این فیلم و نقشی که او بازی کرده بهانهای برای گفتوگو شد بخصوص آنکه معتمدآریا «بنفشه آفریقایی» را دارای ارزشهایی میداند که دوست دارد به هر چه بیشتر دیده شدن آن کمک کند. البته این بازیگر سینما و تئاتر که سالها قبل سابقه کار در تلویزیون را هم داشته و معمولا درباره اتفاقهای مهم حوزه کاری خود با حساسیت اظهارنظر و نقد میکند، در این مصاحبه نیز علاوه بر فیلم، با همان با صراحت کلام همیشگی به برخی مسائل روز اشاره کرد و از دغدغههای خود نسبت به سینما گفت.شروع بحث درباره «بنفشه آفریقایی، جذابیتها و به نوعی تابوشکنی نقشی بود که معتمدآریا در فیلم ایفا کرده و اینکه چه چیزی در سناریو او را جذب کرد.
زیبایی، همان گذاشتن یک گُل میان موهای
یک زن است
او در اینباره گفت: هر وقت سناریویی را به من پیشنهاد میدهند دنبال این هستم که حتماً موضوع متفاوتی نسبت به فیلمهای قبلیام داشته باشد. «بنفشه آفریقایی» نه تنها موضوعی متفاوت داشت بلکه نقش شخصیت زن داستان هم بدیع بود و من قبلا مشابه آن را بازی نکرده بودم و اینها اولین چیزهایی بودند که در فیلمنامه توجهم را جلب کردند.معتمدآریا که بر متفاوت بودن این نقش تاکید دارد، در پاسخ به اینکه آیا بازی در نقش زن یا مادری مهربان برای خودش تکراری نبوده است؟ بیان کرد: به نظر من در جهانِ نمایش چند موضوع بیشتر وجود ندارد؛ مثل عشق، زندگی و دشمنی که هر کس با یک دید به آنها نگاه میکند یعنی مثلا شکسپیر در آثار خود به یک شکل مطرح میکند و آقای عیاری به شکلی دیگر. حرفم این است که موضوعها محدود هستند، اما نگاه انسان به آنها نامحدود؛ در نتیجه از خودگذشتگی، مهربانی و... در هر انسانی اعم از مادر و همسر و... به شکل متفاوتی بروز و ظهور پیدا میکند و من هم هر قدر و به هر تعداد نقش زن فداکار، مادر مهربان یا همسر جنگجو داشته باشم، میتوانم به اشکال مختلف آن را بازی کنم تا شبیه دیگری نباشد.
«بنفشه آفریقایی» محتاط شد تا سانسور مضاعف نشود
معتمدآیا در پاسخ به اینکه در بسیاری از نقدهای مربوط به فیلم و نیز صحبتهای خودش به تابوشکنی در «بنفشه آفریقایی» اشاره شده ولی آیا در تمام این چند بار تماشا کردن فیلم، احساس نکرده که اتفاقا بخاطر همان تابوشکنی، فیلم دچار نوعی احتیاط شده است؟ اظهار کرد: حتماً دچار احتیاط شده است، چون ایده اصلی خانم زندی براساس شخصیتی بود که به طور واقعی وجود داشت و داستان فیلم به نوعی از زندگی او الگو برداری شده بود. زنی هم که در سناریو ترسیم شده و من خواندم، خیلی جلوتر از این زنی است که ما در «بنفشه آفریقایی» میبینیم؛ برای همین بطور مسلم، میدانم برای اینکه فیلم دچار سختگیریهای سانسور نشود کارگردان خیلی محتاطانه رفتار و عامدانه خود را سانسور کرده تا دچار سانسور مضاعف و بنیان کن نشود.
سینمای مبتذل با سانسور مشکلی ندارد
بازیگر فیلمهای «پریناز» و «صد سال به این سالها» در این باره به تجربه خود در فیلمهای سانسور شده یا توقیف شدهاش اشاره کرد و با خندهای تلخ یادآور شد: من در خیلی چیزها رکورد دارم، یکی از آنها همین نشان ندادن یا سانسور و توقیف فیلمهایم است.
او در پاسخ به اینکه با این حساب، نتیجه این همه احتیاط و خودسانسوری در سینما به کجا خواهد رسید؟ بیان کرد: این روزها یک بحث خیلی صحیح وجود دارد و آن هم حذف سانسور از سینماست و اخیرا هم بیانیهای از طرف عده زیادی از افراد صنفهای مختلف در این مورد یعنی مخالفت با سانسور منتشر شد. در مورد سانسور و حذف آن تعبیر و تفسیرهای مختلفی وجود دارد. خواسته شخصی من از حذف سانسور، حذف سانسور تفکر و اندیشه است، چرا که سینمای مبتذل و بی مایه اولا مشکلی با سانسور ندارد و دوما در این روزها نه تنها سانسور نمی شود که مورد حمایت هم قراردارد. سانسور متوجه کسانی است که صاحب تفکر و اندیشه هستند و آنهایی مشکل دارند که میخواهند درد و واقعیتی را بیان کنند یا به شیوهای دیگر سخن بگویند. سانسور با اینها مشکل دارد. سانسور سعی میکند جلوی حرفهای تازه و نگاه و اندیشه متفاوت و بیان واقیعتها را بگیرد و من با این نوع سانسور مخالفم.
او که در طول دوران کاریاش چه خود و چه فیلمهایش با سانسور و ممنوعیتهای مختلفی مواجه شدهاند، ادامه داد: در بین تمام فیلمهایم که در تکاپو هستند تا خود را از سانسور بیرون بکشند، یک فیلم زیبا و پر از تفاوت مثل «صد سال به این سالها» ساخته آقای سامان مقدم هم هست که بخاطر حرف یک نفر که معیار قضاوت فیلم شده، ۱۴ سال است در دفتر تهیهکننده خاک میخورد، در حالی که میتوانستند و میتوانند و باید آن را نمایش دهند.
ادامه این مصاحبه به اینجا رسید که نگاه سختگیرانه و همراه با سانسور، زبان انتقادی و اجتماعی فیلمها را الکن میکند در حالی که موضوعهای مطرح شده در خیلی از این فیلمها چیزی است که در جامعه دیده میشود؛ مثل دختر کشی یا حتی همین مسئله"غیرت" در فیلم «بنفشه آفریقایی» که نگاهی انسانی دارد، اما در جامعه تعبیرهای دیگری از آن میشود.
او درباره اینکه در این روزگار کرونایی که روحیه و تحمل آدمها متفاوت از گذشته است، «بنفشه آفریقایی» چه حرف تازهای برای مخاطب دارد؟ گفت: شاید مقایسه جالبی نباشد اما به نظرم این فیلم از جهاتی شبیه شرایط امروز ما است که یک موجود ناشناخته وارد زندگی بشر شد و به همه انسانهای روی زمین گفت، "یک دقیقه سر جایتان بنشینید"، "یک دقیقه اجازه دهید طبیعت کار خود را بکند"، "اجازه دهید دریاچهها و رودها راه خود را بروند" و.... «بنفشه آفریقایی» هم انگار برای من همین طور است. میگوید به خودت فرصت بده، یک لحظه قضاوت نکن، یک لحظه صبر کن، نگاه کن، فکر کن... به همین دلیل است که معتقدم برای دیدن «بنفشه آفریقایی» باید صبر داشت هرچند آنهایی هم که برخوردی غیرصبورانه دارند شاید تقصیری ندارند چون ذائقه و سلیقهشان اینطور تربیت شده است و تاب و تحمل تغییر و نگاه متفاوت را ندارند.
در بخش دیگری از این مصاحبه به یکی از موضوعهای روز سینما که به جدالی بین وزارت ارشاد و صدا و سیما تبدیل شده است هم اشاره داشت.
باید تلاش شود تا صدا و سیما ابتذال خود
را وارد سینما نکند
او در پایان درباره یکی دیگر از چالشهای روز سینما که واکنشهای زیادی را هم در پی داشته، یعنی واگذاری اختیارات شبکه نمایش خانگی از وزارت ارشاد به سازمان صدا و سیما ابراز عقیده کرد: شرایط سریالها و فیلمهایی که برای نمایش در شبکههای خانگی یا سینماها ساخته میشوند با تلویزیون بسیار متفاوت هستند. صدا و سیما با بودجه بسیار کلانی که از درآمد مردم دارد صرفا بدنبال طرح مسائل خودش است و برایش کسب درآمد و بازگشت سرمایه مهم نیست، ولی فیلمهای سینمایی و سریالهای شبکههای خانگی و اینترنتی عمدتا با پول بخش خصوصی ساخته میشوند و ادامه کارشان به بازگشت سرمایه بستگی دارد به همین دلیل ضوابط متفاوتی دارند. وی با اشاره به طرح نمایندگان برای تغییر قانون به سود صدا و سیما بیان کرد: این مسئله نیازمند کار تخصصی آدمهای همین حرفه است و نه کسانی که کارشان صرفا قانونگذاری است. با این حال به نظرم سینما و در راس آن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تلاش کنند تا صدا و سیما ابتذال خود را وارد سینما نکند.