با نگاهی از نزدیک به تحولات منطقه و شرایط مردمی که در خاورمیانه پرآشوب زندگی میکنند میتوان به این نتیجه دست یافت که در اغلب کشورهای این منطقه مشکلاتی نظیر فساد اقتصادی گسترده، فقر شدید و تبعیضهای ناروا و استبداد سیاسی حرف اول را میزند. و به همین جهت هم میتوان گفت نارضایتی عمومی در میان شهروندان خاورمیانه از میانگین آن در جهان بالاتر است. واقعیت آن است که ریشه اعتراضات مردم لبنان و عراق که در روزهای اخیر هم جدی و جدیتر شده است به همین مسائل بازمیگردد. با این وجود شاهد آن هستیم که برخی در ایران بی توجه به این واقعیات میدانی بر این باور هستند که آنچه در عراق و لبنان و برخی دیگر از مناطق خاورمیانه در حال شکل گرفتن است طرحی از جانب آمریکا و شرکای این کشور است تا ثبات منطقه خاورمیانه را بیش از پیش به هم بریزند.پیشنهادهایی نظیر لزوم اشغال سفارت آمریکا در بغداد که از سوی مدیرمسئول روزنامهای تندرو در ایران اعلام شده است نیز نتیجه همین نگاه توطئهنگر به اعتراضات مردمی شهروندان است. نکته جالب توجه آن است که برخی چهرههای سیاسی و مذهبی در عراق و لبنان که اتفاقاً مورد احترام و حتی تایید مقامات جمهوری اسلامی هستند هم اساساً چنین نگاه حاصل از توهم توطئه را به هیچ وجه قبول نداشته و خود را تا حدود بسیاری در کنار معترضان تعریف میکنند. نگاهی به بیانیههای آیتاله سیدعلی سیستانی، مرجعیت عالی شیعیان و یا سخنرانیهای اخیر سیدحسن نصراله شاهدی بر اثبات این ادعاست. عدم تحلیل صحیح مبتنی بر واقعیت و تکیه بر کلیشههای همیشگی میتواند سبب تصمیمسازی نادرست و اجرای تصمیماتی شود که به منافع ملی آسیبهای جدی وارد آورد.
به نظر میآید که ضروری است تا با گذر از نگاه قالبی همیشگی به چنین حوادثی، نگاهی دیگر به آنها داشته باشیم و باور کنیم که این شهروندان عراق و لبنان هستند که به دلیل عدم پاسخگویی حاکمان خود به مطالباتشان راه اعتراض خیابانی را برگزیدهاند. اتفاقی که میتواند در هر جامعه دیگری نیز رخ دهد. برخی اظهارنظرها که در آن نوعی حس قیمومیت نسبت به کشورهای منطقه به خصوص عراق مشهود است سبب آن میشود تا نگاه شهروندان این کشورها به نظام سیاسی ایران و شهروندان این کشور منفیتر از قبل شود. در نتیجه ضروری است تا برای حفظ امنیت ملی ایران هم که شده با ارزیابیهای دقیقتری به مسائل رخ داده در کشورهای اطراف کشورمان بیندیشیم.