از قديم گفتهاند «یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به ديگران»...اما اين روزها كه احتمالا عروسي به كوچه رسانه ملي و روزنامه هاي اصولگرا رسيده است، جالب است كه از يك نيشتر هم به خودشان دريغ ميكنند، اما براي ترامپ و اعتراضات آمريكا تا دل تان بخواهد جوالدوز تيز مي كند؛ به گونه اي كه انگار هر كس خبر نداشته باشد و اخبار «بيست و سي» و يا «شبكه خبر» را مرور كند، شايد فكر كند از نظر آزاديهاي اجتماعي، اينجا اگر هلند نباشد، حداقل نروژ و نيوزلند هست! و سوالي كه در اين ميان مطرح ميشود آن است كه چرا روزنامههاي اصولگرا به وقت اعتراضات اجتماعي گاه و بيگاهِ خودمان، يادشان ميرفت عكسِ يكِ مردي ايستاده بر ماشين و تيتر بولد ۴۰ بزنند، اما حالا اعتراضات آن سوي دنيا، برايشان مهم تر از سوختن جنگلهاي زاگرس در آتش شده است!
از سويي ديگر، رسانه ملي هم در تحليلهاي يكجانبهاش و نقد حكومت آمريكا در برخورد با اعتراضات، به اين نكته اشاره نميكند كه اين همه رسانه در آمريكا، اعم از نوشتاري و تصويري، آزادانه و به شكل زنده، دارند از كوچه و خيابانهاي آشوبزده، از زواياي مختلف، به سراسر دنيا تصوير مخابره ميكنند. چرا دوستانِ شبكه خبر خودشان را به نديدن ميزنند وقتي حرف از وصل بودن اينترنت و قطع نشدن شبكههاي اجتماعي در آمريكا به ميان ميآيد و خيلي آرام و بي صدا در افق محو ميشوند!
در اين ميان يكي دو روز پيش، با شش ماه تاخير، وزير كشور از بستن اينترنت در اعتراضات آبان ماه، به صراحت دفاع كرده و آن را در جهت امنیت عمومی کشور ميداند! مگر از اعتراضات آبان ماه، كه به دليل گراني بنزين رخ داد، چند ماه گذشته است كه شبكه خبر فازِ فراموشي به خودش گرفته و به خاطر نميآورد قطعيِ سراسري اينترنت چه بلايي بر سر كسب و كارهاي ديجيتال آورد، به گونهاي كه حتي جابه جايي پول، در بانكها هم مختل شده بود.
يا اينكه عدم حضور رسانههاي خارجي در ايران، چهقدر مورد انتقاد هميشگي بوده و هست و هميشه تنها تصاوير موجود از اعتراضات ايران، معمولا خروجيِ موبايلي در دست و تصويري پر از تكان بوده...با اين اوصاف، كاش تصميم سازان، بياموزند كه ميشود بدون بستن شيرِ اينترنت هم، اعتراضات مردمي را مديريت كرد.
كاش مديران رسانه بدانند كه تصاوير بالاخره مخابره ميشوند؛ چه به دست شهروند خبرنگار، چه با حضور آزادانه رسانهها.پس بهتر آن است كه به چرخش آزاد اطلاعات و خواستههاي به حق مردم، نگاهي بر مدارِ مدارا داشته باشيم.