۱۰ روزی میشود روزگار شهر حمیدیه که دو بخش و چهار دهستان و بیش از ۵۳ هزار نفر جمعیت در جنوب غرب خوزستان دارد، کنار کرخه سپری میشود. مردم این شهر کنار کرخه شبهایشان روز و روزهایشان شب میشود. احمد هم یکی از جوانهای حمیدیه است. از وقتی زمین کشاورزیاش زیرآب رفت و حاصل دست رنجش را از دست داد، پای سیل بند نشست. مثل احمد در حمیدیه زیاد است. بعضیها از فرط خستگی حوالی صبح کنار سیل بند خوابشان میبرد اما حاضر نیستند پا پس بکشند.جواد جوانی دیگر از اهالی حمیدیه است به بستر رودخانه اشاره میکند و میگوید: این کرخه تا پارسال خشک خشک بود از خانه در آن آب میریختیم. چرا این بلا را سرمان آوردند؟ چرا تمام نمیشود؟برمیگردد و به سیل بندی که جمعیتی قابلتوجه بر روی و یا در کناره آن به تماشای مقاومتش ایستادهاند نگاه میکند. چشم میگرداند و درنهایت نگاهش به سمت عدهای که بیتفاوت به حضور جمعیت همچنان به پر کردن گونیها ادامه میدهند، ثابت میشود و ادعا میکند او و دیگر اهالی حمیدیه دستتنها و بدون دریافت هیچ کمکی از سوی دولت و هیچ نهاد دیگری این سیل بند عظیم که بنا به گفته اهالی ارتفاعش به حدود ۶ متر و متراژش حدود ۶ کیلومتر میرسد را احداث کردهاند و حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی و حتی با طولانیتر شدن این وضعیت تا هرزمانی از تحکیم هرچه بیشترش دستبردارند.میگوید: هیچکس سراغ ما را نگرفت. هیچکس جز مردم کمکمان نکرد. حتی یکی از شورای شهریها، یکی از همانهایی که ما انتخابش کردیم آمد و گفت جانتان را بردارید و بروید.این درخواست در حمیدیه بیشرمانه تلقی میشود. باهم عهد نانوشته بستهاند هیچکس نرود. حتی زنان و کودکان. خانم سید که خانهاش بافاصله کمی از کرخه در همسایگی سیل بند قرار دارد میگوید: مردان ما دستتنها هستند. منبع درآمدمان رفت، اجازه نمیدهیم خانه وزندگیمان را هم آب ببرد. ما ازاینجا تکان نمیخوریم.اوادامه میدهد: مردم خوزستان در جنگ استقامت کردند. خودم ایثارگرم و ۲۵ نفر از پسرعموهایم شهید شدند. در جنگ استقامت کردیم حالا هم میمانیم و استقامت میکنی فقط به ما گونی برسانند. گونی نداریم.
روحیه استقامت نهتنها در بزرگترها که در کودکان هم با همان قوت وجود دارد. تصاویر کودکان حمیدیه که با هیجان گونی پر میکنند تا سیل بندشان که حالا همه امیدشان شده را محکم و پایدار در برابر سیل نگهدارند دستبهدست در فضای مجازی در حال بازنشر است. این تصاویر با چنین متنهایی منتشر میشوند؛ آیا این سهم خوزستان است؟خوزستانی که کشاورزانش هنوز خسارت ناشی از سیلاب ۹۵ را دریافت نکردهاند و هنوز زخم سیلاب سال ۹۵ را یاد نبردهاند و حالا بهطور کامل از کمکهای دولتی ناامید هستند و چشم امیدشان تنها به مردم است که از سراسر کشور به کمکشان آمدهاند.چندنفری باهم میگویند: کمک دولت را نخواستیم! مگر سال ۹۵ که قرار بود خسارت کشاورزی را بدهند دادند که حالا جبران زندگی ازدسترفته ما را بکنند. فقط بگویند چرا این آب کم نمیشود؟ سؤالی که اصرار دارند جوابش داده شود چراکه آنها حتی بدون جواب تصمیم دارند در حلقه استقامت بمانند.