دولت ترامپ از سیاستهای منطقهای نظام ایران ناراضی است و مقامات ایرانی نیز از خروج آمریکا از توافق هستهای و چند موضوع دیگر!
در نتیجه این تنش متقابل به این نقطه رسیدهایم که بنا بر اظهارات مقامات ارشد ایران آمریکاییها آرایش جنگی گرفتهاند و از طرف مقابل نیز تصمیمگیران سیاست خارجی در ایران نیز در پی کاهش تعهدات برجامی و یا بنا بر گفته معاون وزیر امور خارجه آغاز فرآیند خروج از برجام هستند.
اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکن با وجود آن که مطابق اظهارات فرماندهان نظامی آمریکا برنامهای از پیش برنامهریزی شده بود اما تاثیر خود را بر روی تحلیلهای مرتبط با این موضوع گذاشته است. از طرف دیگر نظامیان ایرانی نیز زبان تهدیدآمیزی بیشتر از گذشته علیه آمریکا را به کار گرفتهاند. ادامه این روند چه خواهد شد و آیا کورسوی امیدی برای تغییر شرایط یافت میشود؟
واقعیت آن که قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی از سوی دولت ترامپ و اقدام متقابل ایران در تروریستی اعلام کردن نیروهای نظامی آمریکایی حاضر در منطقه نگرانیها در خصوص افزایش احتمال برخورد سخت میان دو طرف، حتی در حدی محدود را افزون کرده است. حضور پر رنگ نیروهای نظامی در آبهای خلیج فارس و کشورهای منطقه فاکتوری است که مواجهه این دو نیرو که در وضعیتی خصمانه علیه یکدیگر قرار دارند را امری محتمل میکند و در نتیجه نگرانیها در این خصوص دو چندان خواهد شد. از طرف دیگر نوع رابطه جمهوری اسلامی ایران با برخی از کشورهای منطقه به ویژه عربستان در یک دهه اخیر سبب آن شده است که این کشورها نیز به ایران همچون همسایهای قابل پیشبینی ننگرند و در نتیجه شاهد تنشهای فزاینده سیاسی میان ایران و عربستان بودهایم، تنشهایی که حتی چند سالی اعزام ایرانیان به حج را هم به تعطیلی کشاند!در کنار این موارد از نقش رژیم اسرائیل نیز نمیتوان به سادگی عبور کرد. الگوی مواجهه نظام ایران با مسئله فلسطین و اسرائیل که با کشورهای مسلمان و غیرمسلمان متفاوت است سبب آن شده که اسرائیل همواره ایران را به عنوان تهدیدی جدی برای موجودیت خود تلقی کند؛ بدیهی است که در نگاه مقامات این رژیم حضور نظامیان ایران در سوریه سبب افزایش تهدیدات علیه آنان نیز خواهد بود.حادثه چند روز پیش در بندر الفجیره امارات که منجر به انهدام چند نفتکش عربستانی و اماراتی شد خبر مهمی بود که شاید باید آن را نشانهای خطرناک از آغاز بحران تازهای در منطقه دانست. در خصوص اصل حادثه و عوامل ایجاد آن هنوز بحث و گمانهزنیها ادامه دارد و تاکنون کسی مسئولیت آن را نپذیرفته است اما گمانهزنیهای متفاوتی در این باره شده؛ از اتهامزنی به نیروهای منطقهای نزدیک به ایران تا احتمال خودزنی و مظلومنمایی از سوی کشورهای آسیبدیده از این حادثه برای آن که انگشت اتهام به سمت جمهوری اسلامی گرفته شود تا امکان مداخله مخفیانه جنگطلبان در بروز این حادثه برای شعلهورسازی جنگی تازه در منطقه تا احتمال حرکتی خودسرانه از سوی طرفین درگیریهای منطقهای و...بررسی هر کدام از این احتمالات و نتایج حاصل از آن حائز اهمیت است اما نکته مهمتر آن است که همه این احتمالات در یک نقطه مشترک هستند و آن اینکه وقوع برخورد سخت و ایجاد بحرانی تازه در منطقه میتواند همینقدر اتفاقی و مبهم باشد؛ در نتیجه لازم است تا به جای دست روی دست گذاشتن شاهد تغییر رویکردی جدی باشیم تا پیش از وقوع بحرانی غیرمنتظره از آن جلوگیری شود.