به عبارتی، شاید بتوان چینش مجلس بعد از انتخابات را تعیینکننده رئيسجمهور آینده دانست. این تئوری تا چه حد درست است؟ آیا از دل مجلس یازدهم میتوان نتایج انتخابات ریاست جمهوری آینده را پیشبینی کرد و کلیددار آینده پاستور را شناخت؟با مرور سه مجلسی که در روند انتخابات ریاست جمهوری (بعد از پایان ۸ ساله قدرت یک رئيسجمهور) تعیین کننده بوده اند، میتوان به نتایجی رسید. سه مجلس پنجم(۱۳۷۴)، هفتم(۱۳۸۲)، نهم(۱۳۹۰) مجالسی هستند که به خصوص در دوران حیات جمهوری اسلامی ایران پس از رحلت امام خمینی(ره) در انتخاب سه رئيسجمهور یعنی محمد خاتمی، محمود احمدينژاد و حسن روحانی تعیین کننده بوده اند.
منطق انتخابات ریاست جمهوری؛ ضدی به جای ضد دیگر
به طور کلی، در انتخاب روسای جمهور نوعی منطق شبه دیالکتیکی حاکم بوده است؛ بدین صورت که هر رئيسجمهوری که بعد از دیگری به قدرت رسید، آرمانها، اهداف و تیپی ضد رئيسجمهور قبلی داشته و به عبارتی آنتی تز او بوده است. در فضای سازندگی اما به لحاظ سیاسی و اجتماعی بسته مرحوم هاشمی، محمد خاتمی با آرمان آزادی به قدرت میرسد؛ محمود احمدينژاد با شعار عدالت و بازگشت به آرمانهای انقلاب و به خصوص توجه به قشر ضعیف به قدرت میرسد؛ این در حالی بود که بیشتر توجه خاتمی به طبقه متوسط بود و آزادی را بر عدالت ترجیح میداد. روحانی با شعار اعتدال و تاکید بر حل مساله هسته ای، اصلاح سیاست بین المللی و توقف تورم به روی کار آمد؛ او دقیقا بر نقاط ضعف دولت دوم احمدينژاد تاکید کرد و همین نقاط ضعف را سکوی پرتاب خود نمود.اگر این منطق ادامه پیدا کند باید بگوییم که دولت بعدی هم به احتمال بسیار زیاد آنتی تز دولت روحانی خواهد بود و از همان جایی قدرت و محبوبیت به دست میآورد که روحانی آن را از دست داده است. بزرگترین مشکل دولت حسن روحانی چیست؟ بدون شک مشکلات عدیده اقتصادی پاشنه آشیل دولت دوم حسن روحانی بوده و خواهد بود. تورم، افزایش قیمت سوخت و به هم خوردن وضعیت معیشتی طبقات پایین جامعه دست و پای روحانی را به شدت بسته است. بنابراین، میتوان حدس زد که رئيسجمهور آینده ایران با همین شعارها به قدرت برسد. او احتمالا با شعارهایی نظیر حمایت اقتصادی از مستضعفین، ایجاد آرامش در قیمت سوخت و خودرو و افزایش یارانه نقدی به قدرت برسد.
مجلس؛ نطفه تشکیل دولت آینده
حال به مساله اصلی بازگردیم. مجلس در این منطق چه جایگاهی دارد؟ به نظر میرسد که مجلس نظریه فوق را تایید مینماید. در واقع، بررسی سه مجلس پنجم، هفتم و نهم نشان میدهد که معمولا چینش پارلمانی میتواند شکل و شمایل رئيسجمهور آینده را معرفی نماید. مجالس پنجم، هفتم و نهم اصولا مجالسی هستند که به صورت بالقوه مولد دولت آینده بوده اند. این مجالس در تقابل با دولت وقت شکل گرفته و شعارهای خود را بر تقابل با دولت قرار داده اند. این شعارها و تقابلها در مجالسی مثل پنجم کمی ملایمتر و در مجالسی مانند هفتم و نهم شدیدتر بوده است. تقابل سیاسی با دولت در این مجالس همیشه علنی نبوده و در برخی موارد، به نوعی نطفه مخالفت با دولت و شکل گیری دولت آینده را تعیین میکرده است.به طور مثال، مجلس نهم مجلسی اصولگرا بود اما در دل آن برخی نمایندگان اصولگرا اما مخالف دولت محمود احمدينژاد به شدت فعالیت میکردند. ماجرای مشهور به یکشنبه سیاه هم در همین مجلس رخ داد؛ ماجرایی که اوج تقابل علی لاریجانی(رئیس وقت مجلس) و رئيسجمهور وقت را آشکار کرد. این امر در مجلس هفتم به مراتب عیانتر بود. اکثریت مجلس اصولگرا بودند و در تقابل با دولت اصلاح طلب محمد خاتمی قرار داشتند.اکنون مجلس یازدهم به چه نحو میتواند دولت آینده را تعیین نماید؟ چهار جریان اصلی اصولگرا در انتخابات چند روز پیش بیشترین رای را به دست آوردند. این چهار گروه بدین قرار هستند: اصولگراهای سنتی، نو اصولگراها(در راسشان محمد باقر قالیباف قرار دارد)، جبهه پایداریها و طرفداران محمود احمدينژاد یا به عبارتی دولت بهاریها.
در بالا گفتیم که رئيسجمهور آینده احتمالا با شعارهای مشهود، عینی و توده گرای اقتصادی به قدرت میرسد. در بین چهارگروه اصولگرای فوقالذکر، دو گروه دولت بهاریها و نواصولگراها شاید بیش از بقیه در ارائه و تقویت این شعار قوی باشند. در این بین، شاید قدرت گروه اول از دوم هم کمی قوی تر باشد. نباید فراموش کرد که احمدينژاد از طریق همین شعارها، برنامهها و تیپ و کاریزمای خاص خودش توانست رئيسجمهور کشورمان گردد.به همین صورت، شاید بتوان دولت یازدهم را هم به سیاق گذشته پرورش دهنده رئيسجمهور آینده ایران دانست. باید صبر کرد و دید که در آینده چه اتفاقی میافتد.
تندروها خودشان را برای ریاستجمهوری آماده میکنند
منصور حقیقتپور، نماینده ادوار مجلس، با اشاره به مشخص شدن ترکیب مجلس اظهار داشت: من در انتخابات مجلس نامزد شده بودم و برنامههای مدونی به مردم ارائه کردم. اما پولهای کثیف و کارهای آنچنانی برخی از کاندیداها نگذاشت بار دیگر فرصت خدمت به مردم از طریق نمایندگی مجلس را داشته باشم.این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه سخنانش گفت: مجلس یازدهمیها با توجه به شرایطی که در کشور حاکم است، باید قبل از هر چیزی همافزایی میان قوا را مد نظر قرار دهند تا از این طریق فضا را برای کاهش مشکلات، مخصوصاً برطرف شدن معضلاتی چون معیشت و بیکاری، فراهم کنند.
حقیقتپور توضیح داد: البته آنها از همین حالا خودشان را آماده انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری میکنند تا از طریق برنده شدن در سال ۱۴۰۰ دولت را هم مانند مجلس در اختیار بگیرند و بتوانند در همه مباحث منویات خود را اجرایی کنند. در واقع این گروه انتخابات ۹۸ را پیشزمینهای برای انتخابات ۱۴۰۰ میدانند و برای به دست گرفتن دولت، هر کاری لازم باشد در یک سال و چند ماه پیش رو انجام خواهند داد .او افزود: از همه آنهایی که به مجلس یازدهم رسیدهاند استدعا دارم با مشی و روش تندروی خداحافظی کنند. چون تندرویها هیچ مسالهای را حل نخواهد کرد و فقط خسران در پی خواهند داشت. در واقع لازمه آرامش، اعتدال و به وجود آمدن همصدایی در کشور است .منصور حقیقتپور در پایان صحبتهایش گفت: تندروها دسترسی فراوانی به مبانی قدرت دارند و رسانههای وسیعی را در اختیار خود میبینند.
روزهای سختی در انتظار روحانی است
روزنامه عرب زبان الاخبار چاپ بیروت نوشت: نمایندگان اصولگرای مخالف دولت روحانی، در دوره یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی به اکثریت آراء دست یافتند. این در حالی است که در این دوره، مشارکت مردم کاهش چشم گیری پیدا کرده بود. در ادامه این مطلب آمده است: براساس نتایج نهایی اعلام شده، ۳۰ نامزدی که به بیشترین آراء دست یافته اند، از لیست اصولگرایان بودند و در این میان، محمد باقر قالیباف، سید مصطفی میر سلیم و مرتضی آقا تهرانی، در تهران، به ترتیب نفرات اول تا سوم هستند.
اصلاح طلبان شکست خود را به شورای نگهبان نسبت می دهند که صلاحیت بسیاری از نامزدهای اصلاح طلب را رد کرد. اما تحلیلگران دو دلیل دیگر را نیز برای شکست اصلاح طلبها مطرح می کنند، که به ناخشنودی مردم از دولت روحانی، که مورد حمایت اصلاح طلبهاست و همچنین انتقادات گسترده از عملکرد مجلس دهم، مربوط می شود. حال، با روشن شدن ترکیب مجلس یازدهم، پیش بینی ها و تحلیل ها، روی گزینه های ریاست آن و طبیعت مقابله این مجلس با دولت روحانی، متمرکز است. در همین رابطه، براساس تحلیل ها، قالیباف بیشترین شانس ریاست مجلس را در اختیار دارد؛ همانطور که مرتضی آقا تهرانی، میر سلیم و علیرضا زاکانی، از گزینه های احتمالی دیگر برای ریاست مجلس هستند.حسن روحانی که به دلیل ناخشنودی مردم از عملکرد دولتش و نیز افزایش تحریم های آمریکا در معرض فشار زیادی قرار دارد، با سیطره اصولگرایان بر مجلس، روزهای دشوارتری را پیش رو خواهد داشت.اصولگرایان در سایه پیروزی شان در انتخابات مجلس، خود را برای ورود به رقابت انتخابات ریاست جمهوری آماده می کنند. اما به نظر می رسد چالش اصلی، کاهش تعداد رأی دهندگان است، که در صورت تکرار این امر در مورد انتخابات ریاست جمهوری، رئيسجمهوری روی کار می آید که از کمترین میزان محبوبیت در بین مردم برخوردار است. این در حالی است که ایران امروز در معرض فشارهای خارجی سختی قرار داشته و بیش از هر زمانی به حمایت مردمی نیاز دارد.در این شرایط، آیا اصولگراها می توانند شکاف ایجاد شده بین مردم و سیاستمداران را ترمیم کنند؟