طی چهار دهه گذشته و به دلیل انجام نشدن مذاکره مستقیم با ایالات متحده شماری از کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی برخی چهرههای دانشگاهی نقش واسطهگری و انتقال پیام میان دو کشور را عهدهدار شدند و از همین راه نیز برای خود اعتبار کسب کردهاند، در صورتی که تجربه برجام و مذاکره مستقیم دو کشور نشان داد ارتباط دو سویه و بیواسطه سادهتر از تکیه کردن بر نقش واسطهها پاسخگوی نیاز مذاکره کنندگان است.
موضعگیری اخیر یکی از واسطهگران طی روزهای گذشته و نافرجام خواندن برجام و یا طرح موضوعاتی از قبیل اینکه مذاکره کنندگان طی مذاکرات راه خودشان را رفتهاند و از خطوط قرمز نظام عبور کردند و همچنین در نهایت امتیازهایی بدون اجازه حاکمیت به طرف مقابل دادهاند، بیش از آنکه انعکاس دهند وضعیت واقعی مذاکرات برجام و دیدگاه واقعی آنان باشد، بازگو کردن اعتبار از دست داده شده و حذف شدن نقش خودشان است.
طرح چنین موضوعی خصوصا هنگامی که آمریکا با فشار تبلیغاتی و اعمال تحریمها و محدود کردن دست ایران به منابع مالی و کاهش فروش نفت در مقایسه با دو سال قبلتر تنها میتواند حامل یک پیام باشد، اینکه برای مرتبهای دیگر آزموده را بیازماییم و جایگاه واسطهگران به زمان قبل باز گردانده شود. در صورتی که مذاکرات چند هفته گذشته با اروپاییها و خصوصا استفاده از پتانسیلهای نسبتا کمتر بهرهبرداری شده در عرصه بینالملل نشان داد میتوان واسطهگران و دلالهای ارتباط را در صورتی که پیامها از طریق مذاکره کنندگان و حاکمیت و به صورت مستقیم انتقال داده شود سادهتر و روشنتر به پاسخ مناسب رسید. اتفاقی که در مذاکرات هستهای رخ داد و روبرو شدن با آمریکاییها نه تنها از موضع ضعف نبود، بلکه هر دو طرف مذاکره کننده توانستند دیدگاه خودشان را در خصوص فنآوری هستهای و سایر موضوعات مرتبط با آن بدون جابجا شدن خواستهها و اصل پیام انتقال دهمد. ناراحتی عمده واسطهگران نه تنها به منافع ملی و خواستههای به حق هستهای و سایر مسائل مرتبط با تحریمها باز نمیگردد، بلکه آنان ناراحت هستند چرا که مانند سابق حرفهایشان شنیده نمیشود و جایی برای اهمیت دادن به مغلطههای آنان نیست.
به نظر میرسد اگر برای مرتبهای دیگر افرادی که مدعی ارتباط دوستانه با آمریکاییها هستند میداندار انتقال پیامها به طرف آمریکایی میشدند نه تنها امروز آمریکا از ۱۲ پیش شرط خودش عقب نشینی نمیکرد، بلکه با طولانی شدن موضعگیریهای نامشخص فرصت از میان میرفت و همانند سال ۸۴ به بعد پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل انتقال پیدا میکرد و شرایط پیشرو بیش از امروز بحرانی میشد. به عبارتی روشنتر؛ واسطهگران به دلیل کسب جایگاه و خصوصا اعتبار همانند کشورهایی که از نبود ارتباط و مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا برای خودشان اعتبار و سود مالی قابل توجهی به دلیل ادامهدار شدن تحریمها کسب کرده و میکنند، تنها به فکر خودشان هستند و تا مادامی که مذاکرات و نرسیدن به تفاهم احتمالی صورت نگیرد آنان از این اعتبار ، در راستای منافع خودشان بهرهبرداری مینمایند.
موضعگیریهای منفی اخیر چند روز گذشته کشورها و شخصیتهایی که طی سالهای گذشته با افتخار از نقش میانجیگری خود در عرصه بینالملل و خصوصا مبادله پیامهای دو طرف سخنها و داستانها میگفتند بیش از هر چیز انعکاس تضعیف جایگاه خودشان است. بهترین روش در مقابل چنین افرادی شنیدن و اهمیت ندادن است.