فریدون عباسی با اشاره به روند مذاکرات برجامی در وین، بیان کرد: تیم مذاکره کننده ما رفع تحریمها را باید دنبال کند و بحث هستهای در این مذاکرات ندارد. در اخباری که منتشر میکنند، از کلمات دیپلماتیک استفاده میکنند که هیچ نتیجهای از آن نیز حاصل نمیشود؛ مثلا میگویند کارها خیلی جلو رفته، مسائلی حل شده است و شرط و شروطها کم شده است، اما قسمت دشوار باقی مانده است، این یعنی هیچ. اگر اخبار منتشر شده و صحبتهای مقام مسئول و وزیر خارجه را بررسی کنیم میبینیم تا حالا تفاوتی با مذاکرات ۲۰ سال گذشته دیده نمیشود.وی در ادامه اظهار کرد: مذاکرات کلا دشوار است و ما دنبال حل مسائل ساده و پیش پا افتاده در مذاکرات نیستیم. تیم مذاکره کننده باید بگوید تحریمها چه مواردی است و بر اساس برجام باید برداشته شود؟ دیگر بحث و شرط و شروطی در میان نیست. برجام به ما تحمیل شد و ما نیز یکبار این تحمیل را پذیرفتیم، ما برجام را پذیرفتیم که مثلا با دنیا تعامل کنیم. آیا تعامل این است که آنها هر بلایی خواستند سر ما بیاورند و ما را محدود کنند و ما از حقوق خود بهرهمند نشویم و فقط یکسری تکالیف را بپذیریم.رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی در ادامه تاکید کرد: اینقدر هم نباید موضوع را کش و قوس داد. باید اخبار درست به افکار عمومی داخلی داده و روشن شود این پرانتزها چه هستند که طرح شدند؟ دوباره بلای برجام بر سر ما نیاید.
چالشهایی كه بر طرف كردن آن راحت نیست؛
آمریکا گزینه خوبی برای توافق با ایران ندارد
گروه سیاسی:
نشریه آمریكایی فارین پالیسی نوشت:ایران بیش از هر زمان دیگری به توانایی ساخت سلاح هستهای نزدیک شده است. پس از خروج آمریکا از برجام با فرمان ترامپ در سال ۲۰۱۸ میلادی، ایران غنیسازی اورانیوم را در سطوحی بالاتر از سطح پیشین آغاز کرد. رهبران ایران و آمریکا میگویند میخواهند به توافق ۲۰۱۵ بازگردند، اما طرفین در مورد این که کدام گام هستهای یا رفع تحریمها باید در اولویت قرار گیرند، فاصله زیادی با یکدیگر دارند.
هر روز که مذاکرات بدون نتیجه به طول میانجامد سانتریفیوژهای ایران به چرخش ادامه میدهند. حقیقت دشوار برای آمریکا آن است که واشنگتن گزینههای کمی برای مهار برنامه هستهای ایران دارد. بایدن میتواند در شرایط بدون توافق باقی بماند و به ایران اجازه دهد در حالی که از تحریم رنج میبرد به نزدیک شدن به ساخت بمب اتمی ادامه دهد. هم چنین، آن گونه که تیم بایدن پیشنهاد داده طرفین میتوانند به برجام بازگردند و سپس تلاش کنند ایران را راضی به پذیرش توافقی قویتر و طولانیتر سازند. حمله نظامی علیه زیرساختهای هستهای ایران گزینه دیگری که احتمالا پیشرفت تهران به سوی ساخت سلاح هستهای را چند سال به تاخیر خواهد انداخت، اما قطعا باعث تحریک ایران به اقدام تلافی جویانه و تسریع روند حرکت ایران به سوی ساخت تسلیحات هستهای خواهد شد. از بین این گزینهها، بازگشت به برجام سال ۲۰۱۵ گزینهای با حداقل میزان بد بودن است. این گزینه امیدواری درباره امکان مذاکرات دیگر با ایران بر سر برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای آن کشور را افزایش میدهد. این گزینه خطرات بسیار کمتری در مقایسه با تلاش برای عقب انداختن برنامه اتمی ایران از طریق حمله نظامی خواهد داشت. واقعیت، اما آن است که دستاوردهای ایران در زمینه دانش هستهای غیر قابل بازگشت است. این موضوع سبب میشود تا کسب رضایت تهران برای تقویت توافق در طول زمان دشوارتر شود. امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به ساخت بمب هستهای نزدیک شده است. آخرین گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در نوامبر ۲۰۲۱ منتشر شد نشان میدهند که ایران از محدودیتهای توافق ۲۰۱۵ بسیار فراتر رفته است. ترکیب ذخایر اورانیوم غنی شده و سانتریفیوژهای پیشرفته، ایران را قادر میسازد تا مواد لازم برای اولین بمب خود را در یک ماه آینده تولید کند بازه زمانیای که با رشد ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی تهران کاهش ادامه خواهد داد. در چند ماه آینده پس از یک انفجار، ایران میتواند مواد کافی برای بمب دوم و سپس سوم و چهارمین بمب را در اختیار داشته باشد. به طور همزمان، ایران نظارت اضافی توافق شده در توافق سال ۲۰۱۵ را کنار گذاشته است. بازگشت به توافق ۲۰۱۵ میتواند برخی از پیشرفتهای هستهای ایران را کاهش دهد که از جمله آن میتوان به موضوع ذخایر اورانیوم غنی شده اضافی و فعالیت سانتریفیوژهای پیشرفته اشاره کرد. با این وجود، دانشی که ایران به دست آورده است را نمیتوان حذف کرد. ایران روز به روز در مورد ساخت سانتریفیوژها با کارایی بالاتر و مدیریت اورانیوم با غنای بالا و ناامید کردن بازرسان بینالمللی بدون برانگیختن واکنش جدی تجربه بیشتری کسب میکند.پیشرفت سریع ایران در حوزه هستهای گزینههای خوب کمی را برای ایالات متحده باقی گذاشته است. بدون توافق، برنامه هستهای تهران اساسا بدون محدودیت خواهد بود: تنها ترس از وقوع یک حمله نظامی احتمالی پیش روی ایران را به سمت ساخت بمب اتمی محدود میکند. معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (ان پی تی) که ایران یکی از طرفین آن است هم چنان تهران را از ساخت سلاح هستهای منع میکند، اما این معاهده تولید یا ذخیره مواد هستهای قابل استفاده در ساخت سلاح را تا زمانی که تحت بازرسی بینالمللی باشد ممنوع نمیسازد. در نتیجه، ایران ممکن است تصمیم بگیرد که ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد غنی شده خود را به گونهای افزایش دهد که در صورت غنیسازی بیشتر برای چندین بمب هستهای کافی باشد.
ایران احتمالاً به آزمایش و ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته ادامه خواهد داد تا اگر تصمیم به برداشتن گام نهایی به سمت سلاحهای هستهای بگیرد آماده حرکت سریع احتمالاً در یک سایت مخفی باشد. تنها ابزارهای واقعی ایالات متحده برای محدود کردن ایران در این مورد خرابکاری و تحریم هستند. تحریمها ممکن است حمایت مالی ایران را از گروههای شبه نظامی در خاورمیانه محدود سازند با این وجود، همزمان باعث تحمیل رنج قابل توجهی برای مردم ایران خواهند شد. خرابکاری میتواند باعث عقب راندن پیشرفت برنامه هستهای ایران شود، اما این وضعیتی موقتی خواهد بود. هیچ یک از این گزینهها تاکنون نتوانسته ایران را از پیشرفت چشمگیر به سمت ساخت بمب بازدارند. چنین اقداماتی با خطرات خاص خود همراه هستند و به طور بالقوه احساس تهدید را در ایران تقویت کرده و باعث دست بالا پیدا کردن جناحی در ایران خواهند شد که حامی ساخت بمب اتمی هستند. این وضعیت جنگ سایه سطح پایین بین ایران، ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای خلیج فارس را تشدید میکند. اگر ایالات متحده موفق شود توافق ۲۰۱۵ را احیا کند تهدید هستهای ناشی از ایران را کاهش میدهد، اما نه به اندازه توافق اولیه. بیش از شش سال از زمان خریداری شده توسط این توافق به پایان رسیده است. حتی اگر ایران سانتریفیوژهای اضافی خود را خنثی کند و ذخایر اضافی اورانیوم غنی شده خود را کنار بگذارد احتمالا میتواند در صورتی که تصمیم بگیرد مفاد توافق را نقض کند همان سانتریفیوژها را مجددا در مکانهای شناخته شده یا مخفی در زمانی نسبتا کوتاهی بار دیگر راه اندازی کند.هم چنین، ایران میتواند سانتریفیوژهای بیشتری بسازد و ظرفیت غنی سازی خود را بسیار سریعتر از آنچه پیش از خروج ایالات متحده از توافق سال ۲۰۱۵ قادر بود گسترش دهد. یکی از ابهامات کلیدی آن است که ایران با چه سرعتی میتواند تعداد بیشتری از این سانتریفیوژهای پیشرفته را بسازد و نصب کند.برخی از کارشناسان پیشنهاد کردهاند که به رویکرد «کمتر در برابر کم تر» بسنده کنیم. به عنوان مثال، واداشتن ایران به کنار گذاشتن ذخایر اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی، توقف ذخیرهسازی بیشتر اورانیوم غنی شده و توقف نصب سانتریفیوژهای جدید در ازای لغو برخی تحریم ها. چنین ترتیباتی ممکن است زمان زیادی را برای گفتگوها بخرند، اما به هیچ وجه راهحلی بلند مدت نیستند. برخی دیگر، از دولت بایدن خواستهاند از احیای توافق ۲۰۱۵ صرف نظر کند و در عوض تحریمهای سختتری را برای متقاعد کردن ایران به سازش اعمال کند و وضعیتی را ایجاد کند که در آن تهران محدودیتهای اساسیتر از توافق ۲۰۱۵ را بپذیرد. با این وجود، کارزار فشار حداکثری ترامپ در وضعیت آشفتهای به سر میبرد و خود نشان داد که دلیل اندکی وجود دارد که گمان کنیم تحریم و فشار مشابه منجر به پیشرفت در قبال ایران خواهد شد.در تهران، خروج ترامپ از توافق هستهای موضع کسانی را که استدلال میکردند واشنگتن هرگز شریک قابل اعتمادی نخواهد بود تقویت کرده است. اکنون این طیف اهرمهای قدرت را در دست دارند. علاوه بر آن، آخرین بودجه پیشنهادی «ابراهیم رئیسی» رئیسجمهور ایران بر این مبناست که اقتصاد ایران در سال آینده حتی بدون توافق هستهای رشدی هشت درصدی خواهد داشت و این نشان میدهد که او نیاز چندانی برای مصالحه احساس نمیکند. از نظر تاریخی، ایران با تلاش برای ایجاد اهرم متقابل به تلاشهای غرب برای ایجاد اهرم فشار پاسخ داده است. این رویکرد را میتوان در چرایی استقرار سانتریفیوژهای زیاد توسط ایران، ذخیرهسازی اورانیوم غنی شده و حمایت آن کشور از گروههای شبه نظامی در سراسر خاورمیانه مشاهده کرد.
یک مسیر محتملتر برای دستیابی به توافقی طولانیتر و قویتر آن است که ابتدا به توافق اولیه بازگردیم و سپس تلاش کنیم تا در مذاکرات بعدی آن را طولانیتر و تقویت کنیم. این گزینه ارزش آزمودن را دارد، اما از آنجا که بازگشت به توافق ۲۰۱۵ میلادی مستلزم لغو بسیاری از تحریمهای وضع شده علیه تهران است اهرم واشنگتن برای دستیابی به شرایط بهتر در آینده کاهش خواهد یافت. گزینه نهایی حمله نظامی است که میتواند به طور موقت بسیاری از زیرساختهای هستهای ایران را از کار بیاندازد. اگرچه ایران میتواند از تاسیسات غنیسازی سوخت فردو در اعماق زمین برای تولید مواد مورد نیاز به منظور ساخت بمب اتمی استفاده کند برخی از انواع بمبهای سنگرشکن میتوانند به این نیروگاه آسیب برسانند و احتمالا باعث تخریب تونلهای درون سایت شوند. با این وجود، تاسیسات هستهای دیگر نیز باید نابود شوند که همراه با پدافند هوایی گسترده ایران که چنین حملهای را به یک عملیات هوایی بزرگ و پیچیده تبدیل میکند حملهای بسیار دشوارتر از حملات اسرائیل علیه راکتور اوسیراک عراق در سال ۱۹۸۱ و راکتور سوریه در سال ۲۰۰۷ میلادی که در هر کدام یک هدف برای حمله در نظر گرفته شده بود.
یک تحلیلگر سیاست خارجی: باید خسارت عدم احیای برجام برای مردم مشخص شود
روسیه و چین، منافع خود را قربانی ما نمیکنند
گروه بینالملل: یک تحلیلگر سیاست خارجی گفت: تا زمانی که براساس یک جدولی که آقای باقری و همکارانشان بصورت شفاف در آن تفاوت توافق احتمالی پس از دور ششم و همچنین توافق احتمالی در زمان خودشان را ارائه ندهند، نمیتوان در مورد این مساله اظهار نظر کرد که آیا چیز بیشتری از آنچه در دولت قبل به آن نزدیک شده بودیم، دستاورد داشتهاند یا خیر.
جاوید قربان اوغلی، در ارزیابی روند مذاکرات وین، خبر مرتبط با دستیابی به نقطه حصول توافق در آینده نزدیک و همچنین گمانهزنی در این خصوص که گفته میشود توافق احتمالی همان مواردی را در بر خواهد گرفت که مذاکرهکننده پیشین ایران در ماه ژوئن به آن دست یافته بود، در پاسخ به این سئوال که اگر قرار است همان موارد به امضای طرفین برسد، به چه علت چندین ماه این توافق به تأخیر افتاده است، گفت: آقای روحانی در مقطع پایان شش دور مذاکرات وین رئیسجمهور کشور بودند و در زمانی هم که در آن سمت بودند، مسئولیت داشتند و سخنانشان هم مستند بود؛ ایشان شب قبل از پایان دوره ریاستشان در یک برنامه تلویزیونی به صراحت اعلام کردند که توافق تقریبا قطعی شده و شرایط به گونهای است که اگر آقای عراقچی اجازه داشته باشد، میتواند عازم وین شده و توافق را امضا کند. همچنین آن زمان در محافل سیاسی مطرح بود که آمریکا و سه کشور اروپایی با لغو قریب به ۹۴ درصد از تحریمهایی که با برجام مغایرت داشته موافقت کرده بودند. ما از آن زمان تا حالا که نزدیک ۵ ماه گذشته است، باید به این سئوال جواب دهیم که علاوه بر آنچه آقای عراقچی و تیمش به دست آورده بود، چه دستاورد بیشتری نصیب ایران شده است. وی ادامه داد: معتقدم اگر میخواهیم با مردم صادق باشیم، باید دولت و مذاکرهکنندگان جدید کارنامهای ارائه دهند که مشخص کند این خسارتی که در این مدت بر اثر عدم احیای برجام، لغو تحریمها و فشارهای شدید اقتصادی به کشور وارد آمده، چه ما به ازایی داشته است. آن زمان هم تعدادی از پرانتزها به دلایل اختلافات باز مانده بود که در مذاکره طبیعی است و در نهایت با رایزنیها و چانهزنیها، طرفین به یک نقطه تعادل میرسند. اعتقاد دارم چنانچه همان زمان به تیم مذاکرهکننده اجازه توافق داده میشد، مذاکرات به این درازا نمیانجامید.
این تحلیلگر سیاست خارجی افزود: نکته دومی که لازم است در این موضوع بیان شود، این است که تا زمانی که براساس یک جدولی که آقای باقری و همکارانشان بصورت شفاف در آن تفاوت توافق احتمالی پس از دور ششم و همچنین توافق احتمالی در زمان خودشان را ارائه ندهند، نمیتوان در مورد این مساله اظهارنظر کرد که آیا چیز بیشتری از آنچه در دولت قبل به آن نزدیک شده بودیم، دستاورد داشتهاند یا خیر و دور از انصاف است که در این مورد گمانهزنی صورت بگیرد. البته یکی از مشکلاتی که ما در حال حاضر با آن روبرو هستیم، این است که تمام اخبار را باید از منابع خارجی کسب کنیم و در داخل تنها کلیگویی صورت میگیرد و تا زمانی که ما ندانیم تیم ایران چه چیزی تاکنون به دست آورده، نمیتوانیم قضاوت کنیم. این دیپلمات پیشین در ارزیابی نقطهای که امروز در آن قرار داریم گفت: ظاهرا ما در آستانه تفاهم هستیم و در این میان برخی اتفاقات در حال وقوع است؛ نخست میبینیم که یک زندانی دوتابعیتی ایرانی- انگلیسی آزاد میشود یا خبرهایی آمده که آمریکا با فروش هواپیمای مسافربری به ایران موافقت کرده است و ایرباس هم برای این امر آمادگی دارد. همچنین سفر آقای امیرعبداللهیان به عمان حامل پیام مهمی است؛ چراکه این کشور بصورت سنتی میانجی میان تهران و واشنگتن بوده و امکان دارد در این سفر هم نکاتی در این رابطه مطرح شده باشد. قربان اوغلی همچنین در خصوص لزوم گفتوگوی مستقیم با ایالات متحده در این برهه زمانی برای تسریع در مذاکرات، نهایی کردن موارد توافق شده و کاهش پرانتزهای اختلافی گفت: این مورد بارها مورد تاکید بنده، سایرین و حتی برخی صاحبنظران اصولگرا بوده که دلیلی ندارد ما مواضعمان را از طریق واسطهها که نمیدانیم چقدر امین هستند به طرف مقابلمان منتقل کنیم. همچنین باید به این مساله توجه داشته باشیم که هر کشوری منافع خاص خود را دارد و از تروئیکای اروپایی تا روسیه و چین، هیچکدام منافع خود را قربانی منفعت کشور دیگری نمیکنند. مضاف بر این هیچ منعی برای گفتوگوی مستقیم با آمریکا وجود ندارد و اخیرا نیز مجددا رهبری به صراحت اعلام کردند که مذاکره با دشمن به معنی تسلیم نیست. بنابراین من هیچ وجهی را برای اینکه ما مذاکرات را به این شکل ادامه دهیم، قائل نیستم. کشور خواهانِ لغو تحریم، ما هستیم و کشوری که باید تحریم را لغو کند، آمریکاست، پس چرا نباید بصورت مستقیم با این کشور مذاکره کنیم؟