مجلس دهم با ۲۹۰ نماینده کار خود را آغاز کرد که از این تعداد دو نفر از آنها درگذشتند و سه نفر برای عضویت در شورای نگهبان، معاونت وزیر صنعت، معدن و تجارت و سفیر ایران در روسیه استعفا دادند.در حال حاضر مجلس دهم ۲۸۵ نماینده دارد که در ایام انتخابات حدود ۴۰ نماینده ثبت نام نکردند، حدود ۷۰ نفر رد صلاحیت شدند و تعدادی از تائید صلاحیت شدگان هم انصراف دادند؛ در نهایت ۱۶۷ نماینده در رقابتهای انتخاباتی شرکت کردند.
از این ۱۶۷ نماینده ۵۷ نفر منتخب مردم در مجلس یازدهم شدند و دو نماینده باید در مرحله دوم انتخابات شرکت کنند. حتی با فرض پیروزی این دو نماینده در مرحله دوم، ۲۳۱ نماینده موفق به حضور در مجلس یازدهم نشدهاند.انتخابات مرحله دوم مجلس در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۹۹ برگزار میشود. در نگاهی دیگر مجلس دهم ریزش ۸۰ درصدی داشته و تنها حدود ۲۰ درصد از نمایندگان فعلی مجوز ورود به مجلس بعدی را پیدا کردهاند.۲۳۱ نماینده مجلس دهم برای چهار سال آینده بر صندلیهای سبز بهارستان تکیه نمیزنند این یعنی این دوره رکوردار تغییر در کل ادوار مجالس بعد از انقلاب بوده است.
طبق اعلام عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور ۲۴ میلیون و ۵۱۲ هزار و ۴۰۴ تن از مجموع ۵۷ میلیون و ۹١۸ هزار و ١۵۹ تن واجد شرایط در انتخابات شرکت کردند و این یعنی نرخ مشارکت در کل کشور ۵‚۴۲ درصد بوده است؛ همچنین میزان مشارکت در استان تهران ۲ میلیون و ۵۳۹ هزار و ۷۶۳ نفر یعنی ۲‚۲۶ درصد و در شهر تهران، ری، شمیرانات ۱ میلیون و ۸۴۱ هزار و ۸۹۱ نفر یعنی ۴‚ ۲۵درصد بود.در انتخابات حدود ۸۵ درصد نمایندگان ثبت نام کردند، اما سهم مجلس دهم در این رقابتها ۱۶۷ نماینده تائید صلاحیت شده یعنی حدود ۵۸ درصد بود؛ مابقی نمایندگان ثبت نام نکرده یا پشت سد شورای نگهبان مانده و رد صلاحیت شدند و یا انصراف دادند، در نتیجه حدود ۴۲ درصد از نمایندگان در این دوره ازرقابتها حضور نداشتند.
بعد از اعلام نتایج انتخابات و اعلام اسامی منتخبان مشخص شد، تنها ۲۰ درصد از نمایندگان فعلی ابقا شدند و مابقی نتوانستند، رای اعتماد مجدد از مردم برای حضور مجدد در مجلس را بگیرند.
البته این امر مسبوق به سابقه بوده و به طور متوسط ریزش ۶۰ درصدی را در هر دوره شاهد بودیم که یکی از علل آن تغییر ذائقه مردم در اداور مختلف است؛ منتها تفاوت این دوره با ادوار دیگر در رکودشکنی ریزش نمایندگان دوره دهم و یا به عبارتی پوست اندازی پارلمان است. حدود ۸۰ درصد یعنی ۲۳۱ نماینده موفق به حضور دوباره در بهارستان نشده و تنها ۵۷ نماینده رای ابقای مجدد را از مردم گرفتند و دو نماینده وارد رقابت در مرحله دوم انتخابات شدند.
پیش از این رکورد تغییر ترکیب نمایندگان برای مجلس ششم بود که ترکیب نمایندگان آن در دوره هفتم به صورت چشمگیری عوض شد، تغییراتی که همواره بیانگر حذف تعدادی از چهرههای شناخته شده و باسابقه پارلمان و ورود چهرههای جدید و جوان به مجلس همچون دوره دهم دارد که نمونه بارز آن را میتوان در مجالس دهم و یازدهم در تهران دید، البته ریزش حدود یک سومی مجلس در هر دوره طبیعی است، اما وقتی تغییر به بیشتر از این میزان و این بار به ۸۰ درصد میرسد، یعنی مردم از عملکرد نمایندههایشان رضایت نداشته و خواهان تغییر هستند. براساس اعلام ستاد انتخابات کشور تاکنون ١٧ زن به مجلس یازدهم راه پیدا کردهاند و یک زن نیز برای حضور در مجلس به مرحله دوم انتخابات مجلس یازدهم راه پیدا کرده است.
بر این اساس در مرحله اول انتخابات مجلس زنان رکورد ١٧ کرسی مجلس دهم را در مجلس یازدهم نیز حفظ کردهاند و در صورت پیروزی یک زن دیگر در مرحله دوم رکورد حضور زنان در مجلس شکسته میشود. البته در انتخابات مجلس دهم ۱۸ نماینده زن از سوی مردم انتخاب شده بودند که پس از آن با رد صلاحیت مینو خالقی توسط شورای نگهبان وی از راهیابی به مجلس بازماند و تعداد نمایندگان زن مجلس یازدهم، ۱۷ نفر شد.
در دوره اول تا سوم مجلس ۴ زن، در دوره چهارم ۹ زن، در دوره پنجم ۱۴ زن، در دوره ششم ۱۳ زن، در دوره هفتم ۱۳ زن، در دوره هشتم ۸ زن و در دوره نهم نیز ۹ زن به عنوان نمایندگان مردم در مجلس حضور داشتند.
چه کسانی اصلاحات را به این روز انداختند؟
شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شاید به نوعی اصلاحات را به اغما ببرد. حالا جریانهای مختلف اصلاحطلبی به واکاوی شکست پرداختهاند و صداهای مختلفی از نقاط مختلف اصلاحطلبی به گوش میرسد. برخی اصرار محمد قوچانی برای شرکت در انتخابات را به نوعی حراج نام هاشمی رفسنجانی و اصلاحات میدانند، برخی مدیریت عارف و عملکرد اصلاحطلبان در چند سال گذشته را دلیل شکست میدانند و برخی هم ردصلاحیتها را. رسانههای اصولگرا اما از این شکست طبیعتا خوشحالند و تنها دلیلی را که منطقی نمیدانند مساله ردصلاحیتهاست. آنها مستقیما عملکرد اصلاحات را نقد میکنند. مساله اینجاست که محمد خاتمی هم در انتخابات شرکت کرد، بدون آن که از لیست خاصی حمایت کند. به نوعی او هم دیگر محبوبیت سابق را نخواهد داشت.روزنامه اصولگرای فرهیختگان در یادداشتی، مساله ردصلاحیتها را به عنوان عامل شکست اصلاحات رد میکند و مینویسد: مساله اصلاحطلبان و چهرههای نزدیک به دولت در این دوره رقابتهای مجلس برخلاف آنچه ادعا میشود، چسبندگی به دولت، بیعملی و ناکارآمدی بوده که درنهایت منجر به کاهش پایگاه اجتماعی این جریان شده است. روزنامه اصولگرای صبح نو که به جریان قالیباف نزدیک هم هست نوشت: سؤال آنجاست که جریانی که با شعار یاران هاشمی وارد انتخابات شده و خط سیاسی خود را همان خطی تعریف کرده بود که شخص رئيس دولت تعریف کرده و خود را مفتخر به قدمگذشتن در مسیر سیاستهای مرحوم هاشمیرفسنجانی میدانست، چرا نتوانست اندک رغبتی برای حامیان سیاسی خود فراهم کند؟ مگر جز این است که رئيسجمهور فعلی، ۶سال قبل در نبردهای انتخاباتی، خود را ادامهدهنده راه آن مرحوم معرفی میکرد؟! چه اتفاقی افتاده که حالا حنای این جریان سیاسی نه فقط برای مردم عادی که حتی برای حامیان سیاسیاش هم رنگی ندارد. تا وقتی که بشود شکستن کاسه و کوزهها را بر سر مراکز نظارتی شکست، نیازی به اعتراف به باخت نیست؛ یکجور دوپینگ برای در رفتن از اعتراف به شکست!محمدقوچانی که سردمدار ماجرای حضور در انتخابات بود و با پرچم کارگزاران به تحریم انتخابات «نه» گفته بود، روز شنبه در یادداشتی، قهر دیگر اصلاحطلبان و مدیریت ضعیف عارف را دلیل شکست دانست: ما از اصولگرایان شکست نمیخوریم، ما به خود میبازیم به کارنامه «امید» و به قهر «مشارکت» اما چه نسبتاً توفیق یابیم چه مطلقاً شکست بخوریم این تازه آغاز داستان است برای بازسازی جبهه اصلاحات که دیگر نمیتواند در میانه بوروکراتهای راست و رادیکالهای چپ له شود.