عناوین این صفحه
کد خبر: ۱۱۴۹۱۳
وقتی جامعه آدم‌های خوب را پس می‌زند؛

پول، وجدان جامعه ایران را خریده است؟

مصطفی داننده

این روزها بسیاری از کسانی که هشت شان گرو نه شان است، بسیاری ازکسانی که چرخ زندگی‌شان درست نمی‌چرخد، بسیاری ازکسانی که کمرشان زیر بار قرض شکسته است، همان‌هايي هستند که در بلبشوی اقتصاد ایران درست زندگی کردند. دلار نخریدند، سکه روی سکه نگذاشتند، برای سود بیشتر ملک و ماشین نخریدند، نفروختند و تنها و تنها زندگی کردند.
خیلی‌ها در الاکلنگ قیمت دلارسرمایه‌شان را به بازار ارز نریختند و سعی کردند دلالی نکنند. آنها نمی‌خواستند سهمی در گرانی اجناس داشته باشند.
خیلی‌ها وقتی سایت‌ ثبت نام خودرو باز شد، ثبت نام نکردند تا بازار دچار شوک نشود. خیلی‌ها برای اینکه پول بیشتر در بیاورند خانه دوم و سوم نخریدند تا قیمت خانه سر به فلک نگذارد. خیلی‌ها به سخنان مسئولان کشور اعتماد کردند و دلار، سکه و طلا نخریدند تا بازار به آرامش برسد.
حالا همین آدم‌ها که سعی کردند در این جامعه پر گرگ، انسان باشند، بیش ازهمه مشکل دارند. به نظر می‌رسد جامعه این روزهای ایران، آدم‌های خوب را پس می‌زند و همه را‌ترغیب می‌کند به بد بودن و به دغل بودن.
امروز آنهایی که فروختند، خوردند و بردند، سرکوفت خانواده را نمی‌شنوند. نگران شام شب خودشان نیستند، نگران بالا رفتن قیمت پوشک نیستند و پا را روی پا گذاشته‌اند و از زندگی در ایران لذت می‌برند. سبک زندگی در ایران به گونه‌ای شده است که آدم خوب بودن و خوب ماندن راحت نیست. آدم‌های خوب معمولا ضرر می‌کنند و هزینه درست زندگی کردن خود را می‌پردازند. باید از خودمان بپرسیم چرا جامعه امروز ایران به اینجا رسیده است؟
چرا انسان‌های خوب برای خوب بودن مجبور به سرکوفت شنیدن هستند و آدم‌های بد تشویق می‌شوند؟ پول، وجدان جامعه ایران را خریده است.
به نظر می‌رسد بخشی از مردم وجدان خود را جلوی خانه خوب در شمال شهر و ماشین آخرین مدل قربانی کرده‌اند. این سبک زندگی کم کم باعث می‌شود تعداد آدم‌های خوب و با وجدان در کشور کم شود. چون آنها هم مجبور هستند برای ساختن زندگی خود، چشم خود را بر روی وجدان ببندند و آجر روی آجر بگذارند. جامعه بي‌وجدان بیشتر شبیه جنگل است. هر کسی برای رسیدن به هدف خود زندگی می‌کند و کاری به دیگران ندارد.
واقعا باید دست به دست هم بدهیم و وجدان جامعه را بیدار کنیم. به مردم یادآوری کنیم که کم فروشی، گران فروشی، پارتی بازی و... در زمان‌های نه چندان دور در همین جامعه زشت و پلید بود. خانواده‌ها سعی می‌کردند پول کم فروشی به سر سفره نیاید.
باید فرد فردمان کلاه‌مان را قاضی کنیم و از خود بپرسیم چه بلایی سر وجدانمان آورده‌ایم؟ چرا وجدان ما که روی کوچک‌ترین کارهای بد هم حساس بود حالا خود را به کوچه علی چپ زده است و انگار نه انگار. فکری به حال خودمان کنیم تا اوضاع از این بدتر نشده است.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
۱۳۹۷/۶/۱۹ -  شماره 4287
جستجو
جستجو
بالای صفحه