کد خبر: ۱۳۰۵۸۰
‌گزارش اختصاصی از آیین رونماییِ کتاب «خاطراتی از شوشتر و ساختار آسیاب‌هایش» در اهواز

در رثای میراث‌داری گنج گذشتگان...

مرضیه لركی

شنبه چهارم تیرماه، اهواز میزبان پدر و دختری نویسنده بود، در مراسمی‌که به مناسبت رونمایی کتاب این دو نویسنده و به بهانه ی روز ثبت جهانی سازه‌های آبی تاریخی شوشتر برگزار شد. در این نشست دو کتاب از این دو نویسنده که تاریخ آسیاب‌های شوشتر را به خوبی می‌شناسند رونمایی شد؛ کتاب‌های «آخرین آسیابان شوشتر» و «خاطراتی از شوشتر و ساختار آسیاب‌هایش» که هر دو در مورد تاریخچه‌ی سازه‌های تاریخی شوشتر نوشته شده اند. این رونمایی در محل «خانه‌ی سازمان‌های مردم نهاد خوزستان» و به همت انجمن کودک خلاق، با مدیریت بهنوش بساک، قصه‌گوی بین‌المللی، انجمن پیشگامان علم و فناوری خوزستان و همراهی مجتبی گهستونی، عضو هیئت موسس شورای هماهنگی سازمان‌های مردم نهاد میراث فرهنگی برگزار شد.
در ابتدا بهنوش بساک با معرفی میهمانان و اهمیت سازه‌های آبی به ویژه آسیاب‌ها و انتقال این فرهنگ به کودکان جلسه رونمایی را آغاز کرد. در ادامه مجتبی گهستونی، فعال در امور میراث فرهنگی و گردشگری، ضمن برشمردن مواردی از فرهنگ عامه و باورهای مردمی‌از اهمیت حفظ فرهنگ گذشته و مخصوصا آب و انتقال آن به نسل بعد و ضرورت گفت وگو برای یافتن ارتباط‌های بیشتر و راه‌های تازه‌ی همکاری برای سازندگی خوزستان و ایران سخن گفت. در ادامه‌ی  برنامه سیما اشرف‌پور با اجرای پرفورمنس به ساخت آسیاب‌های کاغذی زیبایی با مواد بازیافتی برای کودکان پرداخت؛ با ساختن فرفره برای «آیسا»ی کوچك و دمیدن زیر پره‌های فرفره و توربین کاغذی، میزبان و میهمان همراه با چرخش پره‌ها به وجد آمدند. نواختن سنتورِ علیرضا بهلول‌زاده از هنرمندان عرصه‌ی موسیقی خوزستان در این جلسه تداعی کننده آسیابان‌ها در اتاق دم سنگ آسیاب‌ها بود که با صدای چرخش آسیاب گندم را نرم می‌کردند. 
در این جلسه همچنین ناهید احمدپناه از چگونگی همکاری با پدرش در نگارش کتاب «آخرین آسیابان شوشتر» گفت. او به این نکته اشاره کرد که زیست‌شناسی خوانده و با اینكه در رشته خود مشغول به کار است اما در کنار فعالیت حرفه ای اش تلاش می‌کند به ادبیات و فرهنگ سرزمینش خدمت کند. وی اشاره کرد که: «نوشتن، بیماری صعب‌العلاجی نیست بلکه، بیماری بی‌درمانی است که رهایش نمی‌کند؛ از گرگان و خنکی و سبزی جنگل هیرکانی می‌کشاندش به هرم گرمای نزدیک ۵۰ درجه‌ی خوزستان، و اگر پدرش همیشه و در هر کجایی در حال خاطره‌گویی و داستان‌گویی نبود، اگر سال‌های کودکی‌اش را به مشاهده و حظ بردن از دیدن پدربزرگ در آسیاب نگذرانده بود، شاید نویسنده نمی‌شد و این همه رنج سفر را متحمل نمی‌شد.» از سویی دیگر، ناهید احمدپناه به این نکته تاکید کرد که برای کودکان قصه بگویید، حافظه‌شان را پر کنید از گذشته، از اصالت و از مکان و اسامی‌همان جایی که دنیا آمده‌اند، که هر ایرانی گنجی زیر پای خود دارد و تنها باید معجزه‌ی یک لحظه را درک کند تا معجزه‌ای اتفاق بیفتد و میراث‌دار و امانت‌دار خوبی باشد و میراث را به نسل بعد به شایستگی بسپرد. در پایان هم اشاره‌ای داشت به این جملاتی از کتاب «جنون آگاهی» از داریوش شایگان در توصیف اشعار بودلر که در آن‌ها شادی عجین است به رنج، یقین به شک و شور به اندوه، و این که در تمام این راه سخت نوشتن و سفر از شمال به جنوب، تمام این تضادها را دیده و شادی و لذت محض بی‌پیشینه‌ی رنج راه اصالت ندارد.
بعد از نمایش زیبای قصه‌ی آسیاب توسط بهنوش بساک، که نه فقط کودکان در سالن که بزرگ‌ترها را به عالم کودکی برد، نوبت به شنیدن صحبت‌های حسین احمدپناه رسید در مورد نوشتن دو کتاب که یکی با همکاری دخترش در سال ۹۷ و دیگری را با افزودن خاطرات و داستان‌ها با عنوان خاطراتی از شوشتر و ساختار آسیاب‌هایش در سال ۹۸ به چاپ رسانده. خاطره‌ای از «اوپچو» تعریف کردند که نشان از ارزش و اهمیت آب در میان آسیابان‌ها بوده. این که آب سرزیر توربین آسیاب مقدس بوده و برای درمان برخی بیماری‌ها تجویز می‌شده. ایشان بعد از سال‌ها دوری از فضای آسیابانی همچنان روی آب و توربین و آسیاب تعصب داشتند و در سخنان خود تاکید داشتند آب سرریز توربین به عنوان پساب نادرست است. معتقد بودند این آب تمیز و پاکیزه بوده و سرریز آسیاب است نه پساب. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/4/7 -  شماره 5157
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۰۵۸۰
‌گزارش اختصاصی از آیین رونماییِ کتاب «خاطراتی از شوشتر و ساختار آسیاب‌هایش» در اهواز

در رثای میراث‌داری گنج گذشتگان...

مرضیه لركی

شنبه چهارم تیرماه، اهواز میزبان پدر و دختری نویسنده بود، در مراسمی‌که به مناسبت رونمایی کتاب این دو نویسنده و به بهانه ی روز ثبت جهانی سازه‌های آبی تاریخی شوشتر برگزار شد. در این نشست دو کتاب از این دو نویسنده که تاریخ آسیاب‌های شوشتر را به خوبی می‌شناسند رونمایی شد؛ کتاب‌های «آخرین آسیابان شوشتر» و «خاطراتی از شوشتر و ساختار آسیاب‌هایش» که هر دو در مورد تاریخچه‌ی سازه‌های تاریخی شوشتر نوشته شده اند. این رونمایی در محل «خانه‌ی سازمان‌های مردم نهاد خوزستان» و به همت انجمن کودک خلاق، با مدیریت بهنوش بساک، قصه‌گوی بین‌المللی، انجمن پیشگامان علم و فناوری خوزستان و همراهی مجتبی گهستونی، عضو هیئت موسس شورای هماهنگی سازمان‌های مردم نهاد میراث فرهنگی برگزار شد.
در ابتدا بهنوش بساک با معرفی میهمانان و اهمیت سازه‌های آبی به ویژه آسیاب‌ها و انتقال این فرهنگ به کودکان جلسه رونمایی را آغاز کرد. در ادامه مجتبی گهستونی، فعال در امور میراث فرهنگی و گردشگری، ضمن برشمردن مواردی از فرهنگ عامه و باورهای مردمی‌از اهمیت حفظ فرهنگ گذشته و مخصوصا آب و انتقال آن به نسل بعد و ضرورت گفت وگو برای یافتن ارتباط‌های بیشتر و راه‌های تازه‌ی همکاری برای سازندگی خوزستان و ایران سخن گفت. در ادامه‌ی  برنامه سیما اشرف‌پور با اجرای پرفورمنس به ساخت آسیاب‌های کاغذی زیبایی با مواد بازیافتی برای کودکان پرداخت؛ با ساختن فرفره برای «آیسا»ی کوچك و دمیدن زیر پره‌های فرفره و توربین کاغذی، میزبان و میهمان همراه با چرخش پره‌ها به وجد آمدند. نواختن سنتورِ علیرضا بهلول‌زاده از هنرمندان عرصه‌ی موسیقی خوزستان در این جلسه تداعی کننده آسیابان‌ها در اتاق دم سنگ آسیاب‌ها بود که با صدای چرخش آسیاب گندم را نرم می‌کردند. 
در این جلسه همچنین ناهید احمدپناه از چگونگی همکاری با پدرش در نگارش کتاب «آخرین آسیابان شوشتر» گفت. او به این نکته اشاره کرد که زیست‌شناسی خوانده و با اینكه در رشته خود مشغول به کار است اما در کنار فعالیت حرفه ای اش تلاش می‌کند به ادبیات و فرهنگ سرزمینش خدمت کند. وی اشاره کرد که: «نوشتن، بیماری صعب‌العلاجی نیست بلکه، بیماری بی‌درمانی است که رهایش نمی‌کند؛ از گرگان و خنکی و سبزی جنگل هیرکانی می‌کشاندش به هرم گرمای نزدیک ۵۰ درجه‌ی خوزستان، و اگر پدرش همیشه و در هر کجایی در حال خاطره‌گویی و داستان‌گویی نبود، اگر سال‌های کودکی‌اش را به مشاهده و حظ بردن از دیدن پدربزرگ در آسیاب نگذرانده بود، شاید نویسنده نمی‌شد و این همه رنج سفر را متحمل نمی‌شد.» از سویی دیگر، ناهید احمدپناه به این نکته تاکید کرد که برای کودکان قصه بگویید، حافظه‌شان را پر کنید از گذشته، از اصالت و از مکان و اسامی‌همان جایی که دنیا آمده‌اند، که هر ایرانی گنجی زیر پای خود دارد و تنها باید معجزه‌ی یک لحظه را درک کند تا معجزه‌ای اتفاق بیفتد و میراث‌دار و امانت‌دار خوبی باشد و میراث را به نسل بعد به شایستگی بسپرد. در پایان هم اشاره‌ای داشت به این جملاتی از کتاب «جنون آگاهی» از داریوش شایگان در توصیف اشعار بودلر که در آن‌ها شادی عجین است به رنج، یقین به شک و شور به اندوه، و این که در تمام این راه سخت نوشتن و سفر از شمال به جنوب، تمام این تضادها را دیده و شادی و لذت محض بی‌پیشینه‌ی رنج راه اصالت ندارد.
بعد از نمایش زیبای قصه‌ی آسیاب توسط بهنوش بساک، که نه فقط کودکان در سالن که بزرگ‌ترها را به عالم کودکی برد، نوبت به شنیدن صحبت‌های حسین احمدپناه رسید در مورد نوشتن دو کتاب که یکی با همکاری دخترش در سال ۹۷ و دیگری را با افزودن خاطرات و داستان‌ها با عنوان خاطراتی از شوشتر و ساختار آسیاب‌هایش در سال ۹۸ به چاپ رسانده. خاطره‌ای از «اوپچو» تعریف کردند که نشان از ارزش و اهمیت آب در میان آسیابان‌ها بوده. این که آب سرزیر توربین آسیاب مقدس بوده و برای درمان برخی بیماری‌ها تجویز می‌شده. ایشان بعد از سال‌ها دوری از فضای آسیابانی همچنان روی آب و توربین و آسیاب تعصب داشتند و در سخنان خود تاکید داشتند آب سرریز توربین به عنوان پساب نادرست است. معتقد بودند این آب تمیز و پاکیزه بوده و سرریز آسیاب است نه پساب. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد