آنچه که برای ملت ما در این حوادث پیش میآید کارنامه درخشانی برای مردم ما است که در طول انقلاب وجود داشته است. چرا نگرانید که تحریم باشد و تشدید شود؛ به جهنم که تشدید شود.درباره این اظهارات چند نکته قابل ذکر است:
۱. شاید اگر آنچه امام جمعه موقت تهران گفته است تنها سخن و دیدگاه شخصی او بود آنقدرها حساسیتبرانگیز و مهم نبود و نیازی به واکنش رسانهای به آن نیز احساس نمیشد، مشکل اما از جایی آغاز میشود که این نگاه سادهانگارانه به تحریم و فشارهای شدید که بر معیشت و زندگی روزمره مردم وارد آمده است. نه فقط دیدگاه یک خطیب نماز جمعه بلکه تبدیل به الگوی رفتاری بخشی از نظام حکمرانی کشور شده است و خطر بزرگ همین جاست.
۲. با نگاهی به چنین سخنانی میتوان به این نتیجه رسید که گویندگان این اظهارات با واقعیتهایی که در متن جامعه در جریان است اساساً آشنایی نداشته و به کل با آن بیگانه هستند. زیرا اگر درصد اندکی از فشارهای موجود که بر زندگی مردم وارد میآید نیز از سوی گویندگان سخنانی از این دست احساس میشد هیچگاه با چنین خونسردی چنان سخنانی را مطرح نمیکردند.
۳. خلاصه آنچه خطیب نماز جمعه تهران میگوید آن است که دست روی دست میگذاریم و با تحمل فشارها صبر پیشه میکنیم. این نوع نگاه که ریشه در تفسیری نادرست از مفهوم دینی «توکل» دارد را میتوان در حوزه دین و اندیشه مورد بررسی و واکاوی جدیتری قرار داد اما نتیجه عینی آن در حوزه سیاست همین انفعال و سکونی است که در یکی دو سال اخیر در حوزه سیاست خارجی شاهدش بودهایم. عدم تحرکی که نتیجه آن فزونی پیدا کردن بیش از پیش تحریمها و وارد آمدن فشارهای اقتصادی بسیار بر مردم بوده است.
۴. پرسشی که میتوان در این ارتباط مطرح کرد آن است که بر فرض آنکه مردم فشارهای اقتصادی و تحریمها را همچون درد زایمان تحمل کنند در نهایت قرار است چه نتیجهای حاصل شود؟ آیا فرزندی در راه خواهد بود و یا مادر و فرزند زیر بار این فشارها جان میدهند؟! به نظر میآید تحریمها بیشتر از آن که به درد زایمان شبیه باشد به خودآزاری شباهت دارد!