کد خبر: ۱۱۶۷۴۱

شادی و رضایت موقت

رضا صادقیان

استعفا، اخراج و بیرون کردن جان بولتون از کاخ سفید آنقدر که برای برخی ناظران و روزنامه‌نگاران ایرانی به همراه هیجانی خاص و رضایت پنهان بود، که همین مسئله برای اهل سیاست آمریکا آنچنان تعجب‌برانگیز نبود. تمرکز، تجزیه و تحلیل کنش‌های سیاسی گذشته و امروز بولتون از روز نخست حضورش در کاخ سفید و عهد‌ه‌دار شدن نقش مشاور امنیت ملی برای اهالی رسانه و خصوصا حلقه سیاست نزدیک به جریان اصول‌گرا از اهمیت برخوردار بود.
 اول: فعالیت‌های سال‌های نه چندان دور بولتون و خصومت‌ورزی او با شیوه سیاست‌ورزی ایران در خاورمیانه به شکل خاص و سیاست خارجی به صورت عام زبان‌زد فعالان سیاسی بود، حداقل آنکه برای ناظران سیاسی موضع‌گیری‌های بولتون و حلقه نزدیک وی و حمایت از سیاست‌های براندازانه او در قبال حکومت ایران جای شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذاشت. حمایت گاه و بی‌گاه بولتون از مجاهدین خلق نیز بر کسی پوشیده نبود. همین مسائل کافی بود تا برای مرتبه‌ای دیگر کسانی که دائم از خصومت‌ورزی و کینه‌جویی آمریکایی‌های در مقابل ایران سخن‌ها می‌گویند مصداق حقیقی و نماد برجسته آن را در شخصیت و گفته‌های وی بجویند.
 دوم: بنابراین پس از قرار گرفتن بولتون در پست مشاور امنیت ملی، اصولگرایان انتصاب وی را آنقدر پررنگ و تاثیرگذار به تصویر کشیدند که بیان هر صدای مخالف درباره ایران از سوی سایر دولت‌مردان آمریکا به تحرکات و نظرات تخریب‌گر بولتون ارتباط می‌ِیافت آن روی چنین تصویری بی‌شک انتقاد از ظریف و دولت حسن روحانی به دلیل کم‌کاری و احیانا کوتاه آمدن از خطوط قرمز نظام خلاصه می‌شد. در واقع بولتون و موضع‌گیرهای افرادی نظیر وی این بهانه را به دست شماری از اصولگرایان می‌داد که سیاست خارجی دولت دوم روحانی را نقد و نفی کنند.
فارغ از تمام سخنان و بهانه‌جویی‌ها و حتی حملات مخرب برخی از اهالی رسانه به دولت روحانی درباره سیاست‌های دولت آمریکا و یا دست کشیدن از برجام، سیاست خارجی نه تنها دولت آمریکا، ایران، انگلیس و... را بلکه تمامی کشورها را نه اشخاص، نه دولت‌ها بلکه حاکمیت آن کشور برنامه‌ریزی و پیش‌ می‌برد. بولتون، مایک پیمپو و سایر کارگزاران در دستگاه سیاست خارجی تنها نقش عاملان سیاست‌های حاکمیت را دارند، به عبارتی می‌توان برای بولتون و مشاور امنیت ملی امروز و فردای آمریکا نقشی تاثیرگذار و مهم را در سیاست خارجی و حتی داخلی آن کشور قلمداد و ارزیابی کرد،‌ ولی فروکاستن تمام کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی هر کدام از کشورها به نظرات دیروز و امروز کارگزاران سیاست از اساس نادرست است.
سیاست خارجی هر کشوری انعکاس تمام‌نما از دیدگاه و نظرات بی‌واسطه حاکمیت است. افراد، کارشناسان، نوشته‌های تحلیلی دستگاه‌های سیاست‌گذار و سخنگویان رسمی نهاد سیاست خارجی همه و همه در مقابل جایگاه حقوقی حاکمیت نقش یک کارگزار و نه بیشتر را دارند. آمدن و رفتن افرادی مانند بولتون در حلقه قدرت تاثیرگذاری‌های خود را داشته و دارند، ولی فروکاست کلیت سیاست خارجی یک کشور به دیدگاه‌های ترامپ، وزیر امور خارجه آمریکا و افرادی مانند بولتون از بنیان نادرست است. تجربه و انتشار اسناد بالادستی در کشور آمریکا نشان داده که سیاست خارجی این کشور را کارشناسان سیاست خارجی، تحلیل‌گران آشنا با تدوین استراتژی، نظامی‌های با سابقه، نظرات رییس دولت‌های سابق، نمایندگان سابق سنا و مجلس و اهالی دانشگاهی برنامه‌های کلان را مدون می‌کنند. به نظر می‌رسد پس از رفتن بولتون و از منظر بازتاب و برجسته‌سازی اخبار مخالفت‌ها با سیاست‌های ایران شاهد پایین آمدن خبرهای پرتنش از سوی شماری از رسانه‌های آمریکا و ایران باشیم،‌ ولی بعید به نظر می‌رسد اتفاق قابل توجهی در سیاست خارجی دو کشور را در ماه‌های آینده مشاهده کنیم.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1398/6/27 -  شماره 4512
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۶۷۴۱

شادی و رضایت موقت

رضا صادقیان

استعفا، اخراج و بیرون کردن جان بولتون از کاخ سفید آنقدر که برای برخی ناظران و روزنامه‌نگاران ایرانی به همراه هیجانی خاص و رضایت پنهان بود، که همین مسئله برای اهل سیاست آمریکا آنچنان تعجب‌برانگیز نبود. تمرکز، تجزیه و تحلیل کنش‌های سیاسی گذشته و امروز بولتون از روز نخست حضورش در کاخ سفید و عهد‌ه‌دار شدن نقش مشاور امنیت ملی برای اهالی رسانه و خصوصا حلقه سیاست نزدیک به جریان اصول‌گرا از اهمیت برخوردار بود.
 اول: فعالیت‌های سال‌های نه چندان دور بولتون و خصومت‌ورزی او با شیوه سیاست‌ورزی ایران در خاورمیانه به شکل خاص و سیاست خارجی به صورت عام زبان‌زد فعالان سیاسی بود، حداقل آنکه برای ناظران سیاسی موضع‌گیری‌های بولتون و حلقه نزدیک وی و حمایت از سیاست‌های براندازانه او در قبال حکومت ایران جای شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذاشت. حمایت گاه و بی‌گاه بولتون از مجاهدین خلق نیز بر کسی پوشیده نبود. همین مسائل کافی بود تا برای مرتبه‌ای دیگر کسانی که دائم از خصومت‌ورزی و کینه‌جویی آمریکایی‌های در مقابل ایران سخن‌ها می‌گویند مصداق حقیقی و نماد برجسته آن را در شخصیت و گفته‌های وی بجویند.
 دوم: بنابراین پس از قرار گرفتن بولتون در پست مشاور امنیت ملی، اصولگرایان انتصاب وی را آنقدر پررنگ و تاثیرگذار به تصویر کشیدند که بیان هر صدای مخالف درباره ایران از سوی سایر دولت‌مردان آمریکا به تحرکات و نظرات تخریب‌گر بولتون ارتباط می‌ِیافت آن روی چنین تصویری بی‌شک انتقاد از ظریف و دولت حسن روحانی به دلیل کم‌کاری و احیانا کوتاه آمدن از خطوط قرمز نظام خلاصه می‌شد. در واقع بولتون و موضع‌گیرهای افرادی نظیر وی این بهانه را به دست شماری از اصولگرایان می‌داد که سیاست خارجی دولت دوم روحانی را نقد و نفی کنند.
فارغ از تمام سخنان و بهانه‌جویی‌ها و حتی حملات مخرب برخی از اهالی رسانه به دولت روحانی درباره سیاست‌های دولت آمریکا و یا دست کشیدن از برجام، سیاست خارجی نه تنها دولت آمریکا، ایران، انگلیس و... را بلکه تمامی کشورها را نه اشخاص، نه دولت‌ها بلکه حاکمیت آن کشور برنامه‌ریزی و پیش‌ می‌برد. بولتون، مایک پیمپو و سایر کارگزاران در دستگاه سیاست خارجی تنها نقش عاملان سیاست‌های حاکمیت را دارند، به عبارتی می‌توان برای بولتون و مشاور امنیت ملی امروز و فردای آمریکا نقشی تاثیرگذار و مهم را در سیاست خارجی و حتی داخلی آن کشور قلمداد و ارزیابی کرد،‌ ولی فروکاستن تمام کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی هر کدام از کشورها به نظرات دیروز و امروز کارگزاران سیاست از اساس نادرست است.
سیاست خارجی هر کشوری انعکاس تمام‌نما از دیدگاه و نظرات بی‌واسطه حاکمیت است. افراد، کارشناسان، نوشته‌های تحلیلی دستگاه‌های سیاست‌گذار و سخنگویان رسمی نهاد سیاست خارجی همه و همه در مقابل جایگاه حقوقی حاکمیت نقش یک کارگزار و نه بیشتر را دارند. آمدن و رفتن افرادی مانند بولتون در حلقه قدرت تاثیرگذاری‌های خود را داشته و دارند، ولی فروکاست کلیت سیاست خارجی یک کشور به دیدگاه‌های ترامپ، وزیر امور خارجه آمریکا و افرادی مانند بولتون از بنیان نادرست است. تجربه و انتشار اسناد بالادستی در کشور آمریکا نشان داده که سیاست خارجی این کشور را کارشناسان سیاست خارجی، تحلیل‌گران آشنا با تدوین استراتژی، نظامی‌های با سابقه، نظرات رییس دولت‌های سابق، نمایندگان سابق سنا و مجلس و اهالی دانشگاهی برنامه‌های کلان را مدون می‌کنند. به نظر می‌رسد پس از رفتن بولتون و از منظر بازتاب و برجسته‌سازی اخبار مخالفت‌ها با سیاست‌های ایران شاهد پایین آمدن خبرهای پرتنش از سوی شماری از رسانه‌های آمریکا و ایران باشیم،‌ ولی بعید به نظر می‌رسد اتفاق قابل توجهی در سیاست خارجی دو کشور را در ماه‌های آینده مشاهده کنیم.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد