نکته مهم در این ماجرا مخاطبان ۴ میلیونی تتلو هستند. مخاطبانی که اکثر آنها را دهه هشتادیها تشکیل میدهند و بالاترین میزان تاثیرگذاری را از تتلو دارند. طبیعی است که این ماجرا اظهارنظرهای مختلف با دیدگاههای متفاوتی را بههمراه داشت. گروهی میگفتند نباید به تتلو و حرفهایش واکنش نشان داد و گروهی میگفتند باید او را نقد کرد و با ریپورت صفحه او را حذف؛ اما در واقع بههمان میزان که نباید شخص تتلو را جدی گرفت و به او هویت داد، نباید نسبت به خشونتی که تزریق میکند هم سکوت کرد. هرچند رویکرد حذف تتلو از فضای مجازی شاید کافی نباشد، اما نقد به رویهای که او در پیش گرفته میتواند حتی ذرهای روی مخاطبانش تاثیرگذار باشد. آنهم در شرایطی که بسیاری از مخاطبانش حرفهای او را تایید میکردند و معتقد به برتری مرد و مردسالاری و نادیدهانگاری زن بودند. مسئله دیگر این است که این نگاه و تفکر فقط برای تتلو نیست که با حذف آن، ریشهای و برای همیشه مشکل را حل کنیم. تتلو ۴ میلیون مخاطب دارد؛ ۴ میلیون نفری که تحت تاثیر مستقیم او هستند و بالطبع تفکرات او را هم پذیرفتهاند و طبق همان تفکرات زندگی میکنند. اگر رویکرد حذفی را تنها راه بدانیم، پس با این ۴ میلیون چه کنیم؟ ۴ میلیونی که هر کدام میتوانند یک تتلوی پنهان باشند. مثل همه آنهایی که در خیابان تحت عنوان خشونت کلامی و فیزیکی و در خانه تحت عنوان خشونت خانگی و تجاوز و ... مورد خشونت قرار میگیرند. در واقع باید در کنار رویکرد قهری و حذفی برای مخالفت با انتشار چنین اظهارنظرهایی در فضای مجازی، رویکرد جایگزینی برای فرهنگسازی و آموزش در این حوزه به نوجوانان و بهخصوص دهه هشتادیها بهعنوان بیشترین مخاطبان تتلو باشد. مسئله این است که تتلو این حرفها را در تنهایی و جمع ۴،۵ نفرهای نزده که بشود این حرفها را زد. تتلو این حرفها را برای ۴ میلیون مخاطب زده و از این جهت میتواند فرد خطرناکی باشد؛ زیرا خشونت را تزریق میکند و تاثیرگذاری بالایی دارد. این بار اولی نیست که تتلو حاشیه جدیدی ایجاد کرده و قطعا بار آخر هم نخواهد بود؛ خوانندهای که تشنه کسب هویت و چنگزدن به ریسمان هرچیز و هرکسی است تا بتواند به خواستههایش برسد، خواستههایی که به او این قدرت را داده تا درباره هرچیز و هرکسی بدون کمترین آگاهی و سواد، اظهارنظر کند. خواستههایی که به تتلو این قدرت را داده تا درباره هرچیز و هرکسی بدون کمترین آگاهی و سواد، اظهارنظر کند.