کد خبر: ۱۱۷۵۳۸

چند اپیزود از حال بد جامعه ایرانی

هادی خوش سیما

 ۱) می‌گوییم ایرانی، ملتی ست عاطفی و نوع دوست. برای اثباتش هم شعر قاب شده‌ی «بنی آدم»  سعدی علیه الرحمه را بر دیوار کوبیده و یا در پروفایل‌ها به نمایش می‌گذاریم و اینگونه خود را به زیور نداشته‌  نوع دوستی آراسته می‌کنیم؛ دروغ و ریا. دو صفتی که افول فرهنگ ایرانی را رقم زده و سال هاست طبع مان با بن مایه داستان روباه و زاغ سرشته و بسیاری از ما «آنچنان که می‌نماییم »، نیستیم و عمل نمی‌کنیم. 
۲) سال گذشته و در گیر و دار گرانی ها، سازمان تعزیرات از ماجرای فردی پرده برداشت که چندین هزار تن برنج را به امید گرانی بیشتر، در انبارها انباشته و خود نیز به قصد رجم شیطان، راهی خانه‌ خدا شده بود. رسانه‌ها تیتر زدند: محتکر بزرگ در مکه حاجی شد؛ گشودن باب ِریا برای نیل به مقاصد و جا افتادن و باب شدن این تصور در جامعه که «چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند.»
۳) سرزمین اژدهای سرخ: مردمانی بر مدار منش ِراستی و روش ِسخت کوشی مدیرانش؛ عظمتِ ملتی که در هیاهوی ویروس کشنده قرن، فریاد نوع دوستی شان و دعوت یکدیگر به استقامت از بالکن خانه‌‌های شهر قرنطینه شده ووهان در هنگامه‌ شب، جهانی شد و شکوه حاکمان شان را در ساخت ِ معجزه گون - از منظر ما- یک بیمارستان در ۱۰ روز به نمایش گذاشت؛ نمایشی کم نظیر از فرهنگ بالنده‌ شرقی‌های آسیای دور با مردمانی نوع دوست و مقاوم که نمونه‌اش را پیش از این، در سریال‌های تلویزیونی دیده ایم. 
۴) سندرم بی‌تفاوتی اجتماعی در ایران: الناس علی دین ملوکهم؛ از هاله نور معجزه هزاره‌ی سوم تا  سخن دولتمردی که می‌گفت من نیز صبح جمعه از افزایش قیمت بنزین را شنیدم. از آقازاده‌های ینگه نشین تا موج پنهان کاری و اختلاس. پیدایش نسلی بی تفاوت و «من دوست» محصول ناخوشایند چنین سالوس و ریا در جامعه. خموشی نوع دوستی و رونق دلالی از رنج و درد مردم: کرور کرور کاسبان ِکرونا، و در یک قلم، فروش ماسکی ساده به قیمتی چند برابر؛ نمایشی تلخ از افول یک ملت در هیاهوی ناخوانده‌ای به نام کرونا. 
۵) از فریاد نوع دوستی مردم قرنطینه شده‌ ووهان از بالکن‌ها و دعوت یکدیگر به صبر و استقامت تا تیغ بی رحمی کاسبان در شهرهای ایران. به کجا رسیده‌ایم که از رنج یکدیگر نیز کاسبی می‌کنیم. هر روز نوع دوستی کمرنگ و بی‌اعتمادی و بی تفاوتی‌ها گسترده‌تر شده است. 
بیش از آنکه از کرونا هراس داشته باشیم از افول جامعه‌ای باید در هراس بود که دروغ و ریا ریشه دوانده و مردمانش نیز به یکدیگر رحم نمی‌کنند. و این کشنده‌تر از ویروس کشنده‌ قرن است و ملتی را از نفس خواهد انداخت. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1398/12/7 -  شماره 4619
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۷۵۳۸

چند اپیزود از حال بد جامعه ایرانی

هادی خوش سیما

 ۱) می‌گوییم ایرانی، ملتی ست عاطفی و نوع دوست. برای اثباتش هم شعر قاب شده‌ی «بنی آدم»  سعدی علیه الرحمه را بر دیوار کوبیده و یا در پروفایل‌ها به نمایش می‌گذاریم و اینگونه خود را به زیور نداشته‌  نوع دوستی آراسته می‌کنیم؛ دروغ و ریا. دو صفتی که افول فرهنگ ایرانی را رقم زده و سال هاست طبع مان با بن مایه داستان روباه و زاغ سرشته و بسیاری از ما «آنچنان که می‌نماییم »، نیستیم و عمل نمی‌کنیم. 
۲) سال گذشته و در گیر و دار گرانی ها، سازمان تعزیرات از ماجرای فردی پرده برداشت که چندین هزار تن برنج را به امید گرانی بیشتر، در انبارها انباشته و خود نیز به قصد رجم شیطان، راهی خانه‌ خدا شده بود. رسانه‌ها تیتر زدند: محتکر بزرگ در مکه حاجی شد؛ گشودن باب ِریا برای نیل به مقاصد و جا افتادن و باب شدن این تصور در جامعه که «چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند.»
۳) سرزمین اژدهای سرخ: مردمانی بر مدار منش ِراستی و روش ِسخت کوشی مدیرانش؛ عظمتِ ملتی که در هیاهوی ویروس کشنده قرن، فریاد نوع دوستی شان و دعوت یکدیگر به استقامت از بالکن خانه‌‌های شهر قرنطینه شده ووهان در هنگامه‌ شب، جهانی شد و شکوه حاکمان شان را در ساخت ِ معجزه گون - از منظر ما- یک بیمارستان در ۱۰ روز به نمایش گذاشت؛ نمایشی کم نظیر از فرهنگ بالنده‌ شرقی‌های آسیای دور با مردمانی نوع دوست و مقاوم که نمونه‌اش را پیش از این، در سریال‌های تلویزیونی دیده ایم. 
۴) سندرم بی‌تفاوتی اجتماعی در ایران: الناس علی دین ملوکهم؛ از هاله نور معجزه هزاره‌ی سوم تا  سخن دولتمردی که می‌گفت من نیز صبح جمعه از افزایش قیمت بنزین را شنیدم. از آقازاده‌های ینگه نشین تا موج پنهان کاری و اختلاس. پیدایش نسلی بی تفاوت و «من دوست» محصول ناخوشایند چنین سالوس و ریا در جامعه. خموشی نوع دوستی و رونق دلالی از رنج و درد مردم: کرور کرور کاسبان ِکرونا، و در یک قلم، فروش ماسکی ساده به قیمتی چند برابر؛ نمایشی تلخ از افول یک ملت در هیاهوی ناخوانده‌ای به نام کرونا. 
۵) از فریاد نوع دوستی مردم قرنطینه شده‌ ووهان از بالکن‌ها و دعوت یکدیگر به صبر و استقامت تا تیغ بی رحمی کاسبان در شهرهای ایران. به کجا رسیده‌ایم که از رنج یکدیگر نیز کاسبی می‌کنیم. هر روز نوع دوستی کمرنگ و بی‌اعتمادی و بی تفاوتی‌ها گسترده‌تر شده است. 
بیش از آنکه از کرونا هراس داشته باشیم از افول جامعه‌ای باید در هراس بود که دروغ و ریا ریشه دوانده و مردمانش نیز به یکدیگر رحم نمی‌کنند. و این کشنده‌تر از ویروس کشنده‌ قرن است و ملتی را از نفس خواهد انداخت. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد