کد خبر: ۱۱۶۰۶۶
گِل سیلاب تا نیمه‌ دیوارهای خانه بالا آمده است و خانه‌ روستاییان قابل سکونت نیست؛

سفره‌های ساده افطار سیل‌زدگان حمیدیه

گروه دیار کارون: سیل‌زدگان حمیدیه در حالی به استقبال ماه مبارک رمضان رفتند که هنوز از بیش از یک ماه قبل در جنگل، چادرنشین هستند و خبری از سفره‌های رنگین افطار نیست اما چهره‌های وا رفته مردم که در کنار چادرها نشسته‌اند، خبر از زبان خشکیده آنها می‌دهد.

در واپسین دقایق مانده به اذان مغربِ چهارمین روز از ماه مبارک رمضان خودم را به یکی از کمپ‌های محل اسکان سیل‌زدگان روستاهای مسیر خسرج رساندم؛ چادر اهالی با فاصله کم در کنار یکدیگر بر پا شده بود؛ چهره‌های وا رفته اهالی که در کنار چادرها نشسته‌اند خبر از زبان خشکیده آنها می‌دهد. محوطه زمین کنار چادرها کاملاً خیس بود روی ماسه‌ها که قدم برداری جای پا، با عمق زیاد روی زمین نقش می‌بندد؛ روستاییان برای اینکه از شر گرد و خاک و ماسه‌ها خود را خلاص کنند روبروی چادرهای خود را آبپاشی کرده بودند.
اغلب جلوی چادرها به شکل مثلث کنار گذاشته شده بود تا هوای داخل چادر عوض شود و هوایی تازه کنند؛ زنان روستایی دو به دو یا چندتا چندتا دور هم در کنار چادرها نشسته بودند و برای همدیگر صحبت می‌کردند چشمشان به من که خورد شال‌های خود را روی سَرخود بیشتر مرتب کردند برخی با شال صورت خود را تا نیمه پوشاندند تا مبادا سوژه عکس‌های من شوند.
 مردها نیز در فاصله‌ای، کمی آن‌طرف‌تر نیز کنار چادرها برخی دراز کش و برخی روی بالشتکی لَم داده بودند و کودکان که از خدا خواسته آب و خاک دَم دَست آنها شده بود؛ به شدت مشغول ساختن اشکال مختلف روی زمین بودند. هوا ابری است و کم کم رو به تاریکی می‌رود زمین خیس و وزش ملایم درختان کهور در عصر پنج شنبه همه اهالی را به باد خُنکی دعوت کرده بود.
خبری از سفره افطار نبود
 چیزی به اذان مغرب نمانده بود اما هیچ خبری نه از سفره افطار است و نه نشانی از شور و هیجانی که در خانه‌ها معمولاً برای آماده کردن افطار و غذا و... بود. تقریبا اغلب چادرها را سرک کشیدم و زمانی‌که دیدم خبری از سفره افطار نیست از زن جوانی که لباس بلند عربی پوشیده و سرش را با شال نارنجی پوشانده است علت را سؤال کردم؛ پاسخ داد: مگه قرار است چه چیزی را در سفره بگذایم که قبل از اذان سفره افطار را پهن کنیم.
افطار: نان و خرما
دست من را می‌گیرد و به داخل چادر راهنمایی می‌کند؛ بعد با انگشت اشاره کیسه نان و پاکت خرما را نشانم می‌دهد؛ خدیجه می‌گوید: گاهی هم تخم مرغ، خرما، سیب‌زمینی و اگر کسی بامیه‌ای از زمین‌های اطراف برای ما بیاورد سر سفره افطار می‌گذاریم. علی از اهالی روستای عوده است افطار امروز خانواده علی، تخم مرغ و گوجه‌ای است که خانم اش بُرش داده اما وی با تمام وجود خداروشکر می‌کند معتقد است خواست خدا این است اما به شدت نگران وضعیت خود و زن و بچه‌هایش است.
باید بدهی را پرداخت کنم تا برق خانه وصل شود
وی می‌افزاید: برخی از اهالی وضعیت اینجا را تحمل نکردند و به خانه‌های خود بازگشتند اما برق ندارند؛ من هم دوست دارم برگردم اما باید چادر را با خود ببرم و در حیاط خانه برپا کنم چرا که دیوارهای خانه شُل شده و نشستن زیر سقف خانه خطرناک است؛ از طرفی برق خانه قطع است و گفتند باید بدهی خود را پرداخت کنی تا برق خانه را وصل کنیم.
غبشه جنادله دیگر زن روستایی سیل زده است که به گفته خودش هیچ سالی بر وی بدون روزه نگذشته و مرتب روزه‌هایش را گرفته است؛ به سختی صحبت می‌کند از من سؤال می‌کند چقدر تا اذان مانده است؛ نمی‌دانم تشنه است یا گرسنه؟ افطاری شب گذشته غبشه خانم اما نان و چای شیرین بوده است. غبشه با حالت سرزنش آمیز رو به من می‌کند و می‌گوید: این چه زندگی است که ما داریم؛ اگر در این ماه کسی به فکر ما نیست حداقل تانکر آب را برنمی‌داشتید؛ بخشدار و دهیار به ما می‌گویند به خانه‌های خودمان برگردیم؛ بروید ببینید در این خانه‌ها مگر می‌شود زندگی کرد.  بدریه از اهالی روستای عوده است که سیل سبب شده است در جنگل چادر بزنند؛ وی می‌گوید: از اول ماه رمضان تا حالا غیر از خیار و گوجه و نان و خرما چیزی نخورده‌ایم و تا دلت بخواهد قند و چایی داریم؛ از این وضعیت خسته شده‌ایم و خیلی دوست داریم به خانه‌های خودمان برگردیم اما گِل سیلاب تا نیمه‌ دیوارهای خانه بالا آمده است؛ پسرم چند بلوک را در وسط خانه گذاشته و روی آنها می‌خوابد تا چیزی از خانه دزدیده نشود.
 خیریه در حالی که از جمع شدن آب در کنار خانه‌اش و بلند شدن بوی گندآب عصبانی شده به من می‌گوید: اینجا چیزی پیدا نمی‌کنی به روستای ما برو (روستای عوده) جرأت نمی‌کنی وارد خیابان ما بشوی بوی تعفن و آب‌های راکد تمام منطقه را پُر کرده است؛ از پشه کوره و حشرات موذی زندگی نداریم؛ آب کثیف و گِل تا چند سانتی‌متر روی قالی اتاق مانده و فقط همین لباس که تن‌ام است برای من مانده است؛ چمدان لباس‌هایم در سیل دزدیده شد. شهلا دیگر زن روستایی است که منتظر بود صحبت‌های خیریه تمام شود و با من صحبت کند خطاب به من می‌گوید: خُب فرض کن به خانه برگشتیم کجا بنشینیم؟ نه جای تمیزی است و نه چیزی از خانه‌های ما مانده است؛ امروز قند مادرم بالا رفت و فشارش به ۸ رسید اگر در روستای خودمان بودیم مادرم فوت می‌شد اما اینجا چون پزشک نزدیک‌مان است سریع رسیدگی کردند.
شرایط بازگشت هنوز مهیا نیست
حکیم جعفری جنادله ، رئیس شورای بخش مرکزی با بیان اینکه شرایط بازگشت برای برخی اهالی روستاها هنوز مهیا نشده است، می‌گوید: آبگرفتگی منازل، فراهم نشدن شرایط بهداشتی منطقه و... سبب شده است اهالی به خانه‌های خود بازنگردند. وی با اشاره به کم کاری دستگاه‌های اجرایی در تخلیه آب از روستاها افزود: بخشدار مرکزی کم کار است و تا کنون نتوانسته است ماشین‌آلات مورد نیاز برای تخلیه آب از روستاها را به منطقه بیاورد.
 عاطفه اسماعیلی‌منش/ فارس

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1398/2/21 -  شماره 4430
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۶۰۶۶
گِل سیلاب تا نیمه‌ دیوارهای خانه بالا آمده است و خانه‌ روستاییان قابل سکونت نیست؛

سفره‌های ساده افطار سیل‌زدگان حمیدیه

گروه دیار کارون: سیل‌زدگان حمیدیه در حالی به استقبال ماه مبارک رمضان رفتند که هنوز از بیش از یک ماه قبل در جنگل، چادرنشین هستند و خبری از سفره‌های رنگین افطار نیست اما چهره‌های وا رفته مردم که در کنار چادرها نشسته‌اند، خبر از زبان خشکیده آنها می‌دهد.

در واپسین دقایق مانده به اذان مغربِ چهارمین روز از ماه مبارک رمضان خودم را به یکی از کمپ‌های محل اسکان سیل‌زدگان روستاهای مسیر خسرج رساندم؛ چادر اهالی با فاصله کم در کنار یکدیگر بر پا شده بود؛ چهره‌های وا رفته اهالی که در کنار چادرها نشسته‌اند خبر از زبان خشکیده آنها می‌دهد. محوطه زمین کنار چادرها کاملاً خیس بود روی ماسه‌ها که قدم برداری جای پا، با عمق زیاد روی زمین نقش می‌بندد؛ روستاییان برای اینکه از شر گرد و خاک و ماسه‌ها خود را خلاص کنند روبروی چادرهای خود را آبپاشی کرده بودند.
اغلب جلوی چادرها به شکل مثلث کنار گذاشته شده بود تا هوای داخل چادر عوض شود و هوایی تازه کنند؛ زنان روستایی دو به دو یا چندتا چندتا دور هم در کنار چادرها نشسته بودند و برای همدیگر صحبت می‌کردند چشمشان به من که خورد شال‌های خود را روی سَرخود بیشتر مرتب کردند برخی با شال صورت خود را تا نیمه پوشاندند تا مبادا سوژه عکس‌های من شوند.
 مردها نیز در فاصله‌ای، کمی آن‌طرف‌تر نیز کنار چادرها برخی دراز کش و برخی روی بالشتکی لَم داده بودند و کودکان که از خدا خواسته آب و خاک دَم دَست آنها شده بود؛ به شدت مشغول ساختن اشکال مختلف روی زمین بودند. هوا ابری است و کم کم رو به تاریکی می‌رود زمین خیس و وزش ملایم درختان کهور در عصر پنج شنبه همه اهالی را به باد خُنکی دعوت کرده بود.
خبری از سفره افطار نبود
 چیزی به اذان مغرب نمانده بود اما هیچ خبری نه از سفره افطار است و نه نشانی از شور و هیجانی که در خانه‌ها معمولاً برای آماده کردن افطار و غذا و... بود. تقریبا اغلب چادرها را سرک کشیدم و زمانی‌که دیدم خبری از سفره افطار نیست از زن جوانی که لباس بلند عربی پوشیده و سرش را با شال نارنجی پوشانده است علت را سؤال کردم؛ پاسخ داد: مگه قرار است چه چیزی را در سفره بگذایم که قبل از اذان سفره افطار را پهن کنیم.
افطار: نان و خرما
دست من را می‌گیرد و به داخل چادر راهنمایی می‌کند؛ بعد با انگشت اشاره کیسه نان و پاکت خرما را نشانم می‌دهد؛ خدیجه می‌گوید: گاهی هم تخم مرغ، خرما، سیب‌زمینی و اگر کسی بامیه‌ای از زمین‌های اطراف برای ما بیاورد سر سفره افطار می‌گذاریم. علی از اهالی روستای عوده است افطار امروز خانواده علی، تخم مرغ و گوجه‌ای است که خانم اش بُرش داده اما وی با تمام وجود خداروشکر می‌کند معتقد است خواست خدا این است اما به شدت نگران وضعیت خود و زن و بچه‌هایش است.
باید بدهی را پرداخت کنم تا برق خانه وصل شود
وی می‌افزاید: برخی از اهالی وضعیت اینجا را تحمل نکردند و به خانه‌های خود بازگشتند اما برق ندارند؛ من هم دوست دارم برگردم اما باید چادر را با خود ببرم و در حیاط خانه برپا کنم چرا که دیوارهای خانه شُل شده و نشستن زیر سقف خانه خطرناک است؛ از طرفی برق خانه قطع است و گفتند باید بدهی خود را پرداخت کنی تا برق خانه را وصل کنیم.
غبشه جنادله دیگر زن روستایی سیل زده است که به گفته خودش هیچ سالی بر وی بدون روزه نگذشته و مرتب روزه‌هایش را گرفته است؛ به سختی صحبت می‌کند از من سؤال می‌کند چقدر تا اذان مانده است؛ نمی‌دانم تشنه است یا گرسنه؟ افطاری شب گذشته غبشه خانم اما نان و چای شیرین بوده است. غبشه با حالت سرزنش آمیز رو به من می‌کند و می‌گوید: این چه زندگی است که ما داریم؛ اگر در این ماه کسی به فکر ما نیست حداقل تانکر آب را برنمی‌داشتید؛ بخشدار و دهیار به ما می‌گویند به خانه‌های خودمان برگردیم؛ بروید ببینید در این خانه‌ها مگر می‌شود زندگی کرد.  بدریه از اهالی روستای عوده است که سیل سبب شده است در جنگل چادر بزنند؛ وی می‌گوید: از اول ماه رمضان تا حالا غیر از خیار و گوجه و نان و خرما چیزی نخورده‌ایم و تا دلت بخواهد قند و چایی داریم؛ از این وضعیت خسته شده‌ایم و خیلی دوست داریم به خانه‌های خودمان برگردیم اما گِل سیلاب تا نیمه‌ دیوارهای خانه بالا آمده است؛ پسرم چند بلوک را در وسط خانه گذاشته و روی آنها می‌خوابد تا چیزی از خانه دزدیده نشود.
 خیریه در حالی که از جمع شدن آب در کنار خانه‌اش و بلند شدن بوی گندآب عصبانی شده به من می‌گوید: اینجا چیزی پیدا نمی‌کنی به روستای ما برو (روستای عوده) جرأت نمی‌کنی وارد خیابان ما بشوی بوی تعفن و آب‌های راکد تمام منطقه را پُر کرده است؛ از پشه کوره و حشرات موذی زندگی نداریم؛ آب کثیف و گِل تا چند سانتی‌متر روی قالی اتاق مانده و فقط همین لباس که تن‌ام است برای من مانده است؛ چمدان لباس‌هایم در سیل دزدیده شد. شهلا دیگر زن روستایی است که منتظر بود صحبت‌های خیریه تمام شود و با من صحبت کند خطاب به من می‌گوید: خُب فرض کن به خانه برگشتیم کجا بنشینیم؟ نه جای تمیزی است و نه چیزی از خانه‌های ما مانده است؛ امروز قند مادرم بالا رفت و فشارش به ۸ رسید اگر در روستای خودمان بودیم مادرم فوت می‌شد اما اینجا چون پزشک نزدیک‌مان است سریع رسیدگی کردند.
شرایط بازگشت هنوز مهیا نیست
حکیم جعفری جنادله ، رئیس شورای بخش مرکزی با بیان اینکه شرایط بازگشت برای برخی اهالی روستاها هنوز مهیا نشده است، می‌گوید: آبگرفتگی منازل، فراهم نشدن شرایط بهداشتی منطقه و... سبب شده است اهالی به خانه‌های خود بازنگردند. وی با اشاره به کم کاری دستگاه‌های اجرایی در تخلیه آب از روستاها افزود: بخشدار مرکزی کم کار است و تا کنون نتوانسته است ماشین‌آلات مورد نیاز برای تخلیه آب از روستاها را به منطقه بیاورد.
 عاطفه اسماعیلی‌منش/ فارس

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد