کد خبر: ۱۳۲۱۲۸

فاصله حاکمیت با مردم هر لحظه بیشتر می‌شود

یک استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت: در نظام فکری حاکم بر رفتار‌ها و کنش‌های رسمی سیاسیِ در ایرانِ امروز سیستم فائق یا چیره، نگرش ‌کلام‌محوری‌ است، به گونه‌ای که خود را حق و دیگران را باطل می‌داند؛ در واقع خود مرکزپندار است و دیگران را در عامل کفر و ستم معرفی می‌کند.

مهدی مطهرنیا افزود: با این پایهِ نگرش، هر آنچه در نظام رسمی در ایران رخ می‌دهد، حق است و هر چه در رودررو رخ می‌دهد، باطل است. با این توضیح که این اصلِ اساسی را بر همه چیز تعمیم می‌بخشد، به همین دلیل است که اگر در ایران راجع به همه کشورها، از همسایه‌ها تا کاخ سفید مطرح می‌شود امری پسندیده و دارای ارزش محسوب می‌شود و از موضع حق علیه باطل برداشت می‌شود؛ اما اگر از طرف یا طرف‌های دیگر با همان موضوع و با همان شیوه سخنی گفته شود، چون در موضع باطل و کفر قرار دارند، حتی اگر حقیقت هم داشته باشد، باطل است؛ لذا نگاهِ به سازمان‌ها، نهادها، قوانین و همچنین ابزار از این نوع نگرش است که این نوع رفتار جامعه را به بحران واژگان دچار می‌کند.  مردم می‌بینند، ایران اگر درباره آمریکا صحبت می‌کند یا موضعی درباره یکی از همسایه‌ها می‌گیرد، اتفاقی مثبت است، اما اگر آن‌ها همین کار را انجام بدهند، دخالت در امور داخلی ایران شناخته می‌شود. چینن رفتاری باعث می‌شود، گروه‌های مختلف ایرانی‌ها برداشت‌های مدنظر خودشان را از رفتار حاکمیت داشته باشند. در واقع بخشی از مردم اساساً به این اندیشه باور دارند و آن را پذیرفته‌اند. اما گروه دیگری که این نوع کنش سیاسی را قبول ندارند، به دوگانگی یا حتی چندگانگی در رفتار‌ها و کنش‌ها می‌رسند. در واقع این نکته در زندگی خصوصی مردم نیز قابل احساس است. یعنی مردم در نوع پوشش، نوعی گفتار و رفتارشان را با حوزه‌های عمومی در تمایز می‌بینند و به نوعی چندگانی در رفتار و کنش جامعه ملموس است. لذا اکثریت مردم با وجودی‌که آن رفتار را نپذیرفته اند، خود را با آن تطبیق داده‌اند.اقلیتی مانند آن اقلیت تابع، در روبرو هم هستند که علیه آن شروع به حرکت می‌کنند. با ذکر این نکته که اخیراً بخش خاکستری جامعه تمایل بیشتری به ‌بخشی پیدا کرده که نسبت به این رویکرد غلط حساسیت دارد و به نفی آن می‌پردازد. پس هر چقدر اصرار به رفتار غلط بیشتر شود، نقد چنین نظام اندیشه‌ای نیز فزون‌تر خواهد شد. می‌توان اینطور نتیجه‌گیری کرد، به همان اندازه که قشر خاکستری برای پیوستن به مخالفان این نظام اندیشه و حوزه رفتار و کنش سیاسی بیشتر شود، به همان اندازه حفره‌ها و واگرایی و فاصله مردم و دولت و حکومت بیشتر می‌شود. همچینن زمانی که فاصله مردم با حاکمیت زیاد شود، بالطبع نافرمانی‌های مدنی، مقاومت‌های سیاسی و البته رودررویی‌های انقلابی گسترش پیدا می‌کند. در نتیجه می‌توان گفت، این‌ها تبعاتی است که می‌تواند گریبان‌گیر شیوه حمکرانی شود.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/11/3 -  شماره 5297
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۲۱۲۸

فاصله حاکمیت با مردم هر لحظه بیشتر می‌شود

یک استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت: در نظام فکری حاکم بر رفتار‌ها و کنش‌های رسمی سیاسیِ در ایرانِ امروز سیستم فائق یا چیره، نگرش ‌کلام‌محوری‌ است، به گونه‌ای که خود را حق و دیگران را باطل می‌داند؛ در واقع خود مرکزپندار است و دیگران را در عامل کفر و ستم معرفی می‌کند.

مهدی مطهرنیا افزود: با این پایهِ نگرش، هر آنچه در نظام رسمی در ایران رخ می‌دهد، حق است و هر چه در رودررو رخ می‌دهد، باطل است. با این توضیح که این اصلِ اساسی را بر همه چیز تعمیم می‌بخشد، به همین دلیل است که اگر در ایران راجع به همه کشورها، از همسایه‌ها تا کاخ سفید مطرح می‌شود امری پسندیده و دارای ارزش محسوب می‌شود و از موضع حق علیه باطل برداشت می‌شود؛ اما اگر از طرف یا طرف‌های دیگر با همان موضوع و با همان شیوه سخنی گفته شود، چون در موضع باطل و کفر قرار دارند، حتی اگر حقیقت هم داشته باشد، باطل است؛ لذا نگاهِ به سازمان‌ها، نهادها، قوانین و همچنین ابزار از این نوع نگرش است که این نوع رفتار جامعه را به بحران واژگان دچار می‌کند.  مردم می‌بینند، ایران اگر درباره آمریکا صحبت می‌کند یا موضعی درباره یکی از همسایه‌ها می‌گیرد، اتفاقی مثبت است، اما اگر آن‌ها همین کار را انجام بدهند، دخالت در امور داخلی ایران شناخته می‌شود. چینن رفتاری باعث می‌شود، گروه‌های مختلف ایرانی‌ها برداشت‌های مدنظر خودشان را از رفتار حاکمیت داشته باشند. در واقع بخشی از مردم اساساً به این اندیشه باور دارند و آن را پذیرفته‌اند. اما گروه دیگری که این نوع کنش سیاسی را قبول ندارند، به دوگانگی یا حتی چندگانگی در رفتار‌ها و کنش‌ها می‌رسند. در واقع این نکته در زندگی خصوصی مردم نیز قابل احساس است. یعنی مردم در نوع پوشش، نوعی گفتار و رفتارشان را با حوزه‌های عمومی در تمایز می‌بینند و به نوعی چندگانی در رفتار و کنش جامعه ملموس است. لذا اکثریت مردم با وجودی‌که آن رفتار را نپذیرفته اند، خود را با آن تطبیق داده‌اند.اقلیتی مانند آن اقلیت تابع، در روبرو هم هستند که علیه آن شروع به حرکت می‌کنند. با ذکر این نکته که اخیراً بخش خاکستری جامعه تمایل بیشتری به ‌بخشی پیدا کرده که نسبت به این رویکرد غلط حساسیت دارد و به نفی آن می‌پردازد. پس هر چقدر اصرار به رفتار غلط بیشتر شود، نقد چنین نظام اندیشه‌ای نیز فزون‌تر خواهد شد. می‌توان اینطور نتیجه‌گیری کرد، به همان اندازه که قشر خاکستری برای پیوستن به مخالفان این نظام اندیشه و حوزه رفتار و کنش سیاسی بیشتر شود، به همان اندازه حفره‌ها و واگرایی و فاصله مردم و دولت و حکومت بیشتر می‌شود. همچینن زمانی که فاصله مردم با حاکمیت زیاد شود، بالطبع نافرمانی‌های مدنی، مقاومت‌های سیاسی و البته رودررویی‌های انقلابی گسترش پیدا می‌کند. در نتیجه می‌توان گفت، این‌ها تبعاتی است که می‌تواند گریبان‌گیر شیوه حمکرانی شود.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد