قریب به نه سال از اجرای طرح هدفمندی یارانهها گذشته و بعد از شوک ارزی اخیر، اگر بگوییم این طرح عملاً سیاستی بود برای حذف یارانهها، بیراه نگفتهایم.
زمان آغاز طرح، یک خانواده ۴ نفره، ۱۸۰ هزار تومان یارانه میگرفت که با احتساب حداقل دستمزدِ حدوداً ۳۰۰ هزار تومانی کارگران، چیزی حدود ۶۰ درصد آن بود. با این حال شوکهای ارزی پی در پی و کاهش ارزش پول ملی چه در دولت محمود احمدی نژاد و چه در دولت حسن روحانی از ارزش یارانهها کاست. به طوری که امروز مجموع یارانههای یک خانواده ۴ نفره به ۹ درصدِ حداقل دستمزد رسیده است و احتمالاً تا سالهای آینده همگام با کاهش ارزش پول ملی، طوری کمارزش خواهد شد که نه از تاک نشانی بماند و نه از تاکنشان. به گزارش ایلنا، وقتی تصمیم گرفته شد تا یارانه مستقیم را جایگزین یارانه غیرمستقیم کنند، البته خیلی از کارشناسان اقتصادی چپ تأکید داشتند، این سیاستی است در راستای زدن از حداقل حمایتهای رفاهی طبقه کارگر و قشر فرودست جامعه زیرا فرار مالیاتی ثروتمندان و به خصوص بورژوازی تجاری و مستغلات آنقدر هست که بتواند خیلی بیش از هدفمندی یارانهها مفید واقع شود. زمانی که طرح اجرا میشد همه استدلالها حول محور بهبود شرایط معیشت فرودستان بود. علیرضا حیدری (نایب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری) درباره پیشینه و استدلالهای حامیان اجرای طرح هدفمندی یارانهها میگوید: وقتی به فلسفه وجودی هدفمندی یارانهها در زمان پیدایش آن نگاه میکنید، بحث آزادسازی قیمتها، حذف یارانههای غیرمستقیم به اقلام مصرفی از جمله سوخت و انرژی بود که گفته میشد، دولت به واسطه پایین نگاه داشتن برخی از حاملهای انرژی و سوخت به شکل پنهان یارانههایی را پرداخت میکند.
وی میافزاید: این مسئله باعث میشد که کسانی که باید برخوردار از سوبسیدهای یارانهای باشند، کمترین برخورداری را پیدا میکردند و افراد ثروتمند به واسطه شکل اقتصاد کشور بیشترین یارانه را استفاده میکردند. مثلاً در مورد برق کسانی که در منازل مسکونی کوچک زندگی میکردند و برق مصرفی کمی داشتند، از یارانه کمتری بهره میبرند و کسانی که در منازل بزرگ بودند، یارانه بیشتری میگرفتند.
حیدری تصریح میکند: قرار بود، هدفمندی یارانهها قیمتها را واقعی کند به نوعی که یارانه غیرمستقیم به اقشار غیربرخوردار تعلق بگیرد. یعنی کسانی که از درآمدها و ثروتهای نسبی خوبی در جامعه برخوردار هستند، نتوانند از این یارانهها استفاده کنند. او ادامه میدهد: قرار بود قسمتی از یارانه که قرار است در جامعه توزیع شود، به اقشار کمبرخوردار داده شود. بخشی از این یارانهها مربوط به آموزش و بهداشت بود که منابعی که از محل آزادسازی قیمتها، آزاد میشد میتوانست در این حوزهها مصرف شود، عموماً هم کسانی که از آن برخوردار میشدند شامل دهکهای پایین جامعه و محرومین بودند.
* حداقل مبلغ یارانه
حیدری خاطرنشان میکند: آنچه تحت عنوان توزیع منابع حاصل از آزادسازی قیمتها به دست آمد، به گونهای بود که ۵۰ درصد منابع را برای خانوادهها هدفگذاری کرده بودند، ۳۰ درصد را برای بخش تولیدی که از محل آزادسازی قیمتها در کوتاه مدت و میان مدت شرایط خود را با شرایط جدید انطباق دهد، و ۲۰ درصد هم برای دولت به این خاطر که دولت نیز از محل آزادسازی قیمتها در کوتاه مدت و میان مدت تا وقتی خود را با شرایط جدید تطبیق دهد، حتما آسیبهایی میدید. وی با بیان اینکه این قانون به خوبی اجرا و مدیریت نشد، میگوید: نه تنها در عمل صد درصد منابع را به خانوادهها اختصاص دادند و این خانوادهها تفکیک شده هم نبودند و عملاً همه جامعه را دربرمیگرفت. در واقع بیش از ۸۵ درصد جامعه از یارانه استفاده کرد. در زمان برقراری یارانه میگفتند که اگر خانوادهای ۴ یا ۵ نفر جمعیت داشته باشد، آن زمان که دستمزد کارگران ۳۰۰ هزار تومان بود، به نفع طبقه کارگر میشد.
وی ادامه داد: این ۱۸۰ هزار تومان ۶۰ درصد حداقل حقوق کارگران بود. این امر تأثیر قابل توجهی در زندگی کارگران داشت. در زندگی روستایی هدفمندی یارانهها تأثیر بیشتری داشت و روستاییان تمام الگوی مصرفشان تغییر میکرد و میتوانستند زندگی بهتری داشته باشند. وی میافزاید: بالا رفتن نرخ ارز و تورمهای دورهای که دامن کشور را گرفت عملاً یارانه را در زندگی مزدبگیران بیتأثیر کرد. به تدریج ارزش واقعی یارانهها به سمت کمتر شدن پیش رفت. در سالی که هدفمندی یارانهها اجرا شد، دلار حدود ۱۲۰۰ تومان بود. چیزی حدود ۳۷ تا ۴۰ دلار ارزش سرانه یارانهای بود که توزیع میشد.
* یارانهها باید ۹ برابر رقم فعلی باشد
حیدری با اشاره به اینکه اگر به شاخص حداقل دستمزد هم نگاه کنیم، بازهم افزایش چشمگیر یارانهها ضروری است، تصریح میکند: آن زمان یارانهها برای یک خانوار چهار نفره، چیزی حدود ۶۰ درصد حداقل دستمزد بود. درحالیکه ۶۰ درصد حداقل دستمزد سال ۹۸ چیزی حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان میشود. الان اگر یک خانواده چهار نفره کارگری ۱۸۰ هزار تومان میگیرد، باید نه برابر آن عدد را بگیرد تا ارزش یارانه زمان دولت احمدی نژاد را گرفته باشد. او ادامه میدهد: همه این اعداد در کنار یکدیگر موید این است که عملاً یارانهها امروز هیچ اثری در زندگی دهکهای پایین جامعه ندارند. برای دهکهای بالای جامعه این بیارزش شدن از اول هم خیلی اهمیت نداشت. در زمانی که هدفمندی اجرا میشد، بیشترین یارانه را افراد غنی جامعه میگرفتند. در سالهای ۸۹ و ۹۰ بالا رفتن ضریب جینی تا حدود ۴۰ درصد نشان دهنده این بود که اختلاف طبقاتی رو به کاهش رفته است.
حیدری خاطرنشان کرد: با ثابت ماندن هدفمندی یارانهها و اثر تورم و نوسانات نرخ ارز اثر آن به کلی خنثی شد. خنثی شدن این اثر یعنی فشار به طبقه کارگر و زحمتکش جامعه ضریب جینی که سال ۹۰ حدود ۰. ۳۷۰۰ بود، سال ۹۷ به حدود ۰.۴۱۳۱ رسیده است. به این معنا که توزیع نابرابری و فقر در جامعه بیشتر شده است. همه خدمات و تولید خود را با قیمتهای جدید تطبیق دادند اما یارانه همان عدد ثابت قبلی ماند. کسانی که تولید و توزیع میکردند با قیمتهای جدید آمدند. در این سالها یارانهها ارزش خود را از دست داده است. امروز یارانهها نه تنها به کمک اقشار پایین دست نمیآید، بلکه برعکس عمل کرده و آنها را فقیرتر کرده است. یعنی حاصل امروزی قانون هدفمندی یارانهها فقر بیشتر جامعه بود.
هرچه هست طرح هدفمندی یارانهها، نهایتاً منجر به خنثی شدن یارانهها شد. به نظر میرسد دولتترجیح میدهد به جای اینکه مالیات از نهادهای خاص و ثروتمندان، سرمایه تجاری و مستغلات را در دستور کار قرار دهد، هم سیاستهایش را معطوف بر مالیات بر مصرف کند و هم مالیات بردرآمد کارمندان و کارگران و اصناف را به طور مرتب کسر کند. البته همه انواع این سیاستها به نام برقراری عدالت اجرا میشود، اما از حرف تا عمل فاصله بسیار است.