در واقع بر مبنای یک تحلیل، آنچه این گروه از مردم را وادار به اعتراض و بعضا رفتار خشونتآمیز نموده ناامیدی از آینده بهتر و دلسردی از بهبود عملکرد اقتصاد است، موضوعی که با توجه به دولتی بودن اقتصاد ایران و سهم ۷۰ تا ۷۵ درصدی بخش دولت در عرصه اقتصاد، نوک پیکان اتهام را به سمت دولت نشانه میرود. در این راستا توصیه بسیاری از نیروهای سیاسی به دولت دوازدهم این است که با تغییر و تحول در سیاستگذاری اقتصادی و نحوه گفتوگو با مردم، زمینه آرامش معترضان و بهبود شرایط اقتصادی را در زمان اندک فراهم آورد. درادامه گفتوگوی با چندنفر از اقتصاددانان کشور، اما خبر از فرصتسوزی گستردهای میدهد که مخصوصا در ۴ دهه اخیر توسط دولتها تکرار شده و به نزول شدید اعتماد عمومی منجر شده است. این افراد معتقدند حل فوری معضلات آن هم بدون هیچ هزینه و فشاری امکانپذیر نیست گرچه دولت میتواند از طریق گفتوگو با مردم و بیان واقعیات به جلب رضایت آنها موفق شود.
* اعتماد از دست رفته است
در این باره استاد اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف ضمن اشاره به ریشههای تاریخی این اعتراضات معتقد است: اتفاقاتی که اخیرا در سطح جامعه آنها را مشاهده میکنیم تنها تبعات تصمیمات دوره اخیر نبوده و ریشه آن در دل اشتباهی قرار دارد که در طول دو دهه اخیر در اقتصاد ایران بروز کرده است. درواقع این حجم از اعتراضات نتیجه انباشت سالها اعتراض است که حالا به یک باره سر برآورده است. وی در ادامه گفت: مسلما حل این مشکلات نه بهاندازه دو دهه، اما در یک دوره زمانی کوتاه مدت امکانپذیر نیست و لازم است زمان کافی و سیاست صحیحی به کار گرفته شود تا نتیجه بدهد.
در عین حال گفتوگوو با مردم و راضی کردن آنها به ادامه مسیر زمان چندانی نمیطلبد و خیلی سریع میتواند عملیاتی شود به شرط اینکه مردم از سوی دولت عزم جدی و همت کافی و عینی را ببینند این یعنی دولت تلاش کند تغییرات اساسی را در سطح اقتصاد و سایر بخشها پی گیرد و نسبت به ادامه آنها اهتمام کافی داشته باشد. خواه ناخواه این کشور متعلق به مردم است و هیچ کسی نمیتواند این مسئله را اثبات کند که مردم یک کشور با قصد قبلی دست به تخریب و نابودی کشور خود میزنند.
داوود سوری گفت: مطمئنا اگر مردم به این نتیجه برسند که تغییرات در حال پیگیری است و دولت در مسیر صحیح گام برمیدارد حتی اگر زمان زیادی صرف این تغییرات شود آنها به ادامه کار توام با آرامش تن میدهند و شعله اعتراضات را خاموش میکنند. این یعنی ما اعتماد را که به نظر میرسد در مقطع فعلی بین مردم و دولت نمیبینم یا کمرنگ شده باید دوباره به حالت مناسب برگرداند و آن را تقویت کرد. متاسفانه در اغلب اوقات دولتها با انجام تصمیمات غلط کار را بغرنج میکنند و مثلا اعطای بستههای حمایتی یا دادن امتیازات زودگذر شرایطی را فراهم میکند که تب اعتراضات بخوابد گرچه این حال رشوه به مردم هستند در حالی که اتخاذ این رویه درست نیست و به فاصله کوتاهی از اثر اولیه و سکوت عمومی، تبعات بدتری به بار میآورد. این موضوع منطق دقیقی هم دارد. دولت با این کار عملا تنها بخشی از اموال عمومی را که متعلق به مردم هستند به خود آنها میدهد چرا که عملا چیزی از خود ندارد و همه کشور متعلق به مردم است پس به کارگیری این روش اکیدا توصیه نمیشود.
* معترضان کارد به استخوان رسیده امیدی ندارند
دیگر کارشناس مسائل اقتصادی و عضو هیئت علمی دانشگاه هم نکات جالبی را بیان کرد.سعید اسلامی بیدگلی در تحلیل چرایی بروز یکباره این اعتراضات میگوید: معترضانی که اینروزها آنها چنین خشمگین میبینیم افرادی هستند که کارد به استخوانشان رسیده و هیچ چشمانداز امیدبخش یا مثبتی را پیش روی خود نمیبینند. وضعیت زندگی و معیشت این افراد با چالشهای بسیاری مواجه است و درآمد پایین اغلب آنها کفاف امور روزمرهشان را هم نمیدهد. آنها امیدی هم به رشد اقتصادی و افزایش اشتغال و رشد درآمد ندارند از این رو تصویری مثبت از آینده خود ندارد و این بخش به نظر ریشه اصلی اتفاقات اخیر است که حاصل اشتباهات ما در حوزه سیاستگذاری اقتصادی در طول ۴ دهه اخیر است.
بیدگلی گفت: با اندک بررسی در مطالعات اجتماعی و تحلیل رفتار این مردم میتوان به سادگی فهیمد که تمام امیدها برای بهبود اوضاع به باد رفته و به شکل مداوم کمرنگ و کمرنگتر شده است. در تمام این سالها برخلاف اعلام مسئولان، دولت و حکومت به شکل مداوم فاسدتر، بزرگتر، غیرشفافتر و عموما پرهزینهتر شده و اتخاذ همین رویه معیشت مردم را در تنگنای شدیدی قرار داده است. از آنجا که طبق برآوردهای اقتصادی، وجود امید به زندگی میتواند به افزایش سطح رضایتمندی و کیفیت زندگی آحاد جامعه بیانجامد، در تحلیل وضعیت فعلی به ناامیدی جامعه سهم بسیاری داد.
در عین حال موضوع بغرنجتر خیل عظیمی از ابرچالشها هستند که در چند وقت اخیر بارها از سوی اقتصاددانان نسبت به تبعات بروز آنها هشدار داده شده، اما فعلا سر باز نکردهاند. مثلا ما هنوز شاهد فروپاشی نظام بانکی کشور یا فروپاشی نظام تامین اجتماعی که پیشبینی شدهاند نیستیم گرچه دولت هم منفعل است و کار خاصی برای مدیریت شرایط یا بهبود اوضاع انجام نمیدهد. اسلامی بیدگلی گفت: این دو اتفاق که میتوانند جامعه را آبستن حوادث خطرناکی نمایند متاسفانه از سوی تمام ده دولت گذشته با بیتوجهی مواجه شده و به دلیل استفاده از سیاستهای پوپولیستی، حتی وضعیت بغرنجتری به خود گرفتهاند. دولتها در ایران متاسفانه آنقدر در مقابل اصلاحات واقعی مقاومت کردهاند که کار بیخ پیدا کرده و به یک باره مجبور به اجرای کل اصلاحات در زمان کوتاه شدهاند که متاسفانه نتیجه چندانی هم در بر نداشته است.
متاسفانه در این رویه غلط، چرخ بزرگ اقتصاد هم از روی مردم رد میشود و در اثر این رفتارها فشار بالایی را به جامعه وارد میآورد. مثال ساده این قضیه در بحث افزایش قیمت دلار است که سالها از سوی مدیران روی قیمت ۱۰۰۰ تومان آنقدر اصرار شد و اصرار شد تا اینکه به یکباره قیمتترکید و نرخ دلار ۳ برابر گشت و دامنه وسیعی از فشارها و مشکلات را به اقتصاد و مردم تحمیل کرد.
وی گفت: در عین حال اجرای تدریجی اصلاحات به خوبی فواید تغییرات در اقتصاد را عاید مردم خواهد کرد و با کمترین هزینه آنها را به آینده خوشبینتر میکند افسوس که در فقره اصلاح قیمت حاملهای انرژی دولت این رویه را در پیش نگرفت و سیاست همیشگی اصرار را به کار گرفت. اگر دولت این کار را در طول ۴ سال اخیر انجام میداد با درآمد حاصل از آن میتوانست بخشی از مشکلات خود و جامعه را رفع و رجوع کند و در عین حال سرمایه اجتماعی لازم برای تغییرات را بهدست میآورد چرا که مردم این تغییر مداوم و شفاف را در برنامه کاری خود قرار داده و بر مبنای آن به طراحی مدل مصرف خود اقدام میکنند. متاسفانه کلیتی که بر اقتصاد ایران حاکم است به ما میگوید که جامعه در آستانه تحمل خود قرار داشته و دیگر توانی برای ادامه مسیر ندارد.
* دولت بودجه ۹۷ را تغییر دهد
دیگر استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی هم ضمن تحلیل شرایط پیش آمده عنوان کرد: کالبدشکافی رفتار مردم در اعتراضات اخیر نشان میدهد عمده نارضایتیها به دلیل مسائل اقتصادی خاصه دو موضوع بیکاری و تورم است که در کنار مسئله بغرنج فساد موجب شده تا ذهنیت مردم را نسبت به آینده خود و کشور بهم ریخته و آنها را به واکنش شدید واداشته است. دکتر محمود باغجری افزود: البته نباید فراموش کرد دولت نباید از سیاستهای خود در حوزههای مختلف عقب نشینی کند و مثلا به کاهش قیمت برخی اقلام یا کالاها اقدام کند تا مگر از این طریق رضایت مردم را جلب کند.
وی گفت: این رفتار اشتباه نباید اکیدا تکرار شود. به جای به کارگیری مواردی از این دست، به نظر میرسد رییسجمهور باید با مردم بی واسطه سخن بگوید و آنها را در جریان واقعیات اقتصاد ایران قرار دهد. جدا از اینها به نظر میرد میتوان روی دو موضوع هم به عنوان راهکارهای کوتاهمدت مانور داد. نخست اینکه دولت در ساحت اقتصاد سیاسی دست به تغییر و تحول بزند و با عنایت به شفافیت بودجه ۹۷ برای مردم، بخشهایی از هزینههای موجود در این سند ملی را با توجه به شرایط تغییر دهد و به نفع مردم برگرداند. به نظر میرسد با توجه به اینکه در این مدت مردم روی بودجه ۹۷ آگاهی بیشتری به دست آوردند و حساسیت بالایی نسبت به بخشهای مختلف آن از خود بروز دادند، تغییر ساختاری در بودجه امری الزامی است. دوم اینکه در بحث افزایش قیمت بنزین، دولت باید با پلکانی کردن مصرف بنزین و نرخگذاری تصاعدی برای کسانی که بیشتر بنزین مصرف میکنند سیاست افزایش قیمت این کالا را حفظ، اما اصلاح کند.