حکایت این روزهای ما و قرنطینه نکردن شهر قم، حکایت آن صاحبخانهای است که به قول مولوی در دفتر دوم مثنوی، در تعقیب دزد، به چند قدمی اش رسیده بود که به داماندازد؛ ولی بانگ فردی او را به عقب راند و رد پای دزد را به او نمایاند. کاش همان اول، که فهمیدیم؛ منشأ ویروس شهر قم است؛ آنجا را قرنطینه میکردیم؛ چون این اقدام، علاوه بر صیانت از جان مردم قم و مهار ویروس، خدمت بزرگی به این مُلک و میهن بود؛ در این صورت نیاز نبود امروز یک مملکت را تعطیل کنیم و با بسیج امکانات، در هر کوی و برزن به دنبال رد پای کرونا و کروناییان باشیم.
امروز همه ما شرمنده تلاش و ایثار ستودنی پزشکان، پرستاران، کادر درمانی، مدیران، نیروهای مردمی و دستگاههای یاریگر مردم عزیز هستیم که شبانه روز برای مهار این ویروس خواب را بر خویش حرام کرده اند.
هر چند یک شاعر اروپایی میگوید: «وقتی توفان همه جا را فرا میگیرد تو به رنگین کمان بیندیش» ولی آنچه در روزهای نخست رنج آور بود؛ بی توجهی و ناهمراهی برخی افراد و مجموعهها با کار به دستان بود؛ که با تذکر بزرگان نظام، امروز این مقاومتهای خیره سرانه به حداقل رسیده است، ولی هنوز برخی افراد با ناپرهیزی و بی پروایی بسترساز گسترش این ویروس میشوند؛ که علاوه بر نادیده انگاشتن حق الناس، جفا در حق کادر درمانی کشور و مردم عزیز ایران است.
یکی از اندوههای بلند این روزها و روزگار، خداناهراسی، سودجویی و فرصت طلبی برخی افراد بیگانه با اخلاق و انسانیت است که با احتکار و عدم توزیع اقلام بهداشتی، به دنبال سودجویی با این پولهای کثیف هستند؛ که ضرورت دارد با این افراد بدون اغماض برخورد قاطع و سریع صورت گیرد چرا که به قول فریدون مشیری:
هیچ حیوانی با حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند
حال که فرزندان عزیز ملت بزرگ ایران با عزمی راسخ، در خط مقدم مبارزه با کرونا هستند ضرورت دارد؛ آحاد مردم با عمل به توصیههای کارشناسان و حضور در منزل، یاریگر فرزندان لایق و صادق خود در مراکز درمانی باشند؛ چون آنچه میتواند باعث شکست این ویروس شود؛ عزم ملی برای مهار این ویروس است؛ چرا که به قول سعدی:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گذشتن به پیل