم سیاسی، مسافرکش هستم و فقط دلخوشیام این است که با درآمدی که حاصل میشود کمی خیالم برای کتاب خواندن در حوزه مورد علاقهام راحت است.
مسافرکش دیگری که در یک شرکت بیمه کار میکند هم وضعیتی کمابیش مشابه قبلی دارد. او مدرکش را از دانشگاه آزاد تهران مرکز کارشناسی معماری گرفته، در رشته خودش برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شده، اما به دلیل شغلی که به واسطه کار پدرش در یک شرکت بیمهای برایش پیدا شده، تحصیل را نیمه کاره گذاشته است. میگوید: با افزایش حقوق امسال، دستمزدم دو میلیون و ۵۰ هزار تومان میشود. مشخص است که این رقم کفاف نمیدهد، بنابراین مجبورم مسافرکشی کنم. با شرایط موجود نه تنها نمیتوان انتظار کاهش بیکاری را داشت، بلکه با هجوم شاغلان به بازار کار برای یافتن شغل دوم و سوم با سونامی قرار گرفتن بیتخصصها در مناصب مختلف نیز روبهرو میشویم. وضعیت اقتصادی کشور باعث شده، اخلاق کاری، انگیزه شغلی و لذتجویی از شغل و به تبع آن خلاقیت و پیشرفت جای خود را به کسب درآمد بدهد.