بهعنوان مثال میتوان از دو کشور روسیه و چین نام برد و تحرکات و اقدامات آنان را در هفتههای اخیر مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. این دو کشور از منظر تصمیمگیران در ساختار سیاسی ایران کشورهایی همراه و دوست شناخته میشوند که در بزنگاهها به سود کشور ما عمل میکنند. اما آیا چنین تصوری از چینیها و روسها منطبق بر واقعیتها هم است؟ برای پاسخ به این پرسش میتوان نقش این دو کشور را در بیش از یک سال اخیر مورد بررسی قرار داد.کمی بیشتر از یک سال پیش با تصمیم دونالد ترامپ ایالات متحده از توافق هستهای خارج شد و به تدریج تحریمهایی که با برجام رفع شده بود بازگشت. اجرایی شدن تحریمهای نفتی و بانکی تیر خلاصی بر پیکر نیمهجان توافق هستهای بود و میتوان گفت پس از اجرای این تحریمها که فروش نفت را سخت و نقلوانتقال عادی پول و روابط بانکی را غیرممکن کرد حداقل از نظر اقتصادی بود و نبود برجام دیگر تفاوتی نداشت پرسش اساسی آن است که نقش روسیه و چین در تغییر این وضعیت چه بود و آیا در این بیشتر از یک سال تلاشی برای بازگرداندن دستاوردهای اقتصادی ایران از توافق هستهای داشتهاند؟مقامات ایرانی معتقد بوده و هستند که اروپاییها در موضوع احیای برجام تعلل کرده و از همه توان و ظرفیت خود بهره نمیبرند و به همین دلیل برای تعیین تکلیف وضعیت توافق هستهای ضربالاجل شصت روزه نیز اعلام شده است، حال آن که روسها و چینیها به همان اندازه طرف اروپایی نیز قدمی برنداشتهاند و گامی هم بر نخواهند داشت!واقعیتی تلخ که چندان مورد توجه تصمیمگیران کشور قرار نگرفته آن است که منفعت این دو کشور در تشدید تحریمهای آمریکا علیه ایران، پایان یافتن برجام و همچنین افزایش تنشها است و از همین رو آنان در همین روزهایی که میانجیگری و تلاش برای کاهش تنش سکه رایج شده بود هم هیچ تمایلی برای برداشتن گامی هر چند کوچک در این راستا نداشتند و بالعکس، تلاشهایی پیدا و پنهان برای تنشآلودتر شدن فضا را در دستور کار قرار دادهاند.