این تحریمها که پس از ناکامی در تمدید تعلیق از سوی شورای امنیت و فعالسازی مکانیسم ماشه دوباره اجرایی شدهاند، در شرایطی به اقتصاد ایران تحمیل شدهاند که کشور پیشتر نیز با مجموعهای از محدودیتهای مالی، بانکی و تجاری مواجه بوده و توان تابآوری آن بهشدت تحلیل رفته است.
بازگشت تحریمها در مهرماه ۱۴۰۴، همزمان با نوسانات شدید در بازارهای دارایی از جمله ارز، طلا و بورس نشان داد که اقتصاد ایران بهشدت به تحولات سیاسی و بینالمللی واکنش نشان میدهد. افزایش قیمت دلار تا سقفهای تاریخی، رشد بیسابقه قیمت سکه و طلا و التهاب در بازارهای موازی، تنها بخشی از پیامدهای اولیه این تحولات هستند. در چنین فضایی، فعالان اقتصادی، سرمایهگذاران و حتی خانوارهای ایرانی با موجی از نگرانی و بیاطمینانی مواجه شدهاند که تصمیمگیریهای اقتصادی را دشوارتر از همیشه کرده است.در چنین شرایطی، سیاستگذاران اقتصادی کشور با یکی از پیچیدهترین معادلات اقتصادی سالهای اخیر مواجهاند: چگونه میتوان در شرایط تحریم، تورم را کنترل کرد، رشد اقتصادی را حفظ نمود و در عین حال از فروپاشی بازارهای مالی جلوگیری کرد؟
از این منظر شاید بتوان به پزشکیان لقب بدشانسترین رئیسجمهور ایران را داد چرا که با ورود او به پاستور، تمام معادلات در منطقه تغییر کرد و آخرین آن هم فعال شدن مکانیسم ماشه بود.
اینگونه میتوان نتیجهگیری کرد که هدف جهان غرب به رهبری آمریکا و پیگیری اسرائیل این است که اقتصاد ایران کلنگی و نهادهای اقتصادی و اجتماعی ایران فرسوده شود و بعد با یک تلنگری برنامههای کلانتر خود را اجرا کنند. به همین دلیل مذاکرات و رفت و آمدها، نه اینکه بد باشد ولی حاصلی نخواهد داشت چراکه برنامه آمریکاییها از پیش تعیین شده است؛ بنابراین، این رفت و آمدها تاثیری در برنامه بلندمدت و نقشهای که دارند، نخواهد گذاشت. با این اوصاف مکانیسم ماشه فعال شد و این بهانهای به دست آمریکا خواهد داد که به کشورهای جهان فشار بیاورد تا اقتصاد ایران را منزوی و در نهایت فرسوده کنند.این تحریمها که با اعمال مکانیسم ماشه حالا وارد فاز تازهای هم شده است، وزنه سنگینی را روی اقتصاد ایران خواهد گذاشت، تحریمها را تشدید خواهند کرد و شرکای ایران مانند چین، هند، ترکیه و عراق را تحت فشار خواهند گذاشت تا با ایران همراهی نکنند.
حال در پاسخ به این پرسش که در داخل چه باید بکنیم، باید گفت کار ایران بسیار دشوار است چراکه فشار بسیار سنگینی بر ما وارد میشود. اکنون با بحرانها و ناترازیهای بزرگی مواجه هستیم که منابع زیادی را نیاز دارد و از حیث منابع هم وضعیت مناسبی نداریم. در سالهای اخیر هم بسیاری از سرمایههای مادی و انسانی را مصرف کردهایم و با بحرانهای زیادی مواجه هستیم. واقعیت این است که مقابله با این شرایط نیازمند اقدامات اساسی و تصمیمات بسیار بزرگی است. کار دولت کار بسیار سختی خواهد بود؛ هم از حیث کمبود منابع مالی، هم از حیث فرسودگی زیرساختها و هم اینکه برخی از نهادهای ما از کار افتادهاند. مگر اینکه تغییرات بزرگی در داخل اقتصاد شکل گیرد تا از شدت این تحریمها بکاهد.
ما سالها حکمرانی اقتصادی در ایران ساختهایم که مخرب است؛ اقتصادی که نفتی، رانتی، غیررقابتی و مبتنی بر عدم مشارکت بخش خصوصی و حضور برجسته شبهدولتیهاست. من معتقدم اگر تحریمها نبودند، خود این سیاهچاله اقتصاد ایران میتوانست بر بحرانها بیافزاید. چنین اقتصادی خود میتواند بحرانزا باشد. حال تحریمها هم اضافه شده است. این دو باهم میتوانند بسیار مخرب و در جهت تشدید بحرانهایی که با آن مواجه هستیم، باشند.