کد خبر: ۱۱۳۸۰۶

ظرفیت بلا استفاده

صادق صدرایی

در هفته‌های اخیر که بار دیگر بحث درباره موضوع حجاب به فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور راه یافته است شاهد آن هستیم که یک دو قطبی شکل گرفته است. دو قطبی که از ابتدا بر اساس یک سوءتفاهم به وجود آمد و همچنان هم ادامه دارد. سوءتفاهم اولیه آن جا بود که دو موضوع «وجوب دینی حجاب برای فرد» با «اجبار حجاب برای اجتماع» یکسان تلقی شد و شاهد آن بودیم که در تبلیغات رسمی کشور هر مخالف موضوعی موسوم به «حجاب اجباری» را مخالف اصل ضروری بودن این بخش از فروع دین دانستند. همین «خلط مبحث» فضایی را ایجاد کرد که در آن شاهد موضع گیری هایی هستیم که به جای آنکه مسیر گفتگو را برای چنین موضوعاتی بگشاید نوعی به بن بست کشاندن گفتگو و همنشینی برای بررسی این موضوع مهم است.
به نظر می‌آید همان دوقطبی‌سازی ابتدایی سبب به وجود وضعیتی شده است که گویی هر مخالف «حجاب اجباری» لاجرم مخالف نظام سیاسی مستقر نیز هست و هر موافق این وضعیت نیز مدافع نظام نامیده می‌شود! ریشه برخی برخوردهای قضایی با وقایع مرتبط با این موضوع را هم می‌توان ناشی از غلبه همین نگاه سیاسی به این مقوله فرهنگی و اجتماعی دانست. واقعیت آن است که در مواجهه با این مسئله، بیش و پیش از هر موضوعی باید به این نکته توجه نشان داد که ما با یک پروژه سیاسی و امنیتی روبرو نیستیم که بتوان آن را با خط کشی‌های پررنگ مرسوم در دنیای سیاست بررسی و درباره اش حکم قطعی صادر کرد. اگر سیاستمداران در موضوعات سیاسی و رقابت‌های جناحی خود تمایلی به گفتگو و شنیدن مخالفت‌ها و موافقت‌ها با یک موضوع ندارند در چنین موضوعی که ذیل حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی است راه و چاره‌ای جز گفتگو نیست و می‌توان گفت همه محکوم به پذیرش قواعد گفتگو هستند به سکوت دعوت کردن منتقدان این موضوع و مخالف نظام خواندن آنان و ایجاد فضای تند سیاسی در چنین موضوعاتی نه تنها کمکی به حل و فصل آن نمی‌کند بلکه تنها می‌تواند چند صباحی این مسئله را از دیدگان مردم دور کرد.
در این میان شاهد آن هستیم که از یک ظرفیت مهم در این موضوع غفلت می‌شود. ظرفیت افرادی که بر ضرورت و وجوب موضوع حجاب تاکید دارند اما به موازات آن با رویکرد موجود در اجرای این واجب که به اجباری شدن اجتماعی آن منجر شده است مخالفند. افرادی مانند حجت الاسلام زائری که در حمایت و دفاع آنان از نظام و انقلاب‌تردیدی وجود ندارد اما سال هاست با این سیاست مخالفند می‌توانستند فضایی برای اتخاذ تصمیمات معقول‌تر که همراهی اجتماعی را هم به دنبال داشته باشد ایجا کنند. دعوت این افراد به سکوت و حذف تدریجی آنان از نظامات تصمیم گیری کشور سبب آن شده است که شاهد ایجاد یک دو قطبی پررنگ سیاسی در چنین موضوعات فرهنگی باشیم که تنها نتیجه آن حذف صورت مسئله و عدم توجه به چگونگی مواجهه منطقی با آن است.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1396/12/22 -  شماره 4179
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۳۸۰۶

ظرفیت بلا استفاده

صادق صدرایی

در هفته‌های اخیر که بار دیگر بحث درباره موضوع حجاب به فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور راه یافته است شاهد آن هستیم که یک دو قطبی شکل گرفته است. دو قطبی که از ابتدا بر اساس یک سوءتفاهم به وجود آمد و همچنان هم ادامه دارد. سوءتفاهم اولیه آن جا بود که دو موضوع «وجوب دینی حجاب برای فرد» با «اجبار حجاب برای اجتماع» یکسان تلقی شد و شاهد آن بودیم که در تبلیغات رسمی کشور هر مخالف موضوعی موسوم به «حجاب اجباری» را مخالف اصل ضروری بودن این بخش از فروع دین دانستند. همین «خلط مبحث» فضایی را ایجاد کرد که در آن شاهد موضع گیری هایی هستیم که به جای آنکه مسیر گفتگو را برای چنین موضوعاتی بگشاید نوعی به بن بست کشاندن گفتگو و همنشینی برای بررسی این موضوع مهم است.
به نظر می‌آید همان دوقطبی‌سازی ابتدایی سبب به وجود وضعیتی شده است که گویی هر مخالف «حجاب اجباری» لاجرم مخالف نظام سیاسی مستقر نیز هست و هر موافق این وضعیت نیز مدافع نظام نامیده می‌شود! ریشه برخی برخوردهای قضایی با وقایع مرتبط با این موضوع را هم می‌توان ناشی از غلبه همین نگاه سیاسی به این مقوله فرهنگی و اجتماعی دانست. واقعیت آن است که در مواجهه با این مسئله، بیش و پیش از هر موضوعی باید به این نکته توجه نشان داد که ما با یک پروژه سیاسی و امنیتی روبرو نیستیم که بتوان آن را با خط کشی‌های پررنگ مرسوم در دنیای سیاست بررسی و درباره اش حکم قطعی صادر کرد. اگر سیاستمداران در موضوعات سیاسی و رقابت‌های جناحی خود تمایلی به گفتگو و شنیدن مخالفت‌ها و موافقت‌ها با یک موضوع ندارند در چنین موضوعی که ذیل حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی است راه و چاره‌ای جز گفتگو نیست و می‌توان گفت همه محکوم به پذیرش قواعد گفتگو هستند به سکوت دعوت کردن منتقدان این موضوع و مخالف نظام خواندن آنان و ایجاد فضای تند سیاسی در چنین موضوعاتی نه تنها کمکی به حل و فصل آن نمی‌کند بلکه تنها می‌تواند چند صباحی این مسئله را از دیدگان مردم دور کرد.
در این میان شاهد آن هستیم که از یک ظرفیت مهم در این موضوع غفلت می‌شود. ظرفیت افرادی که بر ضرورت و وجوب موضوع حجاب تاکید دارند اما به موازات آن با رویکرد موجود در اجرای این واجب که به اجباری شدن اجتماعی آن منجر شده است مخالفند. افرادی مانند حجت الاسلام زائری که در حمایت و دفاع آنان از نظام و انقلاب‌تردیدی وجود ندارد اما سال هاست با این سیاست مخالفند می‌توانستند فضایی برای اتخاذ تصمیمات معقول‌تر که همراهی اجتماعی را هم به دنبال داشته باشد ایجا کنند. دعوت این افراد به سکوت و حذف تدریجی آنان از نظامات تصمیم گیری کشور سبب آن شده است که شاهد ایجاد یک دو قطبی پررنگ سیاسی در چنین موضوعات فرهنگی باشیم که تنها نتیجه آن حذف صورت مسئله و عدم توجه به چگونگی مواجهه منطقی با آن است.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد